ابداع کلید خط شکسته معاصر ایران و ابداع قطعهپردازی با ترکیببندیهای مختلف قلم، از غبار تا جلی را میتوان از مهمترین حرکتهای او دراین سالها به شمار آورد.
برپایی نمایشگاه «بیانتهاتر از عشق» مشتمل بر آثار هنرمندان شاخص و تراز اول خوشنویسی که طی روزهای گذشته در فرهنگسرای نیاوران افتتاح شد، بهانهای را برای دیدار و گفتوگو با این هنرمند پیشکسوت فراهم کرد.
اگر موافق باشید بحث را با سؤالی درباره دلایل رونق و جایگاه فعلی نستعلیق شروع کنیم و اینکه چرا این نوع خط در قیاس با سایر خطوط، طرفداران بسیاری، هم درمیان هنرآموزان و هم در میان مخاطبان دارد؟
پیشینه هنر خوشنویسی ایران بهعنوان یک هنر ملی، ریشهای و معنایی از آغاز پیدایش، از قداست و اعتبار خاصی برخوردار بوده و درمسیر اعتلای خود پیوندی عمیق با گفتار حکیمانه سخنوران و شعرای نامدار و فضلای عصر خود داشته است و بهطورطبیعی، نقشی سترگ در توسعه شعروادب و حکمت ایرانی ایفا کرده و چونان گوهری تابناک بر تارک هنرهای اصیل ایرانی به اوج کمال و زیبایی رسیده است. بیهیچ تردیدی، ترویج و گسترش این هنر، ابتدا بههمت بلند و ذوق و قریحه سرشار استادان صاحبدل و فرزانه، و با رنج و ریاضت و سیروسلوک بسیار، در سدههای پیدرپی صورت پذیرفته است. ولی توجهات و حمایت حاکمان، وزیران و والیان فرهنگدوست گذشته نیز نقش مهمی در استمرار و اعتلای آن داشته است؛ چراکه بسیاری از دولتمردان گذشته که صاحب کمالات و فرهیختگی بودند، خود دستی به قلم داشته و در شمار نامآوران این هنر به شمارمیآمدهاند. ضرورت کاربردی، زمانی، مکانی، اجتماعی و تاریخی موجب شد تا هنرمندان چیرهدست و خلاق در طبعآزمایی و کمالگرایی، قلم توانای خود را در شیوههای گوناگون و هندسه ملیح، دلکش و موزون این هنر پدید آورند. درنتیجه، قلم نستعلیق در اواخر قرن هفتم به منصه ظهور رسید. طبق نمونه، کتابتی که درگنجینه آثار دانشگاه هاروارد کارشناسی شده، در قرن هفتم به دست میرعماد هروی ابداع و عرضه شده است. این قلم باتوجه به پشتوانه بسیار قوی و غنی از حیث ساختار بصری و نیز زیبایی درحد کمال، هندسه دلفریب حروف و کلماتش، جذاب و مطلوب افتاد و از حیث کاربرد سهولت خواندن در دنیای کتابت و قطعهپردازی، بهسرعت گسترش یافت و در هر دورهای هنرمندان توانای خوشنویسی از ضمیر پاک و ذوق و قریحه سرشار و فردیت هنری، جلوههای بدیعی از دستاوردهای معنوی خود را به گنجینه این میراث معنوی افزودند. درعصر حاضر هم این درخشندگی تاریخی در حفظ اصالت و پایداری آن به دست استادان جوان و پویا در چهارگوشه کشور درحال گسترش است و هنرمندان صاحب خلاقیتهای عملی و نظری، در جشنوارههای بینالمللی نقشی سترگ ایفا کردهاند. اگرچه جایگاه رشد، تکامل و زیباییآفرینی خطوط شکسته، نسخ و ثلث ایرانی نیز همچنان، جاهوجلال و اعتبار تاریخی خود را دارند.
