لوطیان
رونمایی از دُرّ گران معرفت
انساندوستی، دستگیری از همنوع و شرافت و مردانگی و مروت یا همان «لوطیگری و داشمشتی قدیم» کمرنگ شده است. این گفتار با نگاهی به تاریخچه شهر تهران، به شکلگیری این مقولهها در فرهنگ عامه تهران قدیم پرداخته است.
انساندوستی، دستگیری از همنوع و شرافت و مردانگی و مروت یا همان «لوطیگری و داشمشتی قدیم» کمرنگ شده است. این گفتار با نگاهی به تاریخچه شهر تهران، به شکلگیری این مقولهها در فرهنگ عامه تهران قدیم پرداخته است.
پهلوانی، عیاری، فتوت و لوطیگری و خاطرات بازمانده از شکوه تاریخی جماعات منتسب به اینان، شبکهای از مفاهیم را در ذهنیت تاریخی ما سامان داده که بخشی از تار و پود هویت ماست. این شبکه مفهومی در وجوه ایدهآل خود همواره حسی خوشایند نیز برای ما ایجاد میکند، بهرغم این حس خوشایند، باید توجه کرد که این مفاهیم در هر دوره تاریخی در مصادیقی تحول و تبدل یافته وگاه خاطرههای ناپسند نیز آفریده است. این که بهرغم تمامی تبدلات و تحولات این مفاهیم برای ما آشنا مینماید و در هر سطحی که باشیم، همچنان برای ما گوشنواز، دلنشین و روحافزاست، حتی اگر از غیبت یا کمنماییشان در عرصه عمل جمعی ناخرسند باشیم؛ میتواند موضوع پژوهشی عمیق باشد. در این نوشتار با نگاهی گذرا به شبکه مفاهیمی چون پهلوانی، فتوت، عیاری و جوانمردی خطوطی از این هزار توی درهم تنیده ما اشاراتی به منابع تاریخی دلایل تاریخی، واکاوی خواهد شد. امید که در پژوهشی ژرف، اعتبار این سخنان به طرز درخوری به بررسی درآید.
به گفته آلفونسو گابریل پیمودن کاروان در شب برخلاف روز که اصلا نمیتوان از گزند بادها و شنهای گرم در امان بود ، پیمودن کویر را بسیار سریع میکند. کاروان در چهاردیواری طنین زنگها در حرکت است. طنین دلنوازی که از روزگاران کهن، عهد کورش و داریوش و اسکندر و مغولان هم نواخته میشد. یورش اسکندر و مغولان هم نتوانست این نوای دلنشین را خاموش سازد. اما آن چیزی که این نوای کاروان را نه خاموش، بلکه بسیار کم آهنگ ساخته فرهنگ مدرن و دنیای ماشینی و تکنولوژی بیرحم و ابزار آن است. با این وصف هنوز در جایی از کویر که پای اتومبیل به آن نرسیده زنگ کاروان در گردن شتر، این حیوان وفادار و نستوه کویر و یار دیرین و همراه کاروان و کاروانیان در دل سکوت کویر طنینانداز است و به گفته مارکوپولو جهانگرد اهل ونیز ایتالیا هنگام عبور از صحرای لوب نور ایران، از گردن هر شتر زنگی آویزان است که شترها در دل سکوت کویر به آسانی پراکنده و از هم گسیخته نشوند.
کاروانسرای معینالتجار کنار پل سفید و در بافت قدیمی اهواز قرار گرفته است. داستان ساختن این کاروانسرا به سال 1306 ه ـ ق. بازمیگردد؛ زمانی که ناصرالدینشاه قاجار به دنبال ساختن کانال سوئز در 1286ه ـ ق/ 1869م. و به منظور پیشرفت کار بازرگانی، کشتیرانی بیگانگان را در کارون جنوبی ـ که از اهواز تا به دریا راه داشت ـ آزاد ساخت. با ورود کشتیهای کمپانی برادران لینچ به کارون، دادوستد خارجی رونق یافت و طبق امتیازنامه کمپانی ناصری، حاج محمدآقا معینالتجار تاجر بوشهری بازار و کاروانسرایی در این منطقه بنا ساخت و بازرگانی را در قسمت شمالی کارون برعهده گرفت. به این ترتیب بازرگانی دریایی باعث شکلگیری این کاروانسرا شد. در این پژوهش میکوشیم تا در این باره بیشتر سخن بگوییم.
