خانواده ایرانی سرفراز در جنگ تحمیلی

خانواده ایرانی سرفراز در جنگ تحمیلی

۱۲روز جنگ تحمیلی، چند عملیات نظامی، هزاران تیتر و تحلیل رسانه‌‌ای اما در دل همه این اخبار و آمارها، یک واقعیت مغفول ماند؛ خانواده. کوچک‌ترین نهاد جامعه که نه‌فقط بار عاطفی جنگ را به‌دوش کشید بلکه خود بخشی از مکانیسم مقاومت اجتماعی بود.
کد خبر: ۱۵۱۱۲۰۹
 
در روزهایی که در آسمان برخی شهرها شاهد آتشباری پدافندهای هوایی بودیم، این  خانواده‌ها بودند که ساکت اما مستحکم پشت یک کشور ایستادند؛ خانواده‌هایی که بعضا نه‌‌فقط داغدار یکی ازاعضا یا عزیزان‌شان بودند بلکه نگهبان انسجام اجتماعی در میانه یک جنگ تمام‌‌عیار شدند. جنگ تحمیلی ۱۲روزه آزمونی بود برای تمام نهادهای اجتماعی امابیش ازهمه برای خانواده‌‌ها؛ کسانی که نه‌فقط تماشاگران جنگ بلکه بخشی از آن بودند.آنچه در رسانه‌‌ها کمتر بازتاب یافت، همین قصه‌های درونی خانواده‌ها بود؛ قصه مادرانی که هم باید داغ عزیزشان را تاب می‌‌آوردند و هم همسایه‌‌ها را دلداری می‌‌دادند. دخترانی که بعد از مورد حمله قرار گرفتن خانه و شهادت مادر و پدران‌شان، هم باید نقش خواهر و هم نقش مادر را برای بقیه بچه‌های خانواده بازی می‌کردند. جنگی که خانواده‌ها نه در پشت صحنه آن بلکه در خط مقدم نیز حضور داشتند. ازهجمه روانی رسانه‌‌های معاند و اضطراب اجتماعی گرفته تا مرگ و میر انسانی، خانواده‌ها نه‌فقط در این موارد تاب آوردند بلکه فعال هم شدند. آنچه طی این ۱۲روز از چشم بسیاری دور ماند، همین نقش‌‌آفرینی بی‌صدای خانواده‌ها بود؛ افرادی که پنهان اما مؤثر، نبرد را پیش بردند. 
 
اقتصاد در پناه خانواده 
در دل جنگ تحمیلی ۱۲روزه خانواده‌هایی سر برآوردند‌ که از خود نماد مقاومت ساختند؛ خانواده‌‌هایی که بعضی‌‌شان عزیزی را از دست دادند اما از هم نپاشیدند. خانواده‌‌هایی که بیشتر از آن‌‌که درگیر فقدان باشند، درگیر ساختن بودند. در جریان جنگ اخیر یکی از مسائل مهم که پیش از آن هم سایه‌اش را بر کشور حس می‌کردیم، مسائل اقتصادی بود اما واکنش خانواده‌ها نشان داد که این نهاد همچنان مهم‌ترین مانع در برابر فروپاشی معیشتی است. مریم اشرفی گودرزی، فعال حوزه زن و خانواده در گفت‌وگو با جام‌جم با اشاره به یکی از نقاط قوت مردم ایران در دوران جنگ می‌گوید: «یکی از ویژگی‌های مثبت مردم ما در آن دوره، مدیریت اقتصادی خانواده‌‌ها بود. در آن شرایط بحرانی، خانواده‌‌ها به‌‌گونه‌ای رفتار کردند که احساس نیاز یا کمبود در خانه ایجاد نشود. حتی با وجود ترس از جنگ و احتمال نایاب شدن برخی اقلام، از رفتارهایی که منجر به اختلال در اقتصاد و جامعه شود پرهیز کردند. این رفتار مسئولانه مردم، در کنار همکاری متقابل دولت که اقلام مورد نیاز را تأمین کرده بود، نقش مهمی در حفظ ثبات اقتصادی کشور ایفا کرد.»   وی ادامه می‌دهد: «همین‌ که خانواده‌ها توانستند این مسأله را از نظر روحی و ذهنی مدیریت کنند، نکته‌‌ای بسیار مهم و تأثیرگذار در دوران جنگ تحمیلی به‌‌شمار می‌رود. شاید در بسیاری از کشورها چنین آرامشی در فضای خانواده وجود نداشته باشد و این موضوع نشان‌‌دهنده نقش تعیین‌کننده بزرگان خانواده است که توانستند چنین شرایطی را با درایت و آرامش مدیریت کنند.»  خانواده‌هایی که با صرفه‌جویی، همیاری و برنامه‌‌ریزی، بار سنگین فشار مالی را به‌دوش کشیدند و اجازه ندادند مشکلات بحران‌ساز شوند.  
 
