اظهارات استارمر درحالیاست که انگلیس مشهورترین رسانهها را در خود جای داده و اگر عملکرد این موسسات خبری را از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ (۱۵مهر ۱۴۰۲)، سرآغاز جنگ رژیمصهیونیستی علیه مردم فلسطین در غزه که تاکنون شهدای آن به بیش از ۵۹هزار نفر رسیده، بررسی کنیم، عملکرد حرفهای رسانههای غربی، جهت انعکاس واقعیت جنایتهای رژیم اسرائیل در این حدود ۲۲ماه، «فاجعهبار و غیرقابل دفاع» است. با وجود شواهد قاطع نسلکشی در غزه، ازجمله گزارش کمیته ویژه سازمان ملل که اقدامات رژیم اسرائیل را با نسلکشی مطابقت داد و گزارشهای عفو بینالملل و دیدبان حقوقبشر با همین نتیجهگیری، دولت جو بایدن، رئیسجمهور پیشین آمریکا به مسلحکردن و تامین مالی جنایات جنگی رژیمصهیونیستی ادامه داد. دولت دونالد ترامپ هم، نهتنها همان سیاستهای حمایت بیقیدوشرط از رژیم اسرائیل را حفظ کرد، بلکه خواستار «تصرف» غزه توسط ایالاتمتحده و اخراج کل مردم فلسطینی آن شده است. اما رسانههای بزرگ غربی،مانند نیویورکتایمز، آسوشیتدپرس، رویترز، بیبیسی و رسانههای مشابه، در طول جنگ، روایتهای خود را عمدتا صرف تطهیر نسلکشی رژیم اسرائیل در غزه کرده و بدون هیچ انتقادی به تکرار ادعاهای رژیمصهیونیستی پرداختند. رسانههای غربی مدتهاست مسأله رژیم اسرائیل و فلسطین را به گونهای تصویر کردهاند که اشغال چندیندههای سرزمینهای فلسطینی و نظام تبعیض نژادی (آپارتاید) را مبهم یا حتی توجیه میکند. رسانههای غربی در تیترها، اخبار و گزارشهای خود بهطور پیدرپی، هنگام ارائه آمار کشتهشدگان حملات هوایی در غزه و لبنان، از ذکر نام «اسرائیل» خودداری و از فعل مجهول استفاده میکنند. همچنین در موارد دیگر، مانند گرسنگی عمدی فلسطینیان در غزه، که یک جنایت جنگی آشکار است، رسانهها آن را به سیاستها و اقدامات رژیم اسرائیل نسبت نمیدهند.
پنهان کردن همدستی انگلیس در نسلکشی
«غزه: چگونه در یک منطقه جنگی زنده بمانیم» یک فیلم مستند محصول سال ۲۰۲۵ به کارگردانی مشترک جیمی رابرتز و یوسف حماش است. این مستند به سفارش برنامههای بیبیسی ساخته شده و زندگی چهار جوان در جنگ غزه را دنبال میکند. بیبیسی به بهانه انتشار گزارشی مبنی بر اینکه راوی فیلم ظاهرا پسر مردی است که در دولت تحت کنترل حماس در غزه کار میکند، این فیلم را از برنامههای دیداری و شنیداری خود حذف کرد. اما در حقیقت، پسری که فیلم را روایت میکند، فرزند دانشمندی است که سیاستهای کشاورزی را در دولت غزه که توسط حماس اداره میشود، هدایت میکرد و هیچ مدرکی وجود نداشت که ایمن الیازوری (پدر روایتکننده)، عضو شاخه نظامی و حتی سیاسی حماس بوده باشد. درحقیقت، این فشار گروههای لابی طرفدار رژیم اسرائیل و رسانههای جریان اصلی انگلیس بود که حذف این مستند را رقم زد، بهطوریکه پخش فیلم دوم درباره شرایط غزه نیز متوقف شد. این تنها مورد از کنارگذاشتن واقعیت به سود رژیمصهیونیستی نیست، شبکه بیبیسی همچنین از پخش مستند جداگانهای با عنوان «غزه: پزشکان تحت حمله» درباره تخریب نظاممند بیمارستانهای غزه توسط رژیم اسرائیل و کشتار حدود ۱۶۰۰نفر از کارکنان درمان و بهداشت خودداری کرد.بیش ازصدنفر ازخبرنگاران بیبیسی بهصورت ناشناس و از ترس انتقام، نامهای را امضا کردند که در آن تصمیم به لغو نمایش این مستند را محکوم کردند و گفتند این اقدام منعکسکننده ترکیبی از «ترس» و «نژادپرستی ضدفلسطینی»دراین شرکت است.درواقع، این شرکت(بیبیسی) منافع غولهای رسانهای، اجماع دولت لندن و واشنگتن را تقویت میکند و به آن مشروعیت میبخشد؛ هرقدر هم که در این مسیر اصول بنیادین حقوق بینالملل، حقوقبشر و نجابت اولیه، زیر پا گذاشته شود. بیبیسی در کار خود ضعیف و ناتوان نیست، بلکه دقیقا همان کاری را میکند که باید بکند؛ کمک به دولت انگلیس برای پنهانکردن این واقعیت که نسلکشی در غزه در حال وقوع است. نسلکشیای که انگلیس تا زانو در حال کمک به آن است.