حالا که صحبت از هنرآموزان شد، شاید بد نباشد به حضور هنرمندان جوان در دوسالانهها و جشنوارههای خوشنویسی اشاره کنیم، باتوجه به اینکه شما دراین سالها بهعنوان عضو هیأت داوران در جشنوارههای مختلف حضور داشتهاید، آثار هنرمندان جوان را از منظر ارزیابی و داوری چطور میبینید؟
مسأله قضاوت در امر هنری و زیبایی؛ آن هم برای یک هنر اصیل و ریشهدار مثل خوشنویسی، مستلزم درک و درایت و ممارست تاریخی و شناخت جامع سیر تحول و تطور این هنر، چه در عصر گذشته و چه در عصر حاضر است. استادانی که در حوزه قضاوت یا داوری جشنوارهها قرار میگیرند بهصرف استادی و هنرمندی، هرگز توان ارزیابی و قضاوت ندارند، چراکه این امر مهم، زمانی قانونمندی پیدا میکند که داوران با شناخت کامل ظرفیتهای آموزشی و امکانات جغرافیایی هنرمندانی که گاه در نقاطی محروم و با بضاعت بسیار ناچیز فرهنگی-اقتصادی قراردارند، ملاحظاتی را درنظر بگیرند. یکی از مهمترین نکات درامر قضاوت و داوری این است که به انگیزه رشد، اشتیاق، ثمره و تلاش جوانان توجه شود، چرا که آنها تشنه دیدهشدن و قدرشناسی بزرگترها و استادانی هستند که در مسندهای کلان هنری سرنوشت آیندگان را رقم میزنند. بیگمان سهلانگاری و نظرهای سلیقهای و مدیریتهای شخصی موجب تضییع حقوق جوانان میشود و ما در برابر تاریخ و وجدان بیدار مسئول هستیم. یقینا در میان اصحاب فرهنگ و هنر، جمعی هستیم که همه عمر، خوشهچین معرفت و کمال سخنوران نامی بوده و توفیق یافتهایم تا در ظل توجهات پروردگار، به مقام و منزلتی آبرومند، صاحب عزت و اعتبار شویم و به شکرانه این ودیعه الهی خدمتگزار جامعه خوشنویسی باشیم.
ازآنجایی که شما یکی از هنرمندان پرسابقه در شاخه خط شکسته هستید، به نظرتان این خط از گذشته تاامروز چقدر دستخوش تحول شده است؟
قلم شکسته سبکی است که از آغاز پیدایش، در مسیر تحول و تطور زیبایی حروف و کلمات آن، هنرمندان شاخص و برجستهای کوشش کرده و عصاره جان، اندیشه و خیال شوقآمیز خود را در گردشهای دلفریب اتصالات و چرخشهای موزون و ملیح طرح کرده و یا به کار بستهاند. آنچه امروز بهعنوان یک میراث ماندگار از این هنر زیبا و ظریف ایرانی روبهروی ماست، دنیای گسترده و بیکرانی از ذوق و جلال هنرمندان صاحبدل و نازکخیالی است که به واقع میتوان آن را بهار نستعلیق و تجلیگاه شوروشوق تاریخ هنر خوشنویسی نامید. وقتی صحبت از نقش من در احیا و ترویج و گسترش این هنر پیش میآید، انبوهی از خاطرات تلخ و شیرین بیبضاعتی و ناکامیهای حسرتبار دوران پرشور و شوق جوانی، در رویارویی با آموزش و جاذبههای تجربه آموزشی و فراگیری شخصی بااین هنر رمزآلود به خاطرم میآید که در شرایط دشوار بیمعلمی و نابسامانی، در تعقیب یک آرمان هنری با یک جریان محرومیت جدی روبهرو بودم. ولی شوق، انگیزه و کنکاش در زیباییشناختی عملیونظری این هنر، درکنار کارهای روزمره و تحصیلات متوسطه لحظهای رهایم نمیکرد. اصولا خط شکسته درعصر معاصر، فاقد امکانات آموزشی، از نظر استاد، مدرس و آثار و الگوهای مطلوب بوده است و حتی استادان صاحبنام پنج دهه پیش، یعنی زمانی که ما نوآموز بودیم، آن را به صورت سلیقهای مینوشتند و کوچکترین نمونه اصیل و قانونمندی ازآنها پیشرو نبوده و نیست. کوشش من در احیای این قلم، چه در امر آغاز گسترش و تعلیم و ترویج در چهارگوشه کشور که چاپ و نشر 18جلد کتاب آموزشی و نمایشگاه، عالیترین امکان آشنایی و فراگیری را برای هنرجویان و استادان فراهم آورد و چه درامر تربیت شاگردان هنرمندی که امروز هرکدام استادان صاحباعتبار و صاحب تالیف و تعلیم و پرورش شاگردان به شمارمیروند، مشهود است، استادانی که جلوههایی از قابلیتهای فردی خود را به منصه ظهور آوردهاند. برای من این یک توفیق بزرگ و ودیعت الهی است که انسان وقتی دردوران کهولت، به پشتسرخود نگاهی میاندازد، ردپای معنایی، مفهومی، معنوی، عشق، ایمان و رسالت راستین خود را در حفظ فرهنگ و هنر این دیار گهرخیز مشاهده کند. یقینا اشاره به این احوال و مرور این نکتهها و شواهد، واقعیتهایی است که درحافظه تاریخی میماند و هرکسی بااندک وجدان و صدق دل میتواند با حقیقت آنها روبهرو شود. آنوقت قدر و منزلت کسانی که با تعهد و خون دل، چراغ راه بودهاند بیشتر معلوم میشود.
