بر همین اساس هم میتوان پختگی برنامههای مربوط به این حوزه را بیشتر از قبل احساس کرد.اگر تاپیش ازاین، تنها در برخی مجموعههای خاص تلویزیونی، نام و نشانی بود که آن را برایمان پررنگ میکرد، حالا برنامههای متنوعی روی آنتن تلویزیون رفته که گونههای مختلف نمایشی را شامل میشود.
از مامان، درباره مامان
شاید برجستهترین برنامهای که میتوان با این توصیف یافت، برنامه «از مامان بگو» باشد که فراتر از حال و هوا و تعریفهای مرسوم حرکت کرده. این برنامه در ابتدا به شکل و شمایل یادکردن از مادرانِ تأثیرگذار بود اما در فصول بعدی خود، پا را قدری فراتر گذاشت و به سمت مادرانی رفت که فرزندانی تأثیرگذار به جامعه تحویل دادهاند. بر همین اساس هم سراغ مادران چهرههای مطرح حوزههای مختلف فرهنگ، هنر، جامعه و ورزش رفت. اینجا دیگر مخاطب با یک روایت پختهتر و قابل درکتر مواجه است که میتواند قلاب گیراتری برای همراهی داشته باشد. نکته جذاب دیگر درباره این برنامه، دوسویهبودن روایت است. در یک سمت استودیوی «از مامان بگو» اتاقی است که مادرِ چهره معروف قرار دارد و درباره صحبتهای او ابراز نظر میکند و در سمت دیگر، خود چهره نشسته و از مادر میگوید. بهنوعی ما با دو روایت از زاویههای «از مامان» و «درباره مامان» روبهرو هستیم. برنامه «از مامان بگو» با روایت داستان مادران ایرانی و نمایش لحظات ناب مادری با ساختاری متفاوت تلاش کرده به زندگی، خاطرات و فداکاری مادران از زوایای گوناگون بپردازد. چاشنی این روایت، عشق، صبر و استقامت مادران است که در قالب داستانهایی واقعی و تأثیرگذار به تصویر کشیده میشود و فضایی گرم و خانوادگی را برای مخاطبان رقم میزند. درباره این برنامه باید این را هم اضافه کنیم که در آستانه اربعین حسینی، ویژهبرنامه «از مامان بگو» با تمرکز بر جایگاه مادران شهدا، از شنبه ۱۸ مرداد هر شب حوالی ساعت ۲۲:۳۰ از شبکه دوی سیما روانه آنتن میشود. این برنامه بهمیزبانی محیا اسناوندی و نجمه خسروآبادی، سراغ خانواده شهدای دفاعمقدس ۱۲ روزه اخیر رفته و با نگاهی صمیمی، پرمهر و فاخر، در پی روایت آن بخش از مقاومت است که ریشه در آغوش مادر دارد. در هر قسمت، از زبان یکی از اعضای خانواده، روایتی از مادر شهید، ایمان و تربیتش بازگو میشود؛ مادری که با مهر و صلابتش، فرزندی را پرورده که نامش بر بلندای ایثار نشسته است. سپس با حضور او در برنامه، فرصتی برای ادای احترام و تجلیل از مقام مادرانه فراهم میشود. این برنامه گروه خانواده شبکه دوی سیما تلاش دارد در امتداد مسیر رسانهای اربعین، شکوه نقش مادران در فرهنگ ایثار و تربیت عاشورایی را با زبانی انسانی و نزدیک به دلها، به تصویر بکشد.
