اهمیت این موضوع در شرایط کنونی جهان اسلام، بهویژه در مواجهه با استکبار و اشغالگری، بیش از پیش آشکار شده است. برای بررسی دقیقتر این مفاهیم، میزبان حجتالاسلام محمدباقر پورامینی، عضو هیات علمی گروه کلام اسلامی و الهیات جدید پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی شدیم. گفتوگوی پیش رو فرصتی است برای تبیین ابعاد متنوع و بنیادین الهیات مقاومت، نقطهنظرات نوآورانه در تحلیل شرایط شکست و پیروزی و نقش آموزههای دینی در بازسازی هویت و استقامت جوامع مسلمان.

الهیات مقاومت چه جایگاهی درمیدان اندیشه دینی معاصرو چه وجه تمایزی با رویکردهای سنتی و منفعل نسبت به دین دارد؟
الهیات مقاومت یکی از کانونیترین محورهای تحول در تفکر دینی عصر جدید است که حاصل ایمان و تجربه زیسته ملتی است که با ظلم و اشغال روبهرو بوده. این الهیات واکنشی سطحی، سیاسی یا صرفا نظامی نیست، بلکه بر آموزههای ریشهدار دینی ابتنا دارد و ایمان به خداوند، باور به عدالت و انتظار فرج را به نیروی پایداری اجتماعی بدل میکند. وجه تمایز این الهیات، تبیین نسبت ایمان دینی و ایستادگی بالفعل در برابر ساختارهای سلطه و ظلم است به طوری که مقاومت نه مصداق خشونت بلکه کنش فعال و خلاق در برابر بیعدالتی محسوب میشود.
مقاومت چه نسبتی با ایمان و عبادت دارد و جایگاه کرامت انسانی و آزادی در آن چگونه تبیین میشود؟
الهیات مقاومت ریشه در قرآن و سنت اسلامی دارد. در آن، ایستادگی در برابر ظلم نه تنها مشروع، بلکه عبادت و وظیفه الهی است. قرآن بارها به ایستادن کنار مظلومان توصیه کرده و سیره انبیا و امامان نیز الگوهایی مشخص از مقاومت واقعی است. از منظر کرامت انسانی، مقاومت برای بازپسگیری آزادی و عزت واجب دینی معرفی میشود و این نگاه در بنیادهای توحیدی و انحصار اطاعت و بندگی در برابر خداوند ریشه دارد.
محدوده الهیات مقاومت را چگونه میتوان ترسیم کرد؛ آیا جنبه جهانی دارد؟
الهیات مقاومت فراتر از مرزهای جغرافیایی و سیاسی است. این الهیات نگاهی جهانی به ستم و سلطه دارد و همبستگی مظلومان جهان را برای چالش با نظام سلطه ضروری میداند. فلسطین در این نگرش نماد مظلومیت و ایستادگی جهانی در برابر صهیونیسم است. شکلگیری این گفتمان از برکات انقلاب اسلامی ایران و امامین انقلاب است که آن را الگویی برای تحولات آزادیخواهانه در جهان اسلام ساخته.
چه تفاوتهایی میان الهیات مقاومت و الهیات رهاییبخش به معنای مسیحی وجود دارد؟
هر دو جریان، مقابله با سلطه و بیعدالتی را یک اصل میدانند، اما الهیات رهاییبخش(Liberation Theology) به ویژه در آمریکای لاتین بر پایه آموزههای مارکسیستی و تأکید بر عدالت طبقاتی حرکت میکند، درحالی که الهیات مقاومت اسلامی نهتنها عمیقا بر توحید، ایمان، ولایت و نصرت الهی بنا شده بلکه کنش معنوی و اجتماعی را در چارچوب آموزههای قرآنی و روایات اسلامی معنا میکند و وابستگی نظری به ادبیات غیرایمانی ندارد.
به عبارتی هر دو جریان به مبارزه با ظلم میپردازند، اما الهیات رهاییبخش اغلب متأثر از مارکسیسم و تمرکز بر عدالت طبقاتی است. الهیات مقاومت ریشه در توحید، ولایت و نصرت الهی دارد و مقاومت را عبادتی جهادی میداند.
