«مهمانکُشی» به کارگردانی احمد کاوری و تهیهکنندگی محمدکامبیز دارابی، سریال جدید شبکه یک سیما در حالی به تازگی فرصت حضور روی آنتن را یافته که همزمانی پخش با ایام محرم و صفر، ضمن ایجاد همدلی بیشتر با کاراکترها و ارتباط بهتر با وقایع تاریخ اسلام، توجهات طیفهای مختلف را نیز به این مجموعه درام تاریخی سوق داده است.
تلفیق درام مدرن و پایبندی تاریخی
«مهمانکُشی» با نامی که وجه تسمیه نکتهسنجانه آن، مأموریت حضرت مسلم بن عقیل(ع) در کوفه در جریان وقایع منتهی به قیام حماسی عاشوراست، تلاش کرده در هر دو جبهه دراماتیزهکردن وقایع و تقید به منابع موثق تاریخی، دغدغهمند ظاهر شود. همچنین برای جذب بینندگان از ترکیبی متنوع از بازیگران نیز بهره برده که تاکنون کمتر در نمونههای مشابه دیگر، شبیه آنرا دیده بودیم؛ ترکیبی از بازیگران درامهای روز شهری و بازیگرانی که پیشتر نیز در آثار تاریخی حضوری مکرر داشتهاند، سبب شده تا اتمسفری شکل بگیرد که آشنابودن پلات داستانی، رنگ ملالانگیز تکرار به خودش نگیرد و شادابی قاب تصاویر از حیث حضور و همنشینی چهرههای متنوع، مضاعف شود.
بهطور مثال پژمان بازغی یا لیلا اوتادی، شهرام قائدی، مریم مومن، امیررضا دلاوری و... چهرههای نامآشنایی هستند که ظرفیتهای هنری آنان اغلب در درامهای معاصر سنجیده شده و حالا در مهمانکُشی در نقش شخصیتهایی دیده میشوند که در حدود نیمههای قرن اول هجری قمری میزیستهاند: بازغی در نقش «یزید»، بهرام ابراهیمی در نقش «معاویه»، حسام منظور در نقش «ابن زیاد» و... . اینکه پیشتر چهرههایی چون بهزاد فراهانی، فرهاد اصلانی، بابک حمیدیان، جمال سلیمان و... نقش این شخصیتها را بازی کردهاند، هم چالشی دشوار برای هنرمندان نقشآفرین در مهمانکُشی بوده، هم دریچهای رو به یک ذهنیت نمایشی جدید برای مخاطبان از حیث مقایسه و تصویرگری میگشاید.
کاوری در جایگاه کارگردان کوشیده از کلیشههای مرسوم در طراحی دکوپاژ و میزانسن آثار تاریخی، گریزهایی گاه به گاه به درامهای امروزی و معاصر بزند و قابها را حتی گاه با نگاهی سینمایی ببندد. بازیگران به نحوی هدایت شدهاند که اسیر محدودیتهای دست و پاگیر سریالهای مذهبی و خشکی دافعهبرانگیز برهههای قدیمی قرار نگیرند. انعطاف دارند و با توجه به زبان محاورهای مراقبتشده فیلمنامه، بیننده عصر حاضر را با خود همراه میکنند. ضمن آنکه این دقت لحاظ شده تا در واژهگزینی، نمودهای نوین باری روی دوش سریال نباشد و از وزانت جملهها نکاهد.
