مروری بر اتفاقاتی که در فروردین92 رسانه‌ای شد

فروردین 92؛ از آلماتی تا زلزله و خداحافظی با سعدی

همه چیز دست به دست هم داد تا قاتل شوم

همه چیز دست به دست هم داد تا قاتل شوم

متهم به قتل که از شروع دادگاه یک لحظه هم گریه‌اش قطع نمی‌شد، پس از درخواست اولیای دم در جایگاه ایستاد. رئیس دادگاه اتهاماتش را به او تفهیم کرد و از او خواست تا از خود دفاع کند.
کد خبر: ۱۵۱۲۲۱۳
 
او درحالی که گریه می‌کرد، بریده بریده شروع به صحبت کرد و گفت: کاری که نباید می‌شد، شد و الان چه دفاعی کنم؟ پس از ۱۲ سال زندگی با همسرم از هم فاصله گرفتیم. او در خرم‌آباد بود و دو سال برای بازگرداندن او به خرم‌آباد رفتم. خانواده زنم در زندگی‌ام دخالت می‌کردند و حتی می‌گفتند مرا جادو کرده‌اند و تهدید کردند با این جادو بلایی سرم می‌آورند که الان همین جادو باعث شد اینجا باشم. من فقط در زندگی یک آرزو داشتم، این‌که ثروتمند شوم و بتوانم زندانی آزاد کنم. 
متهم درباره انگیزه قتل اظهار کرد: مجموعه‌ای از اتفاقات دست به دست هم داد تا این قتل به دست من رخ دهد. می‌خواستم به خرم‌آباد بروم اما قبلش به سفرخانه پسرخاله‌ام در نواب رفتم و یک هفته آنجا ماندم. بعد پسرعمه‌ام مرا برای شام دعوت کرد. گفتم برای شام نمی‌مانم اما می‌آیم. آن روز ۱۰ مسافر با اسنپ جا به جا کردم. آخرین مسافرم ترمینال پیاده شد و من که بنزین تمام کرده بودم به پمپ‌بنزین رفتم. آنجا خانمی پشت‌سرم آمد و کارت سوخت نداشت. من کارت سوختم را به او دادم بعد خواست پول بدهد اما گفتم پول نمی‌گیرم. در میدان آزادی تصمیم گرفتم مسافر برای اسلامشهر بگیرم اما کسی در اسنپ درخواست نداد. جایی ایستادم تا مسافر سوار کنم، افسر پلیس گفت اینجا توقف نکن، برو جلوتر. جلوتر رفتم و منتظر مسافر بودم که دختر جوان سوار شد و حدود ۲۰ دقیقه‌ای صبر کردم اما خبری نشد. او جلو نشست و گفت برو من کرایه بقیه را حساب می‌کنم. در زندان به همه این اتفاقات فکر می‌کنم و می‌بینم انگار همه‌چیز دست به دست هم داده بود تا من مرتکب این قتل شوم. اگر به آن خانم در پمپ‌بنزین کارت نمی‌دادم، زودتر می‌رسیدم و مقتول را سوار نمی‌کردم. او در ماشین ویس‌های یک نفر را گوش می‌کرد. من روی ویس حساس بودم. همسرم نیز که ویس می‌داد، عصبانی می‌شدم. به خاطر اختلافات خانوادگی یک دفعه عصبانی شدم. چهره همسرم جلوی چشمم آمد. با چاقو ضربه‌ای به دختر جوان زدم. ما ۲۰ دقیقه‌ای آنجا بودیم و درگیری داشتیم اما کسی نیامد بگوید چرا دعوا می‌کنید. اول خواستم آن دختر را به بیمارستان ببرم اما مرده بود و همین‌طور رفتم تا به بیابانی رسیدم و جسد را همان‌جا رها کردم. 
مرد جوان درباره اتهام تخریب عمدی گفت: من برای سرقت این کار را نکردم. وقتی صاحب مالی نباشی ارزشی ندارد. یک گوشی را بیرون انداختم. روز بعد گوشی دیگری پیدا کردم. چند روزی گوشی را در سفره‌خانه پسرخاله‌ام گذاشتم و روز آخر به ترمینال جنوب برده و از دیواری پایین انداختم. حتی قبل از قتل، قصد سفری داشتم که در آبیک پنجر کردم و چون زاپاس خوبی نداشتم، برگشتم. انگار همه این اتفاقات رخ داد تا قاتل شوم.