یک رخ واقعی از مادر
در میان مستندها و برنامههای متنوع و متفاوتی که تاکنون با محوریت مادران ایرانی روی آنتن رفتهاند، مستند «رخ مادر» تلاش کرده روایتی متفاوت از مادرانی داشته باشد که فرزندان خود را برای این مرز و بوم فدا کردهاند. روایت رخ مادر که سال گذشته روی آنتن رفت و اینروزها بازپخش میشود، خط و ربط خود را تا پای لحظات مادرانی کشیده که دلتنگیهایشان را مرهمی برای دوری از فرزندان کردهاند. این مجموعه سعی کرده ویژگیهای مختلفی را در زندگی مادران به تصویر بکشد. این ویژگیها در چند جنبه قابل بیان است؛ اول از همه حضور پررنگ آنها در فضاهای اجتماعی و فرهنگی است. به این صورت که هرکدام چه فعالیتهای فرهنگیای در سطح جامعه دارند. ویژگی دیگر، قصه و سرگذشت منحصر بهفرد برای هر سوژه است. این درست همان چیزی است که ابتدای مطلب بیان شد و تلاش تولیدکنندگان این برنامهها، خارجکردن مادرانههای معرفی شده از قاب همیشگی و کلیشهای یک مادر در خانه است. حالا مادر در این روایتها، قصههایش بیان میشود و پشتوانه آنها برای افرادی مثل چهرههای اجتماعی و فرهنگی یا شهدای مطرح، بهدرستی شکل میگیرد. یعنی قرار نیست مادران صرفا بهانهای برای بیان خاطرات باشند بلکه خود به روایتی خاص برای ارائه به مخاطب و بیان تکهای از تاریخ هستند. جزئیات مطرح شده در مستند رخ مادر و قاببندیهایی که روی دست، صورت و فعالیتهای مادران رقم میخورد، بخشی از جذابیتهایی است که این برنامه را به یک روایت متفاوت تبدیل کرده است.
یاد شهدا از زبان مادران
مستند «مادرانه» را نیز باید از جمله این برنامههای متمرکز بر چهره مادرانه دانست که به صورت خاص سراغ مادران شهدا رفته بود. این مستند که روایت شهدای مختلف را از زبان مادران بیان میکرد، بیشتر بر مدار روایتهای شهدا متمرکز بود و مادران، تنها راویانی برای بیان حقایق زندگی این چهرههای آسمانی بودند. هرچند در خلال آن، به فعالیتهای جانبی مادران هم پرداخته میشد. این برنامه در هفته دفاعمقدس سراغ یکی از مهمترین منابع تورق زندگی و رزمندگی شهدا یعنی مادران شهیدان هشت سال دفاعمقدس رفته بود که نامشان بهعنوان اسطورههای صبر و عاشقی در تاریخ این سرزمین حک شده است.
قصهای از دل حوض خون
بیشتر آنهایی که کتاب «حوض خون» را خواندهاند، بر این باورند که این کتاب قابلیت بسیار زیادی برای تصویریشدن دارد و روایتهای تلخ اما واقعی آن، امکان ارائه محتوای منسجم برای تلویزیون را دارد. این کتاب متمرکز بر روایت زنان اندیمشک از رختشویی در دفاعمقدس است که با حماسه و خاطرات خود مادران همراه میشود. مستند «خنده تلخ» را باید از جمله همین محتواهای تلویزیونی دانست که روایت خود را بر محور زندگی و فعالیت «شوکت ناطقی» در رختشویخانه پشت جبهه قرار داده تا بالاخره بخشی از آن روایت ماندگار، تصویری شود. این مستند، روایت مادری است که پس از مدتها بیاطلاعی از پسرش که به جنگ رفته و برای خبردارشدن از وضعیت او، در رختشویخانه بیمارستانی در پشت جبهه مشغول به کار میشود. هرچند که بهطور قطع به تعداد بسیار راویان آن کتاب معروف، میشود مستند و برنامههای مختلفی از آن روزها تولید کرد اما مستند فوق، توانست روایت تأثیرگذار خود را برای مخاطبان تلویزیون رقم بزند.
