از رویای کانادا تا سرقت‌های ارزی
جزئیات دستگیری دزدان مخوف مامور‌نما

از رویای کانادا تا سرقت‌های ارزی

لیسانسه‌ای بود با رویاهای بزرگ‌؛ رؤیای تحصیل در مقطع دکترا در کانادا اما سرنوشت، مسیر دیگری برایش رقم زد. اعتیاد به شیشه، او را از دنیای تحصیلکرده‌ها به اعماق دنیای جرم و جنایت کشاند و او را به سرکرده باند سارقانی بدل کرد که ادعا می‌کنند «روان‌شناسان حرفه‌ای» هستند.
کد خبر: ۱۵۱۲۳۶۴
نویسنده سیما فراهانی - گروه حوادث
 
دیروز متهمان به پلیس آگاهی تهران منتقل شده و رئیس پلیس آگاهی تهران درباره جرائم‌شان گفت: سه نفر سارق حرفه‌ای که قبلا نیز دستگیر شده و مجازات شده‌اند بعد از چندین سال از زندان آزاد شده و دوباره تکرار جرم کرده‌اند. این افراد تحت عنوان مأموران فراجا به درمغازه‌های طلافروشی وصرافی‌ها رفته به‌عنوان مأمور اخاذی می‌کردند.سردارعلی ولیپور گودرزی ادامه داد: این افراد همچنین از اتباع خارجی و مسافران خارجی نیز با کارت جعلی پلیس و با استفاده از کلت کمری اخاذی می‌کردند. از این باند مقادیر زیادی اموال کشف شده و همچنین سلاح آنها نیز توقیف شده است. این باند ۳۵ نفر شاکی دارد و احتمالا تعداد آنها بیشتر نیز می‌شود. 

رازهای سرقت
این باند تبهکار، با تکیه بر دانش روان‌شناسی و تسلط بر زبان انگلیسی که به گفته سرکرده، حاصل تحصیلات دانشگاهی‌اش است، طعمه‌های خود را با دقت انتخاب می‌کردند. مقصد اصلی آنها، گردشگران خارجی بودند‌؛ توریست‌های اسپانیایی، چینی، کویتی، ازبکستانی، تاجیکستانی، ارمنی و... که گمان می‌کردند درامان هستند.سرکرده باند می‌گوید: «یکی از شگردهای‌مان این بود که در اطراف هتل‌ها کمین می‌کردیم و پس از شناسایی افراد خارجی، سراغ‌شان می‌رفتیم. با تسلط بر روان‌شناسی، به‌راحتی تشخیص می‌دادیم که طرف، دلار و یوروهای زیادی همراهش است. چون تحصیلکرده‌ام، به زبان انگلیسی هم مسلط هستم.»
 
هنر بازیگری در لباس قانون
آنها با خودروهایی که پلاک جعلی یا سرقتی داشتند، به گردشگران نزدیک می‌شدند. شیشه‌های دودی ماشین، همراه با تجهیزات ظاهری مانند اسلحه و بی‌سیم، به آنها ظاهری قانونی می‌بخشید: «اگر هنرپیشه می‌شدیم، قطعا موفق بودیم، چون خیلی خوب نقش بازی می‌کنیم. به خارجی‌ها می‌گفتیم که گزارش شده در کشور ما، ارز قاچاق می‌کنید. به بهانه این‌که باید ارزهای‌شان را ارزیابی کنیم، دلار و یوروهای‌شان را می‌گرفتیم و فرار می‌کردیم.»
اما هدف آنها تنها توریست‌ها نبود. هموطنان خودمان، ازجمله طلافروشان، صرافان و پیک‌های موتوری که اقدام به جابه‌جایی دلار یا سکه می‌کردند، نیز از گزند این باند درامان نماندند. به بهانه‌هایی چون قاچاق ارز یا فروش طلای کم‌عیار، اموال آنها نیز به سرقت می‌رفت. این شگرد در بیش از ۵۰ مورد سرقت‌ها به کار گرفته شده بود. 
 
از طعمه کلاهبرداران تا طعمه‌انداز
جرقه این اقدامات مجرمانه، از تجربه‌ای تلخ در زندگی سرکرده باند آغاز شد. اوکه یک گوشی آخرین مدل را به صورت قسطی خریده بود، قربانی یک سارق شد. سارقی که خود را مأمور معرفی کرده و با جلب اعتماد او، گوشی‌اش را ربوده بود، این تجربه، ایده «سرقت با بازی در نقش مأمور» را در ذهن او پروراند: «یک گوشی آخرین مدل به صورت قسطی خریده بودم که در دام یک سارق گرفتار شدم. او اسلحه داشت و خودش را مأمور معرفی کرد. گفت اتباع خارجی هستی. تصور می‌کردم پلیس است، برای همین در جست‌و‌جوی کارت شناسایی بودم تا به او ثابت کنم اتباع نیستم. ناگهان گوشی مرا قاپید و فرار کرد.»
 