درخشانترین دوره خوشنویسی در چهاردهه اخیر از دید شما کدام دوره است؟
رونق خوشنویسی که درنیمقرن گذشته تا به امروز ادامه دارد، حاصل توجه استادان صاحبنام و دغدغهمند معاصر است که هرکدام با احساس مسئولیت و شیوه تعلیم و آموزش، نقش بسیار گستردهای در اعتلای هنر خوشنویسی کشور ایفا کرده و سپس توجه عمیق هنرمندان و استادان جوانی که با انگیزههای درخشان، در رقابتهای سازنده نقشآفرینی کرده و موجب رشد و گسترش این هنر در کشور بودهاند.
بااین اوصاف نقش دولتها را در پویایی این هنر چطور میبینید؟
دولت هیچگونه نقشی در تقویت بنیادی تحول این هنر و گاه سایر رشتهها ندارد. مساعدتهای اندک ادواری درجشنوارهها، گاه آنقدر ناچیز و برخورنده است که تنها جوانان جویای نام، در همایشها و جشنوارهها شرکت میکنند و استادان بزرگ و خلاقی که اعتبار و ارزش بزرگی برای درخشش این رویدادها به شمارمیروند، همواره درسایهاند.
شاید به همین خاطر است که آثار هنرمندان پیشکسوت در حراجهایی که عمدتا در حاشیه کشورهای خلیجفارس مانند »کریستیز» و «ساتبیز» برگزار میشوند، از طرفداران بیشتری برخوردار است.
بله، بسیاری ازاین هنرمندان بزرگ جذب فضاهای فرهنگی کشورهای حاشیه خلیج میشوند، چرا که هم از حیث ارزشگذاری فرهنگی موردتوجه قرارمیگیرند و هم، با جوایز و داوری، پاسخ سالها تلاش عاشقانه خود را با تقویت بنیههای مالی و اقتصادی زندگی میگیرند. این کمعنایتی موجب میشود آثار بسیار درخشانی که نقطه اوج خلاقیت و تلاش هنرمندان صاحبنام است و میتواند در شمار میراث ملی معاصر کشور قرارگیرد، زینت دیوار و تالارهای بیگانگان میشود. حقیقتا مایه تاسف است که متولیان فرهنگی کشور با بودجههای کلان اقتصادی، کمترین بودجه را به فرهنگوهنر تخصیص میدهند و این ماندگارترین مولفه تاریخی و فرهنگی را که درخشانترین نمودار رشد و متعالی اندیشه جامعه امروز است را ابتر میکنند.
طی روزهای اخیر در نمایشگاه گروهی «بیانتهاتر از عشق» تعدادی از آثار شما نیز در کنار دیگر کارهای هنرمندان صاحبنام به نمایش درآمده؛ اگرممکن است درباره حضورتان دراین نمایشگاه توضیح دهید.
نمایشگاه اخیر که بههمت خانم اللهدادیان، بانوی خوشطبع و نیکنفس و فرهنگور مدیریت شد و با ارتباطات بسیار مدبرانه با استادان صاحبنام و هنرآفرین، مجموعه گرانقدری از نمونه آثار آنها را گردآوری و درتالار باشکوه فرهنگسرای نیاوران به نمایش گذاشتند، حقیقا یک رویداد عمیق فرهنگیهنری دردو دهه اخیر بوده است. دلیل عمده توفیق آن، حضور گسترده مردم علاقهمندی بود که باوجود کسالتهای روحی و گاه جسمی ناشی از جنگ خانمانسوزی که به مردم تحمیل شد و روان آنها را جریحهدار کرد؛ همواره جامعه نقش تعیینکنندهای در رونق دستاوردهای هنری ایفا میکند. بالاخص آنهایی که با حسی مشترک در تهیه اثری، موجبات دلگرمی و تشویق و ترغیب هنرمندان را فراهم میآورند. باوجود مشکلات و معضلات شاهد رکود این تعامل هستیم و وظیفه سازمانهای دولتی و مدیرانی است که با حداقل بودجه نسبت به این امر مهم فرهنگی عنایتی کنند و فضاهای گسترده تالارها و سالنهای خود را به جای قابکردن پوسترهای بیارزش، با آثار فاخر و ماندگار هنری زینت بخشند. جای بسی تاسف است که درچند دهه اخیر، هیچ مدیر مدبری برای ترویج بنمایههای فرهنگی کشور که صاحب دلسوزی، کاردانی و آگاهی باشد نداشتهایم تا به حفظ مواریث تاریخی گرانقدرمان توجه میداشت. چرا که هنر تنها مقولهای است که نقش مهمی در تلطیف روح و روان بیننده فراهم میآورد و یگانه دستاوردی که بدون خط و مرز جغرافیایی در هرگوشه از جهان، بیهیچگونه ترجمانی قابلفهم و درک است. خوشبختانه آثار ارائه شده باتوجه به تاکید مدیر نمایشگاه بر آثار کلاسیک خوشنویسی، در قالب خفی و جلی و صفحهپردازیهای زیبا و زینت تذهیبهای فاخر قطعهآرایی شده را شامل میشد. همچنین آثار تزیینی، کاربردی و نقاشیخط که بهعنوان جلوههایی تازه این هنر ملی تهیه و خلق شده، برآیند مقبول و مطلوبی از هنر خوشنویسی معاصر را گردآوری و به نمایش درآورده است.