بهسوی آسمان
برنامه تلویزیونی دیگری که با این محور تولید و پخش شد، «از آسمان» بود که سراغ مادران شهدا رفت. این برنامه با توجه به اهمیت نقش مادران در تربیت اسلامی فرزندان، تولید شده و تلاش کرده بود از دروازه خاطرات مادرانه وارد دنیای شهدا شود.
روایت یک مادر خاص
در خلال روایتهایی که تاکنون از مادران شهدا شنیدهایم، برخی روایتها آنقدر تلخ و عجیب است که شکل و شمایل یک برنامه کامل را بهخودش میگیرد. مستند «کفن مشکی» را باید از این دست موارد دانست که به زندگی یک مادر شهید پرداخته بود و قصه خاصی داشت. قصه مادر شهید یوسف داورپناه در کفن مشکی روایت شده بود که در سال ۶۰ به طرز فجیعی توسط حزب دموکرات کومله به شهادت رسیده بود. در این مستند ماجرای شهادت یوسف از زبان مادر و دوستان او روایت میشود. از جمله همین روایتهای خاص باید به مستند مادر جبههها اشاره کرد که به زندگی زهرا محمودی معروف به مادر جبههها میپرداخت. این مادر نخستین زنی بود که پس از آزادسازی خرمشهر وارد خاک این شهر شد و در طول هشت سال دفاعمقدس در خط مقدم کنار رزمندگان بود و به آنها یاری میرساند و بعدها به مادر جبههها معروف شد.مستند «هم مادر، هم پدر» را هم باید از آثار دیگری دانست که روایتی زنانه و مادرانه از شهدا داشت. مستند «هم مادر، هم پدر» روایت زنی به نام «راضیه» است که با قالیبافی و کار در منزل، بار نبود همسر شهیدش را بر دوش گرفت و شش دختر و پسرش را بزرگ کرد. بمانعلی و راضیه سال ۱۳۵۷ با یکدیگر ازدواج کردند، سال ۱۳۶۶ وزمانی که راضیه فرزند ششم خود رابارداربود، بمانعلی به جبهه میرود. راضیه که برادرش را اوایل جنگ از دست داده بود، در میانه زندگی با شهادت همسرش نیز روبهرو میشود و این، نقطه آغاز کار و فعالیت او برای مراقبت از خانوادهاش میشود و به این ترتیب، برای فرزندانش هم پدر شد و هم مادر. روایتهایی از این دست در دل دفاعمقدس و دوران فعالیت مدافعان حرم بسیار است. حتی میشود رد و نشان آن را در برنامههایی مثل «لالهخیز» هم گرفت که تلاش کرده از خون شهدای اخیر جنگ۱۲روزه بگوید و روایتی خانوادگی از شهید را ارائه کند. مستندهای دیگری هم در این مورد تولید و پخش شدهاند که تلاش کردهاند روایتی متفاوت از مادرانگی داشته باشند. بهعنوان مثال، مستند «چشم بهراه» که روایت مادران چشمبهراهیست که سالهاست منتظر بازگشت پیکر فرزندان خود هستند.
یک کنشگری خاص
همه این موارد رامیتوان در ادامه روایت مادرانه پخش شده در سریالهای مختلف دانست اما متفاوتبودن این روایتها و محدودنشدن آنها به مواردی که پیش از این از مادران شهدا دیده بودیم، نوع این روایتها را به یک بیان خاص و ملموستر تبدیل کرده است. اتفاقی که تلویزیون با خلاقیت سراغ آن رفته و حالا ادامه آن با تولیدشدن برنامهها و مستندهای مشابه، ادامه یافته است. ازحضور عصمت احمدیان یاهمان ننهعصمت دربرنامه سیدخندان تاتولید برنامههایی مثل از مامان بگو یا مستندهایی همچون رخ مادر، همگی رساندن روایتهای رسانهای به تراز الگوی سوم زن مسلمان ایرانی است که هم توانسته فرزندان بزرگی را تقدیم این خاک کند و هم خود مادر کنش فعالانهای را حول خانواده شکل داده است.