سنگر آرامش در دل جنگ 
در میدان جنگی که رسانه‌های زیادی بر آن نور انداختند، کمتر کسی دوربینش را چرخاند تا خانواده‌‌هایی را ببیند که بی‌صدا اما موثر، در حال دفاع اجتماعی و شکل‌‌دهی به روان جامعه بوده و به‌نوعی سنگر آرامش یک ملت نیز شده بودند. مریم اشرفی نیز در این خصوص با ما هم‌نظر است.
آن‌طور که او توضیح می‌دهد در آن دوران، خانواده‌ها زندگی خود را طبق روال طبیعی پیش بردند و ما شاهد آرامش در فضای خانواده‌ها بودیم و این نهاد با حفظ آرامش و پرهیز از غلیان روحی و اضطراب، در آن شرایط بحرانی، نقشی بسیار مهم و تأثیرگذار ایفا کرد. 
این فعال حوزه زن و خانواده، در ادامه گفت‌وگو با اشاره به گزارش‌‌های منتشر شده از سرزمین‌‌های اشغالی درباره افزایش مراجعات به روانپزشکی در دوران جنگ، تأکید می‌کند: «مردم ما بسیار کمتر از حجم روانی وارد شده واکنش نشان دادند. به‌‌هر حال ما فرهنگی به نام «فرهنگ شهادت» داریم و شهادت را امری متعالی و مقدس می‌دانیم. از همین رو، پذیرش مفاهیمی مانند ایثار و جهاد برای ما بسیار آسان‌‌تر است. این مفاهیم مقدس در بطن جامعه ما وجود دارد و همین امر، تأثیر مستقیمی بر آرامش و تاب‌آوری خانواده‌‌ها در شرایط بحرانی دارد.» به‌این ترتیب این خانواده‌ها بودند که با ایجاد محیطی آرام، از گسترش تنش و فروپاشی روانی جلوگیری کردند. 
 
زندگی در جریان است 
پایان جنگ، آغاز مرحله‌ای سخت‌تر است؛ زندگی دوباره. خانواده‌های ایرانی اما نشان دادند که توان عبور از این مسیر را دارند. مریم اشرفی گودرزی با ارائه‌ راهکارهایی برای دوران پساجنگ به ما می‌گوید: «در دوره پساجنگ، با تروما و آسیب‌هایی که در دوران جنگ به خانواده‌ها وارد شده مواجه هستیم؛ آسیب‌هایی که ممکن است پس از پایان جنگ خود را نشان دهند. با این‌ حال خانواده‌‌ها باید کمک کنند تا روال عادی زندگی دچار اختلال نشود. در این میان نقش پدر و مادر به‌دلیل جایگاه ویژه‌‌شان در خانواده، بسیار حائز اهمیت است.» 
او می‌افزاید: « بزرگ‌ترین عاملی که می‌‌تواند به خانواده‌‌ها کمک و آرامش را به جامعه تزریق کند، ایمان و توکل به خداست. یکی از اتفاقات بسیار خوب پس از جنگ، مصادف شدن روزها با ایام محرم و عزاداری امام حسین(ع) بود که به‌ نوبه‌ خود روحیه‌‌ای مضاعف به مردم بخشید. خانواده‌‌ها نیز اقدام شایسته‌‌ای انجام دادند و با برپایی دیگ‌های نذری‌ و مراسم عزاداری در هیئات شرکت و مجالس خانگی را برگزار کردند. همین نذری‌ها، عزاداری‌ها و حضور در هیئات و مجالس خانگی توانست هم معنویت و هم آرامش را به‌‌صورت توأمان به جامعه تزریق کند.» 
به‌نظر می‌رسد پس از پایان جنگ تحمیلی ۱۲روزه، این خانواده‌‌ها بودند که با همدلی، صبوری و ازخودگذشتگی، نبض زندگی را به جامعه بازگرداندند.  نقش خانواده‌ها در جنگ تحمیلی ۱۲روزه صرفا یک همراهی احساسی نبود. آنها کنشگرانی فعال در حفظ انسجام اجتماعی، آرامش روانی و حتی ثبات اقتصادی کشور بودند. در میان التهاب اقتصادی، فشار روانی و سوگ جمعی این جنگ، خانواده‌هایی را شاهد بودیم که نه‌‌‌فقط دچار فروپاشی نشدند بلکه ستون‌‌های ثبات را بازسازی کردند. رفتار مسئولانه، مدیریت آرامش و بازگرداندن جریان زندگی به خانه‌‌ها گواهی است بر ظرفیت بی‌بدیل نهاد خانواده در ایران.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