رئیس دادگاه پرسید: چند ضربه به مقتول زدی؟
که در پاسخ گفت: فکر کنم یکی دو تا.

قاضی در ادامه پرسید: اتهام قتل عمدی را قبول داری که او اتهامش را رد کرد. 

رئیس دادگاه: با سابقه کیفری چطور در اسنپ کار می‌کردی؟
متهم به قتل: ۱۰ سالی در اسنپ کار می‌کردم و کسی به من گیر نداد. حتی به تازگی ماشینم را تغییر دادم. ماشین به نام خواهرم بود و من روی آن کار می‌کردم.

رئیس دادگاه: وقتی مقتول را در بیابان رها می‌کردی، زنده بود؟
متهم به قتل: نه. مرده بود.
 
رئیس دادگاه: وقتی ضربه اول را زدی، مقتول چه واکنشی داشت؟
متهم به قتل: از خودش دفاع کرد. 
متهم سپس به سابقه بیماری روانی خود اشاره کرد و گفت: قبلا بیمارستان رفته وبستری هم شده‌ام. در زندان هم قرص می‌خورم و بدون قرص نمی‌توانم. 
 
رئیس دادگاه: چاقو را از کجا آوردی؟
متهم به قتل: دامادمان در ۱۵خرداد بساط دارد. چند روز قبل پیش او رفتم. دو چاقو آشپزخانه داشت که یکی را برداشتم و در ماشین گذاشتم. 

در ادامه، داوود کرمی وکیل تعیینی متهم، در دفاع از او گفت: به اولیای دم تسلیت می‌گویم و نکاتی که در دادگاه بیان می‌کنم، از منظر مباحثه حقوقی است. نکته اول این‌که در مباشرت در قتل عمدی باتوجه به محتویات پرونده که متهم اقرار به نوع رفتار ارتکابی دارد، این اعتراف صریح عامل موثری در روشن شدن پرونده است. متهم به گواه پرونده انگیزه مالی نداشته و قصد قبلی هم نداشته و شاید بشود گفت حسابگری عقلایی که باید هزینه و فایده جرم را بکند در این فرد باتوجه به محتویات پرونده مفقود است. وی اظهار کرد: به نظر می‌رسد متهم تحت یک فشار روانی این کار را کرده و شرایط عقلایی نداشته است، به نظر می‌رسد او قوه تمیز به معنای توانایی فهم و درک رفتار ارتکابی نداشته است.درباره تشخیص و تایید قوه تمیز که پزشکی‌قانونی عنوان کرده، من درخواست جلب نظر هیات کارشناسی دارم تا ابهامات موجود در پرونده رفع شود.وی درباره جرم اخفای جسد گفت: این اتهام به فردی داده می‌شود که قتل را مرتکب نشده ولی متهم خودش قتل را مرتکب شده و نمی‌توان دو عنوان اتهامی به او نسبت داد. درباره سرقت هم باید بگویم که موکل قصد سرقت نداشته بلکه می‌خواسته از آنها خلاص شود.

حاشیه دادگاه
در جلسه محاکمه علاوه بر پدر و مادر الهه، خواهر و برادر معلولش هم حضور داشتند. درطول رسیدگی چند بار حال پدرش بد شد که او را به بیرون دادگاه بردند. 
در میانه دادگاه، علی القاصی‌مهر، رئیس کل دادگستری استان تهران در جلسه دادگاه حاضر شد و شاهد اظهارات متهم بود. 
خانواده متهم در مقابل دادگاه حاضر شده بودند تا از اولیای‌دم رضایت بگیرند. برادر قاتل گفت: در جریان گم شدن دختری به نام الهه حسین‌نژاد بودیم و از زمانی که متوجه شدیم قتل او کار برادرمان بوده، دو ماه است زندگی ما سیاه شده؛ این‌قدر ناراحتم که انگار خواهر خودم را از دست دادم. 
او ادامه داد: من معلول ۸۰ درصد هستم و با این وضعیت برای رضایت مقابل دادگاه آمد. اختلاف‌های برادرم از همسرش و درگیری‌هایی که با عموزاده‌هایم داشت، باعث شد اعصابش به‌هم بریزد و به تهران بیاید. مادرم به خانواده الهه التماس کرد او را ببخشند اما حاضر به گوش دادن به حرف‌مان نشدند. برادرم را وقتی داشتند به داخل دادگاه می‌بردند، دیدیم.
 متهم به قتل در حالی اتهام قتل عمدی را قبول نکرد که به تشریح نحوه چاقو زدن به مقتول پرداخت. 
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