کاروانسرا، واژهای است مرکب از دو بخش «کاروان» و «سرا». کاروان یا کاربان (کار + بان) در زبان پهلوی به معنای گروهی زائر و مسافر و سوداگر است که به دلایل امنیتی با هم سفر میکنند و دارای زاد و توشه و ستوران هستند. سرا یا سرای نیز در زبان پهلوی به معنای خانه و منزلگاه است و به این ترتیب، کاروانسرا یعنی سرا یا خانه کاروان که افرادی در آن به طور موقت سکونت میکنند. این واژه مترادفهایی نیز دارد. یکی «رباط» که به کاروانسراهای محکم و قلعهمانند سر راه اطلاق میشود و دیگری خان که در معنی خانه یا کاروانخانه به کار رفته است.
کاروانسرا را که در منابع ادبی و تاریخی نامهای دیگری چون رباط، سابات و کاروانگه نیز دارد، میتوان نمونهای برجسته از تبلور فرهنگ و اندیشه ایرانیان در درازنای تاریخ پرفراز و نشیب کهن دیار ایران برشمرد. کاروانسراها که از دو جزء کاروان به معنای مسافران و سرای به مفهوم خانه و مکان تشکیل شده است، سازههایی بودند که از دیرباز جهت اسکان موقت و استراحت مسافران در مسیر راهها بنا میشدند.
هرگاه به کاروانسرا، پل و کوشکی در ایران امروز اشاره میشود، اغلب آن را ازجمله کارها و ساخت و سازهای شاهعباس میدانند. همچون انوشیروان ساسانی که در دوره اسلامی، اقدامات سلسله ساسانی را بیشتر به او منسوب ساخته و دادگستریاش را همهجا ستودهاند، شاهعباس نیز به عنوان بزرگترین شاه صفوی در دوره اسلامی ایران به کردارها و ساخت و سازهای نیکو نامبردار شده است.
آدمی را در زندگانی وقت بسیار است. زمانی برای کارکردن، زمانی برای خوردن و خفتن و زمانی برای نشاط و تفریح. به تفریح نشستن در تاریخ ایران خود داستان درازی دارد. ایرانی مانند سایر ملل گاه در حیاط خانه خویش یا در مکانهای خصوصی به تفریح و نشاط مینشیند. اما ایرانی مرد انزوا و انفراد نیست. در تاریخ ما هرآنجا سخن از مردان مرد میرود، صحبت سفرههای فراخ و دستان گشاده به میان میآید. یکی از وجوه مثبت شاه و اشراف و ثروتمند در تاریخ ایران همانا در جمع بودن و با مردم نقل گفتن است. اینچنین است که شاهعباس اول محبوبترین شاه صفوی میشود و شاه طهماسب اول به دلیل انزواطلبی مورد سرزنش واقع میشود. (وی چند سال بهدلیل وسواس شدیدی که به آن مبتلا بود پا از کاخ بیرون ننهاد) مکانهای تجمع ایرانیان در تاریخ را میتوان از یک نظر به دو قسم مکانهای عمومی (تکیه و میدان چوگانبازی) و مکانهای نیمهعمومی (کاروانسرا و قهوهخانه) تقسیم کرد.
از مهمترین آثار معماری ایران میتوان به کاروانسراها اشاره کرد که برای اسکان موقت و استراحت کاروانها و مسافران در مسیر راهها ایجاد میشد. موقعیت جغرافیایی ایران در مرکز خطوط بزرگ ارتباطی شرق و غرب، همچون پلی میان آسیای مرکزی و غربی و حلقه اتصال این دو با آسیای صغیر و اروپا به شمار میآمدو قدیمیترین و مهمترین شاهراه ارتباطی جهـــان باستان ـ جاده ابریشم ـ از آن عبور میکرد.1 در بخش عمدهای ازسرزمین ایران به دلیل خشکی نسبی آب و هوا و فاصله زیاد میان شهرها و آبادیها، ایجاد کاروانسراها برای استراحت و تهیه آذوقه در بین راه، امری ضروری بود زیرا بدون وجود این اماکن، سفر و ارتباط بین مناطق مختلف کشور ممکن نبود.
رباط به معنی بستن و پیونددادن است و بیشتر به معنی بستن حیوان در نقطهای برای نگهداری و محافظت به کار میرفته است. به محل بستن و نگهداری حیوانات نیز رباط گفته میشود و به همین تناسب، کاروانسرا را در زبان عربی، رباط میگویند. (کریمی 1374: 524 ـ 507) اعراب واژه رباط را در آغاز سلطه خود بر ایران، برای پستهای امدادی سربازخانهها و ایستگاههای نظامی به کار میبردند. رباطهای نخستین، استحکامات سادهای در نقاط بیحفاظ مرزی بودند. ساختمان رباط در سادهترین شکل شامل یک دیوار و استحکاماتی در اطراف، اتاق، انبار اسلحه، انبار تدارکات و برجهای دیدهبانی بود که غالبا با شتاب ساخته میشد. (هادیزاده کاخکی 1389: 46)