قاببندی قتلعام فلسطینیان در ۱۸ مارس
در ساعات اولیه ۱۸مارس (۲۸ اسفند ۱۴۰۳)، رژیمصهیونیستی بمباران گسترده و بیهدفی را در مناطق مختلف غزه آغاز کرد که طی آن بیش از ۴۱۲فلسطینی آواره در عرض ۳۰دقیقه شهید و بیش از ۵۰۰ نفر زخمی شدند. به گزارش لوموند، تا ظهر حداقل ۵۲ مکان هدف قرار گرفت. در هر شرایطی چنین رویداد تلخی بهعنوان یک قتلعام توصیف و بهطور گسترده محکوم میشود، اما این رخداد چگونه توسط اکثر رسانههای غربی پوشش داده شد؟ رسانهها عمدتا توجیهات و ادعاهای رژیم اسرائیل را مبنی بر اینکه «اهداف حماس در غزه» مورد هدف قرار گرفت بدون تحقیق و پرسش بیشتر، تکرار کردند. آیا کشتن و زخمیکردن تقریبا هزار نفر، در محیط شهری با ادعای حمله به «نظامیان» قابل قبول است؟ طبق قوانین بینالمللی، این مصداق یک جنایت جنگی است. رسانههای غربی انعکاس این جنایت را به بهانه «راستیآزمایی» به تعویق انداختند. این در صورتی بود که فیلمهای گرفتهشده از زمین بهروشنی ویرانی و آتشسوزی چادرهای آوارگان را ثبت کرده بود. حتی پس از تقریبا ۱۲ساعت، اکثر پوششهای خبری از ذکر تعداد واقعی تلفات انسانی خودداری کردند. نیویورکتایمز با تیتر «با توقف مذاکرات، اسرائیل جنگ را دوباره روی میز میگذارد»و آسوشیتدپرس با عنوان«اسرائیل پس ازتوقف مذاکرات،حملات جدیدی را علیه حماس آغاز کرد و قول افزایش نیروی نظامی راداد» به توجیه جنایات پرداختند. درواقع بهجای بررسی دقیق رویداد، بسیاری از آنها این کشتارها را بهعنوان نوعی فشار بر حماس برای پذیرش شرایط جدید رژیمصهیونیستی، عادیسازی کردند.
پاکسازی قومی در غزه
پژوهشگران و روزنامهنگاران میگویند امتناع رسانههای غربی از مقابله با جنایات جنگی رژیم اسرائیل، نوعی انکار نسلکشی و تقویت مصونیت ازمجازات است.به گزارش میدل ایست آی،درمیزگردی که۲۸ژوئن(۷تیر)به میزبانی«مرکز بینالمللی عدالت برای فلسطین» درلندن برگزارشد،کارشناسان، رسانههای جریان اصلی رابه مشارکت در انکار و تحریف جنایات در حال وقوع درغزه متهم کردند. فیصل حنیف، تحلیلگر رسانهای در «مرکز نظارت بر رسانهها» (Centre For Media Monitoring) در این رابطه گفت که بیبیسی در طول سال گذشته، بیش از صد بار اشاره به «نسلکشی» را در پوشش خبری خود از غزه حذف کرده است. همچنین عمر الغازی، دانشیار رسانه و ارتباطات در دانشکده اقتصاد لندن، با اشاره به تحریف اخبار، این روند را «جنگ علیه تاریخ» نامید. او هشدار داد که استفاده از روایتهای رسانهای بهعنوان منابع تاریخی آینده میتواند نحوه درک نسلهای آینده از وقایع غزه را شکل دهد. طیب علی، مدیر «مرکز بینالمللی عدالت برای فلسطینیان» هم با اشاره به ناکارآمدی روندهای قانونی گفت: «چارچوبهای حقوقی بینالمللی در تئوری عالی هستند اما در عمل بهصورت گزینشی اعمال میشوند.»امابهرغم حمایتهای جانبدارانه رسانههایغربی ازرژیمصهیونیستی،روزنامهنگاری مستقل وشهروند روزنامهنگاران در غزه به جهان نشان دادهاند که دولت و رسانههای ایالاتمتحده و غرب سعی در پنهانکردن چه چیزی داشتهاند. درحالیکه رژیم اسرائیل با سلاحها و دلارهای مالیاتی آمریکا در غزه مرتکب جنایت میشود، زمان آن رسیده که روزنامهنگاران غربی اشتباهات گذشته را اصلاح کرده و حقیقت را گزارش دهند.