بررسی نقاط قوت و ضعف تصویری و فیلمنامه
در این سریال تصاویر اغلب از ایستایی و سکون به دور هستند.پلانها مکررا خردشدهاند و درتدوین نیزملاحظاتی مشهود وجود داشته تا ریتم حفظ شود. هر چند در این باره، بهویژه درقسمتهای نخست گاه شاهد طولانیشدن دیالوگها و گرفتارشدن دوربین در فضاهای بسته با تکرار نماها هستیم که ضرباهنگ را تحتالشعاع خود قرار میدهد. همچنین کارکرد موسیقی میتواند تعدیل شده و از اصرار به تأثیرگذاری بر تماشاگر با استفاده ازحجم فراوان موسیقی کاسته شود.همچنین بهتربود با خلق خردهقصههای بیشتری در هر قسمت که بتوانند برای شناخت بیشتر شخصیتهای اصلی بهویژه مسلم با عقیل، به بیننده کمک کنند و جریان قصه را شتاب ببخشند، بهره گرفته شود؛ نکتهای که میتوانست به غنای بیشتر روایت نیز بینجامد. محمدمهدی فیاضیکیا در نگارش فیلمنامه از مشاورههای مذهبی چهرههای صاحب نظری همچون حجتالاسلام سیدعباس موسوی مطلق و دکتر امیر محمدی بهره گرفته تا در جایجای قصه به کمک پیچشهای داستانی و دیالوگهای خبری و چندوجهی، پتانسیلهای سریال را بالا ببرد. در همین باره باید گفت مهمانکُشی در زمینه پایبندی به روایتهای تاریخی تلاش موشکافانهای داشته تا از نگاه منصفانه عدول نکند. شخصیتها نه سیاه سیاه هستند و نه طوری سفید و مصون از اشتباه که باعث دلزدگی شوند.
اثری که تنها سرگرمکننده نیست
این روشنگریهای تاریخی در پردازش درام به نفع ایجاد جذابیت و تکیه بر اهمیت بنیادین قصهگویی، موجب شده تا مهمانکُشی صرفا یک اثر سرگرمکننده نباشد بلکه بتواند به بیننده فکتهای تاریخی بدهد و نمادهای اعتقادی و بحثهای پاکیزه و سازنده ایدئولوژیک را مد نظر داشته باشد. رجوع به مسائلی چون شرایط سیاسی و اجتماعی ایراد خطبه منا از سوی سیدالشهدا(ع)، اهمیت نمادین فدک در تاریخ شیعه، شرایط سیاسی ایراد خطبه منا، جریان ولایتعهدی یزید، چالشهای معاویه در برابر صحابه برای ولایتعهدی یزید، استناد امام حسین(ع) به پیمان حلفالفضول در برابر تعدی ولیدبن عتبه، ماجرای انتساب آلزیاد به آل ابیسفیان از سوی معاویه، معرفی شخصیتهایی کمتر شناخته شده همچون حجر بن عدی یا بسر بن ارطاه و عملکردش در دوران غارات، نمونههایی از ارجاعات دقیق تاریخی سریال با اتکا به منابع مورد وثوق اهل سنت و شیعیان هستند؛ اقدامی در جهت وحدتآفرینی که بارها از سوی علمای اسلام نیز روی آن تأکیداتی صورت گرفته است.
از ماجرای غصب زمین امام حسین(ع) تا پیمان حلفالفضول
به طور مثال در قسمت سوم سریال مهمانکشی با موضوع وقایع منتهی به قیام عاشورا و مأموریت حضرت مسلمبنعقیل(ع) در کوفه به جلسه بنیامیه برای غصب زمین امام(ع) در ذیالمروه اشاره میشود. این روایت را ابن هشام، از قدیمیترین سیرهنویسان نبوی در قرن سوم هجری، در ذیل روایت حلفالفضول بازگو کرده است. حلفالفضول پیمانی بود که پیامبر(ص) در دوران جاهلی بسته بود تا با کمک جوانمردان، از جان و مال و ناموس ضعیفان و بیپناهان دفاع کند. پیامبر(ص) این پیمان را پس از اسلام نیز نگه داشت و وقتی ولید بن عتبه، امیر مدینه بهدستور عمویش معاویه زمین امام حسین(ع) را غصب کرد، امام به این پیمان استناد کرد. در سریال مهمانکشی، انگیزه غصب زمین امام(ع)، به فشار سیاسی برای بیعت با یزید مرتبط شده است. همچنین اشاره به سفر مسلم(ع) به