به گزارش خبرنگار جامجم، ساعت ۱۱صبح سهشنبه اول اسفند سال ۱۴۰۲ به بازپرس جنایی تهران خبر رسید که مردی در جریان تصادفی مشکوک فوت شده. او در یکی از خیابانهای شرق پایتخت توسط راننده خودروی مزدا ۳ زیر گرفته شد و پس از انتقال به بیمارستان تحت درمان قرار گرفت اما بهدلیل شدت جراحات وارده جانش را از دست داد و چون ماجرا رنگ و بوی جنایی بهخود گرفت، بازپرس جنایی دستور بررسی دوربینهای مداربسته محل حادثه را صادر کرد تا راننده شناسایی و دستگیر شود.
تیم جنایی راهی محل حادثه شدند و پس از بهدست آوردن شماره پلاک مزدا ۳، راننده آن را دستگیر کردند. وی که مردی ۴۰ساله است در بازجوییها گفت: متوفی شوهر سابق همسرم است. آنها سه سال قبل بهدلیل اختلافاتی که با یکدیگر داشتند از هم جدا شدند. مدتی از جدایی آنها گذشته بود که من با همسرم ازدواج کردم اما در این بین شوهر سابق همسرم (مهدی) از روزی که متوجه این قضیه شد، مدام برای همسرم مزاحمت ایجاد میکرد.
وی ادامه داد: روز حادثه همسرم زنگ زد و خواست به محل کارش بروم و او را به خانه برسانم. دنبال او رفتم که چشمم به مهدی افتاد. او سوار بر خودروی نیسانش بود و فکر میکنم از دقایقی قبل اطراف محل کار همسرم پرسه میزد تا دوباره برایش مزاحمت ایجاد کند. همسرم سوار ماشین شد و بهسمت خانه حرکت کردیم. مهدی هم به تعقیبمان پرداخت. در یک کوچه بنبست بودیم که مهدی از ماشین پیاده شد و بهسمتمان آمد. نمیخواستم با او مواجه شوم. به همین دلیل دنده عقب گرفتم و ناخواسته به او زدم. ما آن شب فرار کردیم اما بعد شنیدیم مهدی فوت کرده. من به هیچ عنوان قصد گرفتن جان او را نداشتم.
مرد جوان به اتهام قتل بازداشت شد و همسرش مورد تحقیق قرار گرفت که گفت: شوهر سابقم وقتی متوجه ازدواج مجدد من شد، مزاحمتهایش را آغاز کرد. یا زنگ میزد و تهدیدم میکرد یا سر راهم سبز میشد و با حرفهای نامربوط، برایم ایجاد مزاحمت میکرد. وقتی دیدم مزاحمتهایش تمامی ندارد، از او شکایت کردم. پروندهام در دادسرا در حال رسیدگی بود. شوهرم آن روز متوجه نشد که مهدی را زیر گرفته. ما آن روز بدشانسی آوردیم و مسیر زندگیمان تغییر کرد.با تکمیل تحقیقات در دادسرای جنایی تهران، پرونده برای محاکمه به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان ارسال شد و متهم پای میز محاکمه قرار گرفت. ابتدا پدر مقتول به جایگاه رفت و به قضات گفت: پسرم بیگناه و بیرحمانه کشته شده. او دو فرزند صغیر دارد و من از طرف خودم و نوههایم برای متهم درخواست قصاص دارم. سپس متهم به جایگاه رفت و ضمن رد اتهام قتل عمد گفت: روز حادثه در انتظار همسرم بودم که به یکباره خودروی نیسان مهدی را دیدم. ماشین او را از روی شعری که پشتش نوشته بود میشناختم وگرنه خودش را تا آن روز ندیده بودم. به محض اینکه همسرم رسید، گفتم زود سوار شو که مهدی اینجاست.
وقتی همسرم سوار شد، مهدی بهسرعت از ماشینش پیاده شد و بهسمت ماشینم دوید. از ترس اینکه بلایی سرمان بیاورد، دنده عقب گرفتم و حدودا ۱۰۰متر رفتم که دیدم خیابان بسته است. چون آئینه بغل ماشینم شکسته بود و دید کافی نداشتم با سرعت از یک دستانداز رد شدم تا از محل دور شوم اما از آئینه جلو دیدم یک نفر کف خیابان افتاده. با جیغ و داد همسرم متوجه شدم مهدی را زیر گرفتهام. باور کنید من او را ندیدم و قصدی برای کشتنش نداشتم. همان موقع خودم با پلیس ۱۱۰ و مرکز اورژانس تماس گرفتم. بعد هم به کلانتری رفتم تا ماجرا را شرح دهم اما مأموران کلانتری عنوان کردند که گزارش چنین سانحهای به ما داده نشده. به همین خاطر به خانه رفتم و صبح روز بعد پلیس من را در خانهام دستگیر کرد.
با پایان جلسه، قضات برای صدور رأی وارد شور شدند و عمل متهم را قتل غیرعمد تشخیص دادند و او را به پرداخت دیه و سه سال حبس محکوم کردند. این رأی با اعتراض همسرش به دیوان عالی کشور ارسال شد که قضات دیوان عالی کشور این حکم را تایید کردند.