حمایت آشکار اروپا از رژیم صهیونیستی در جنگ ۱۲روزه، سکوت سنگین در برابر جنایات غزه و فشارهای سیاسی هماهنگ با آمریکا، بار دیگر ثابت کرد که غرب نه میانجی است و نه شریک قابل اعتماد بلکه بخشی از پروژهای بزرگ برای مهار ایران و مقاومت منطقهای است. همین موارد است که لزوم هوشمندی دیپلماتهای ایرانی را مضاعف کرده.
مسیر پرسنگلاخ مذاکرات
بیاعتمادی میان ایران و اروپا سابقهای طولانی دارد. نقض تعهدات برجامی، خروج آمریکا از توافق و سکوت اروپا در برابر تحریمهای ظالمانه، حمایت از آشوب و ناامنی و اغتشاش در داخل ایران، همه و همه تنها در چند سال اخیر رقم خورده و زخمی عمیق بر حافظه دیپلماسی ایران برجای گذاشته است اماحمایت صریح اروپا ازاسرائیل در جنگ۱۲روزه این بیاعتمادی را به نفرتی آشکار و منطقی تبدیل کرد. امروز درنگاه افکار عمومی ایران،اروپا نه یک بازیگر مستقل بلکه همدست رژیم صهیونیستی در شهادت تقریبا هزار نفر از هموطنان ماست چراکه انگلیس در این جنگ بهصراحت از حمله رژیم صهیونی به تهران حمایت کرد، فرانسه رسما از رهگیری پهپادهای ایرانی و همکاری نظامی با تلآویو خبر داد و آلمان حمله به تهران را کار کثیفی معرفی کرد که به نفع اروپا بوده و هیچکدام از این کشورها تجاوز رژیم صهیونی به ایران و حتی کشته شدن شمار زیادی از کودکان و نیروهای غیرنظامی را محکوم نکردند. علاوه بر این، اروپا همچنان زیادهخواهیهای خود در ارتباط با برنامه هستهای کشورمان را مطرح کرده است. ایران در مقابل تأکید دارد که غنیسازی اورانیوم نه یک ابزار فنی بلکه بخشی از حق حاکمیت ملی است و این آمریکا بوده که با خروج از برجام و همراهی اروپا در این نقض عهد میز مذاکره را مخدوش کرده و در نهایت نیز با حمله به تأسیسات هستهای کشورمان دیوار بلند بیاعتمادی را ایجاد نموده است. اکنون زیادهخواهی غرب و تأکید ایران بر حقوق قانونی خود باعث ایجاد تضادی شدید شده است؛ تضادی که حلشدنی نیست مگر اینکه یکی از طرفین عقبنشینی اساسی کند؛ و ایران بارها نشان داده عقبنشینی در برابر حقوق ملی در قاموسش نیست. در ایران، هر توافقی باید در برابر افکار عمومی و معیارهای منافع ملی پاسخگو باشد. یک توافق ضعیف مشروعیت نخواهد داشت اما مسیر مذاکرات توسط غرب و رژیم صهیونیستی مینگذاری شده است و طرف اروپایی و آمریکایی از میز مذاکره، دیکته کردن طرف ایرانی و امضای یک توافق تحمیلی را میخواهد و همین موضوع کار را برای دیپلماتهای کشورمان سخت کرده است.
مذاکرات در سطح پایین
بنابر ادعای برخی رسانهها، معاونان وزرای خارجه قرار است مذاکرات احتمالی ایران و سه کشور اروپایی را پیگیری کنند که همین مسأله حامل پیامهای مهمی است.حضور ایران در سطح معاون وزیر در مذاکرات به معنی آن است که ایران همچنان به میز مذاکرات خوشبین نیست و غرب راه سختی برای اعتمادسازی با تهران دارد چراکه همه پلهای پشت سر خود را با عناد آشکار در جنگ ۱۲روزه تخریب کرده است. تجربه سالهای گذشته نشان میدهد که اروپا معمولا با فریبکاری وارد میدان میشود. اروپا نیز مانند آمریکا تلاش میکند فشار اقتصادی و روانی بر ایران را افزایش دهد و با یک جنگ روانی شدید مسائل داخلی ایران را تحتالشعاع قرار دهد؛ هرچند این اهرم به جهت استفاده اعتیادگونه غرب از ابزارهای رسانهای و تحریمها بهشدت کماثر شده است.
بر همین اساس، تیم ایرانی باید با روحیه مقاومت و هوشیاری کامل عمل کند. پافشاری بر خطوط قرمز، تأکید بر حقوق قطعی مردم ایران و دریافت تضامین لازم برای جلوگیری از بدعهدیهای جدید از جمله مواردی است که دیپلماتهای ایرانی باید به آن توجه داشته باشند. مسئولان ایرانی بهخوبی میدانند که بازگشت تحریمهای شورای امنیت در پی تهدیدات مکرر غرب به فعالسازی مکانیسم خسارتبار ماشه، در شرایط کارزار فشار حداکثری آمریکا علیه کشورمان تأثیر چندانی بر وضعیت اقتصادی ایران نخواهد داشت چراکه ایران هماکنون با تحریمهایی بیش از تحریمهای موجود در قطعنامههای سازمان ملل دست و پنجه نرم میکند و بازگشت تحریمهای سازمان ملل تنها میتواند آورده سیاسی و روانی اندکی برای دشمنان داشته باشد.
دیپلماسی مقاومت؛ تنها راه پیروزی
مذاکرات هستهای در فضای پساجنگ دیگر یک گفتوگوی صرفا فنی نیست. این میدان نبرد است میان اراده مقاومت و نقشههای فریبکارانه غرب. اروپا پس از جنگ ۱۲روزه چهره واقعی خود را نشان داد و حالا اعتماد به چنین طرفی، تکرار اشتباهات گذشته خواهد بود. ایران با تکیه بر اقتدار ملی و رویکرد انقلابی میتواند این میدان را به فرصتی برای تثبیت جایگاه خود و شکست پروژههای غرب و نمایش اقتدار ایرانی در عرصه بینالمللی تبدیل کند بهشرطی که مذاکرهکنندگان لحظهای از هوشیاری و مقاومت اصولی غافل نشوند.