وقتی میخواهیم از اتفاقات بزرگ تاریخی با نتایج عجیب حرف بزنیم، ناخودآگاه ذهنمان کشیده میشود به سمت جنگ و خونریزی. از طرفی کمتر پیش میآید که کسی به بُعدهای متفاوتی از جنگها بپردازد و عبث بودن بعضی اتفاقات را به رخ بکشد. اما از آنجا که ذهن ما در نوجوانه این شماره درگیر فرآیند-نتیجه بود و برایتان از این مهم حرف زدهایم، در صفحه قطبنما هم سراغ اتفاقاتی رفتیم که نه تنها خودشان عجیب هستند بلکه نتایجشان هم جالب توجه است.
چند سالی است که در حوزه مدیریتفردی بحث بین نتیجهگرایی و فرآیندگرایی بهشدت داغ است. تا به امروز نتایج بهدست آمده به نفع فرآیندگراها بوده؛هرچند که به نظرمیرسد جوامع هم به افراد فرآیندگرا وهم به افراد نتیجهگرا نیاز دارد. اما آموزشوپرورش نتیجهمحور و عدم توجه به فرآیندها موجب شده که غالب ما آدمهای نتیجهگرایی شویم و همین باعث شده که جامعه ما از فرآیندها جا بماند.
شاید اصلا اسمش را نمیدانستید ولی میدانم خیلی چوبش را خوردهاید و وقتی تعریفش را بگویم یاد خاطراتتان میافتید و حرصتان در میآید. نتیجهگرایی یعنی ارزشگذاریمان نسبت به یک عمل وابسته به نتایج حاصل از آن باشد. یعنی اگر تلاشهایم ثمر نداد، پس حتما اقداماتم غلط بوده و ارزشی ندارند.
گرچه تمام اصحاب رسانه انتقادهای خود را روانه ورزشکاران المپیک ۲۰۲۴ پاریس کردهاند اما باید افتخار کنیم بیشتر مدالهایی که توسط کاروان ورزش کشورمان کسب شد، توسط نوجوانان و جوانهایی بود که فعل توانستن را صرف کردهاند.
این تصور موهوم که (فقط دیوانهها به روانشناس و مشاور مراجعه میکنند) چند وقتی است که رو به انقضاست و آدمها بیش از پیش به اهمیت درمان پی بردهاند و به دلیل تنهایی عصر مدرن، نیاز بیشتری هم به این اتاق دارند و طبعا هیچ چیز جای درمان را نمیگیرد.
ازآنجایی که بحث درمورد نسل جدید داغ شده و نوجوانهایها دائماسراغ من رامیگیرندتا به سؤالهایشان پاسخ دهم؛اکنون من، عقل کل نوجوانه،اینجا هستم تا«حرف شما»را بشنوم.