مفهوم الهیات به طور عام و رابطه آن با کلام اسلامی چیست؟
الهیات در معنای عام، دانشی است درباره خداوند، ایمان دینی و آموزههای وحیانی؛ دانشی که علاوه بر معارف نظری، شامل معرفت عملی دین نیز میشود.هرچند اصطلاح واژه الهیات(Theology)بیشتر درسنت مسیحی شکل گرفته است،اما در جهان اسلام هم میتواند بهعنوان نامی جامع برای همه مباحث فلسفی، عرفانی، عقلی، نقلی، اجتماعی، تجربی، هنجاری و توصیفی در حوزه دین به کار رود. در نسبتسنجی میان الهیات و کلام اسلامی، میتوان گفت الهیات نسبت عامتری به کلام دارد؛ به این معنا که کلام اسلامی در حالی بر تبیین و دفاع عقلانی از عقاید و پاسخ به شبهات تمرکز دارد که الهیات قادر است مفاهیم دینی را در سطحی کاربردیتر، عینیتر و مرتبط با مسائل و واقعیتهای اجتماعی انسان نیز پیگیری کند. بنابراین با کمی تساهل میتوان از اصطلاح الهیات در فضای بحثهای کلام اسلامی نیز بهره گرفت. بهویژه در دوران معاصر، کلام اسلامی با پرداختن به موضوعات نوظهور و شکلگیری «الهیات مضاف» مانند الهیات سیاسی، الهیات رهاییبخش، الهیات محیطزیستی و... توسعه یافته است. از این منظر، الهیات مقاومت نیز میتواند بخشی از این حوزه توسعهیافته دانش کلام تلقی شود؛ حوزهای که درصدد است آموزههای دینی را به شیوهای عقلانی، مستند وواقعگرا درمتن زندگی انسان معاصر تفسیروتبیین کند. بنابراین، اگر الهیات را دانشی بدانیم که با بهرهگیری از یافتههای مختلف علوم انسانی و اجتماعی، به دفاع عقلانی و اخلاقی از مفاهیم دینی میپردازد، میتوان از «الهیات مقاومت» بهعنوان شاخهای از این دانش سخن گفت؛ الهیاتی که در برابر ساختارهای سلطه، نظامهای ظالمانه و استکبار جهانی موضعی فعال، متواضع، عدالتطلبانه و جهادی اتخاذ میکند.
سنتهای الهی چگونه پیروزی و شکست را معنا میکنند و نمونه آشکار قرآنی آن چیست؟
در چارچوب الهیات و کلام اسلامی میتوان به تحلیلی جامع، معنا محور و ماندگار رسید؛ بهویژه در چارچوبی که به سنتهای الهی توجه دارد. بر اساس این نگاه، پیروزی یا شکست در میدان مقاومت را نمیتوان صرفا با معیارهای عینی و نظامی سنجید بلکه باید آنها را در پرتو سنتهای الهی تفسیر کرد؛ همان قوانین و روشهایی که خداوند برای اداره هستی وضع کرده است.
سنتهای الهی، ضوابطی هستند که جهان و تحولات آن را بر اساس حکمت و عدالت اداره میکنند. این سنتها ویژگیهایی چون ثبات، جامعیت و ضابطهمندی دارند و مهمتر از همه، غیرقابل تغییر و تبدیل هستند. چنانکه در قرآن میخوانیم «فَلَن تَجِدَ لِسُنَّهِ اللّهِ تَبْدِیلًا»(احزاب، ۶۲) یا «وَ لَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِیلًا» (فاطر، ۴۳).
الهیات مقاومت بر چهار ستون سنت الهی بنیان نهاده شده است؛ قرآن در حادثه احد (آیات ۱۲۰ تا ۱۸۰ آلعمران) این چهار سنت الهی را برجسته میکند:
سنت شکست: نتیجه نافرمانی، اختلاف و دنیاطلبی مؤمنان، ولو پس از پیروزی موقت
سنت پیروزی: ثمره ایستادگی، ایمان و توکل به وعده الهی؛ ولو با امکانات اندک
سنت مداوله (گردش قدرت): آزمون انسانها، تمییز جبهه حق و باطل، و پالایش درونی جبهه حق
سنت نصرت الهی: وعده خاص خدا به اهل ایمان و مقاومت که مشروط به ایمان، مجاهده و ثبات قدم است
این سنتهافراترازملاحظات نظامییاحسابگریهایمادی هستندوبنیان معنابخشی الهیاتمقاومت به شکستوپیروزی را میسازند.
درک این سنن، شاهکلید فهم تحولات مقاومت و پیروزی واقعی، فراتر از ارزیابیهای ظاهری است. الهیات مقاومت، ایمان را از حاشیه به متن و از نظر به میدان تحول اجتماعی و سیاسی میآورد.