فدک، یادآور ارتباط مساله زمین بهعنوان اهرم فشار حکومت علیه مخالفان سیاسی است. فدک، سرزمینی یهودینشین بود که پس از فتح خیبر، با صلح و بدون جنگ تسلیم پیامبر(ص) شد. بنابر قوانین اسلام، سرزمینهایی که بدون جنگ تسلیم میشدند، کاملا در اختیار پیامبر(ص) قرار میگرفتند و ایشان این سرزمین را به دختر خود حضرت فاطمه زهرا(س) بخشید اما پس از درگذشت پیامبر(ص)، حکومت وقت که نسبت به عدم بیعت خاندان پیامبر(ص) ناراضی بود، آنرا همچون زمینهایی از عباس و برخی از همسران پیامبر(ص)، تصرف کرد. در گفتوگوی شبانه مسلم و مرد راهنما نیز به نظر میرسد اشارهای به آیه ۳۰ از سوره ملک میشود با این مضمون که «به ایشان بگو چه میبینید اگر آب شما در زمین فرو رود، چه کسی برای شما آبی گوارا ظاهر کند؟» در منابع شیعی مانند کافی و اکمالالدین، معنای رمزی این آیه، به امام(عج) و غیبت ایشان مرتبط شده است که همین مضمون در گفتوگوی شبانه مسلم و پیرمرد راهنما بازتاب داده شده است. ارجاعات تاریخی و دینی متنوعی در هر قسمت از سریال مهمانکشی قابل مشاهده است که میتواند برای مخاطبان، آموزنده و جذاب باشد.
روایتی تازه از یک برادری ساختگی
همچنین در قسمت چهارم شاهد گفتوگوی معاویه با عبیدالله بن زیاد هستیم که درباره اعلام برادری زیاد با معاویه گفتوگو میشود. این روایت تاریخی، از پرسشهایی است که پیرامون شخصیت معاویه مطرح شده. پیامبر در حدیثی (الولد للفراش و للعاهر الحجر، به نقل از صحیح بخاری، حدیث شماره ۶۷۶۵) دستور داد کسی را که پدرش نامعلوم است نباید به کسی نسبت داد اما معاویه برخلاف دستور صریح پیامبر(ص)، زیاد را فرزند ابوسفیان و برادر خود اعلام کرد. روابط یزید، چنان که در این سکانس روشن میشود، با عبیدالله تا حدودی تیرهوتار بود. تفسیر سریال مهمانکشی این است که یزید نسبت به عبیدالله احساس رقابت داشته و مایل نبوده است که چنین کسی که یکشبه پسرعمویش شده وارد خاندان اموی شود. در این قسمت، شخصیت عبیدالله از سوی معاویه حاکم بصره میشود؛ او متولد بصره است اما خاطرات ترسناکی از کودکی خود دارد؛ پدرش زیاد، قبل از این که برادر معاویه شود، یکی از والیان حکومت امیرالمومنین علی(ع) در اصطخر فارس بود اما معاویه، بسر بن ارطاه، سردار خونخوار خود را فرستاد تا فرزندان او در بصره را (شامل خود عبیدالله که در آن زمان خردسال بود) در سیاهچال افکندند. بسر، در حمله به یمن، بنا به کتاب «الغارات» ابراهیم ثقفی در قرن سوم هجری، سابقه قتل کودکان را داشت و این خوف میرفت که کودکان زیاد را نیز سلاخی کند اما در نهایت، زیاد تسلیم شد و معاویه او را به برادری خود انتخاب کرد و عبیدالله از دل سیاهچال درآمده و یک شبه، برادرزاده خلیفه شد؛ فرازهایی از تاریخ که در سریال مهمانکشی بازگو شده است اما قلعه هزاردار و شیرویه پارسی که در این قسمت برای نخستینبار معرفی شدهاند، در کتاب فتوحالبلدان بلاذری متعلق به قرن سوم هجری در باب «تمصیر بصره» مورد اشاره قرار گرفته است. مهمانکُشی که قرار است در سی قسمت روی آنتن برود، هرچه پیش میرود بهلحاظ قصه مزین به اقتضائات دراماتیک بیشتر در تلفیق با واقعیتهای تاریخی میشود؛ نکتهای که میتواند به رونق مباحث نظری و انتقادی نسبت به این اثر منجر شود و فضا را برای گفتمان دینی نیز هموارتر کند.