برخی از هنرمندان معتقدند، روشنی کارنامه خوشنویسی معاصر دردوره فعلی و گرایش روزافزون جوانان به عرصه خط، از دستاوردهای تاسیس انجمن خوشنویسان ایران و فعالیتهای مثمرثمر این انجمن است؛ نظر شما دراینباره چیست؟
در هر دههای از دوران معاصر، خوشنویسی جایگاه ارزشمندی در جامعه و کشور را به خود اختصاص داده است. در دهههای اول نیمقرن گذشته که انجمن خوشنویسان با امکانات تشکیلاتی و آموزشی کمتری اداره میشد، بهلحاظ کیفیت، هنرمندان ارزشمندی پا به عرصه هنرآفرینی گذاشتند و در دورههای بعد که استادان صاحب خلاقیت و هنرمند به خلق آثاری در راستای میراثداری گذشتگان و بهرهمندی از فردیت هنری، کاری فراتر از تکرار و تقلید کرده و نقشی از قابلیتهای شخصی خود را عرضه کردند که موجب رشد و شکوفایی استعدادهای جوان و مشتاقان هنر خوشنویسی شد، با برپایی نمایشگاههای ادواری، جلوههایی تازه از شیوه و کتابت گذشتگان معرفی میشد. در زمینه موضوع نشروچاپ آثار خوشنویسی اعم از آموزشی که راهگشای شیفتگان آموزش بودند و نیز مجموعه آثار هنری که مایه گسترش الگوهای بسیار جذاب در استمرار و ذوقآزمایی هنرمندان بود، عملا شاهد تحولاتی بودهایم. عصر حاضر و حدودا دودهه اخیر را میتوان بهعنوان یک دوره طلایی درتاریخ این هنر محسوب کرد، چرا که نمونه آثاری که از هنرمندان جهان و تراز اول دراستقبال مکاتب گذشته مشاهده میشود، نشانه استعداد، پرورش و پیشرفتی است که شرایط گسترده دنیای متمدن اینترنت، دنیایی از پدیدههای هنری را دراختیار علاقهمندان و خبرگان تلاش عملی و نظری خوشنویسی میگذارد. بیشک جامعه خوشنویسی درمجموعه فضای فرهنگی-هنری کشور، یکی از پرافتخارترین جوامع رشدیافته هنری محسوب میشود.
درسالهای اخیر با حرکتهای نوجویانهای (عمدتا درقالب نقاشیخط و کالیگرافی) از سوی تعدادی از هنرمندان جوان درحیطه خط مواجه شدهایم؛ دراین بین برخی از اساتید خوشنویسی سنتی براین باورند که این هنر میبایست همچنان بهروال شیوه و اسلوب گذشتگان ادامه یابد و درمقابل، بعضی دیگر، نوآوری و ابداع را لازمه بقای این هنر میدانند.
این حرکتهای نوجویانه نیست که گمان درانزوا قراردادن هنر خوشنویسی را به نظرآورد، بلکه گسترش فضاهای بسیار بیربط و بیمعنی و بیپایهواساسی است که جمعیت کثیری از آنها، که دربرابر رنج و ریاضت و آموزش هنر خوشنویسی تاب نمیآورند، این عرصه را رها کرده و با فریب رنج و سهولت، اجرای پارهحرکتهای بیمحتوای خوشنویسی، صفحه بوم را به تمسخر میآرایند. این جمعیت کثیر یک صنف آزاد بازاری به شمارمیروند. ولی موضوع نقاشیخط از گذشته، موردتوجه وعلاقه استادان سنتی انجمن بوده و چهرههای درخشانی مثل استاد رضا مافی که هم در هنر خوشنویسی، تراز اول بوده و هم در نقاشیخط، تمام شیوههای فکری هنری او، امروز الگوی هنرمندان و استادان فهیم نقاشی قرار گرفته و استاد فرامرز پیلارام نیز بهعنوان مظهر رویش و زایش جهانبینی بسیار درخشان، هنر نقاشیخط را بهعنوان یک هنر تغزلی عرضه کرده و اعتلا بخشید.