آزمون و پالایش در الهیات مقاومت چه ملاکی دارد؟
مطابق تفسیر علامه طباطبایی، سنت گردش ایام (مداوله) چهار محور دارد:
۱-امتحان مؤمنان
۲-جداسازی صفوف حق و باطل
۳-خالصسازی درونی اهل ایمان
۴-زوال تدریجی باطل
شکستها و ابتلاها فرصت پالایش و بلوغ جمعیاند. ایمان خالص، محصول ایستادگی در میانه ابتلای سخت است. مؤید آن، فرمایش امام حسین(ع) درباره ریزش دینداران در میدان بلاست. ایشان میفرمایند: مردم بنده دنیا هستند و دین بر زبانشان میچرخد و تا وقتی زندگیشان بر محور دین بگردد، در پی آنند، اما وقتی به وسیله بلا آزموده شوند، دینداران اندک میشوند.
نقش نصرت الهی در پیروزی جبهه حق چیست و چگونه میتوان آن را از پیروزی صرف متمایز کرد؟
نصرت الهی مختص اهل ایمان است و مشروط به مجاهده و استقامت آنان. پیروزی ظاهری بدون پیوند با ارزشهای الهی، فاقد معنا و ثبات است. خداوند ستمگران را دوست ندارد و هرگونه غلبه ظاهری بر ضد جبهه حق را تأیید نمیکند. نصرت الهی بالاتر و والاتر از پیروزیهای مادی است؛ این نصرت شامل تثبیت گامها و حمایت معنوی مؤمنان میشود. شدتِ مصائب و محنتها، مسیر تربیتی و پالایش تدریجی جبهه ایمان است که در نهایت منجر به پیروزی الهی نهایی میشود.
در قرآن کریم در آیه ۱۵۲ سوره آلعمران در اینباره آمده است:
و [در نبرد احد] قطعا خدا وعده خود را با شما راست گردانید: آنگاه که به فرمان او، آنان را مىکشتید، تا آنکه سست شدید و در کار [جنگ و بر سر تقسیم غنایم] با یکدیگر به نزاع پرداختید و پس از آنکه آنچه را دوست داشتید (غنایم را) به شما نشان داد، نافرمانى کردید. برخى از شما دنیا و برخى از شما آخرت را مىخواهد. سپس براى آنکه شما را بیازماید، از [تعقیب] آنان منصرفتان کرد و از شما درگذشت و خدا نسبت به مؤمنان، با تفضل است.
با توجه به تأکید قرآن بر سنتهای الهی مانند «مداوله» و «نصرت»، آیا میتوان الهیات مقاومت را به عنوان یک «الهیات سیستماتیک» در مقابل گفتمانهای سلطه تعریف کرد؟
توجه دارید که الهیات مقاومت از دو منظر، یک نظام فکری سیستماتیک محسوب میشود:
۱. ساختار معرفتی: این الهیات مبتنی بر چارچوب قرآن و سیره معصومان است. به عنوان مثال، خدا در آیه ۱۵۲ سوره آلعمران شکست را نه یک پایان، بلکه نتیجه نقض «سنت اطاعت از رهبری»، «سستی» و «اختلاف درونی» تحلیل میکند.
۲. کارکرد عملی: این نظریه در میدانهای واقعی مانند فلسطین و لبنان و یمن آزموده شده است. برخلاف الهیات رهاییبخش که عمدتا در چارچوب نظریههای اجتماعی باقی ماند، الهیات مقاومت به یک الگوی عملیاتی تبدیل شده است.
نمونههای الهیات مقاومت در عصر جدید چیست و رهیافت رهبری معاصر در این زمینه چگونه است؟
رخدادهای معاصر، از جمله تحولات مقاومت فلسطین و جبهه مقاومت و ایستادگی ملت همدل ایران در برابر تجاوز آمریکا و اسرائیل، تاییدی بر تحقق سنتهای الهی هستند.مقام معظم رهبری همواره بر«ایمان به وعده الهی» تأکید کردهاند و پیروزیهای مقاومت را نتیجه تحقق همین سنتها دانستهاند. حتی اگر پیروزی نظامی ظاهری نباشد، فرهنگ جبهه حق مبتنی بر امید به نصرت الهی، خون شهید را نه پایان، بلکه آغاز راه میداند. ایشان تاکید دارند که خداوند متعال در آیات مکرر قرآن این وعده را داده است که طرفداران حق، پیروز نهاییاند. ممکن است قربانی بدهند اما در نهایت شکست نمیخورند؛ آنها در این صحنه پیروز هستند؛ قربانی دارند اما ناکامی ندارند.
الهیات مقاومت با ترکیب «نظریه پردازی عمیق دینی» و «الگوی عملی مبارزه»، پارادایمی جدید در مطالعات الهیات سیاسی ایجاد کرده که هم از فلسفه سیاسی غرب مستقل است و هم پاسخگوی نیازهای میدانی جوامع تحت ستم میباشد.