آرزوی بر باد رفته و تباهی زندگی
او که دارای مدرک لیسانس علوم ارتباطات است، در شرکتی مشغول به کار بود و وضعیت مالی نسبتا خوبی داشت اما تعدیل‌شدن از سوی کارفرما به‌دلیل مشکلات مالی شرکت، او را با بحران مواجه کرد. رؤیای تحصیل در مقطع دکترا در کانادا، در سایه اعتیاد به شیشه و مشکلات مالی، رنگ باخت و او را به سمت تشکیل باند سرقت سوق داد: «فکر می‌کنم مواد مخدر، زندگی‌ام را تباه کرد.»
 
حسرت گذشته و توبه برای آینده
در پایان، با حسرتی عمیق، آرزو می‌کند که ‌ای‌کاش زمان به عقب برمی‌گشت و هرگز دست به سرقت نمی‌زد. او قول می‌دهد که توبه کند و دیگر هرگز به سمت خلاف نرود: «ای‌کاش زمان به عقب بازمی‌گشت، هر دو دستم را قطع می‌کردم و هرگز دست به سرقت نمی‌زدم اما این‌بار توبه خواهم کرد که هرگز دوباره سمت خلاف نروم.»
 
گفت‌وگو با شکات
مردی که سال‌هاست در صنعت طلافروشی فعالیت دارد و حتی به‌عنوان بازرس اتحادیه نیز خدمت کرده، از تجربه تلخ خود می‌گوید. او که روز ۲۶ بهمن سال گذشته، در حوالی میدان خراسان مشغول به کار بود، در کمتر از یک ساعت، ۲۳۰ گرم طلا به ارزش تقریبی یک میلیارد و ۸۰۰ میلیون تومان را از دست داد: «ساعت حدود ۱۲ظهر مغازه‌ام را باز کردم. ساعت ۱۳:۲۰ بود که یک پراید سفید با شیشه‌های دودی جلوی مغازه توقف کرد. شیشه جلوی ماشین پایین آمد و مردی با بی‌سیم به من اشاره کرد که نزدیک شوم. با خودم فکر کردم حتما پلیس است. رفتم کنار ماشین ایستادم. مردی که کت و شلوار پوشیده بود و ظاهری موجه داشت، با بی‌سیم در دست، خودش را مأمور پلیس امنیت معرفی کرد و گفت که من در کار قاچاق دلار هستم. به او توضیح دادم که شغل من طلافروشی است و هیچ ربطی به دلار ندارم. با عصبانیت گفت که حرف نزنم و ادامه داد که گزارش شده طلاهای مغازه‌ام عیار پایینی دارد. خواستم که برای نشان دادن فاکتورها به داخل مغازه بیایند، قبول نکردند و گفتند طلاها را برای بررسی بیاورم پیش آنها. به مغازه رفتم و یک النگو برداشتم و به او دادم. عصبانی شد و با تندی گفت باید تمام النگوها و گردنبندها را بیاورم. اینجا بود که شک کردم و درخواست کارت شناسایی کردم. کارتی را نشانم داد و در داخل ماشین هم بی‌سیم، اسلحه، دستبند و سایر تجهیزات پلیس را دیدم. آن مرد جوان با استفاده از تکنیک‌های روان‌شناسی و ایجاد استرس، کاملا مرا گیج و دستپاچه کرد. در نهایت، ۲۳۰ گرم طلا را از پشت ویترین برداشتم و خودم به آنها تحویل دادم. در حالی که یکی از آنها مشغول بررسی طلاها بود، راننده به‌سرعت حرکت کرد و آن زمان بود که فهمیدم آنها مأمورنما هستند.»
 
تاجران گرجستانی
یک مترجم که به نمایندگی از دو تاجر گرجستانی برای شناسایی سارقان به اداره پنجم پلیس آگاهی تهران آمده بود، جزئیات ماجرای ربوده شدن ۲۴۰۰ دلار از آنها را شرح داد: «من به‌عنوان مترجم، سال‌هاست که با بازرگانان گرجستانی که به منظور تجارت بین‌المللی به ایران سفر می‌کنند، همکاری دارم. در روز بیست و یکم فروردین ماه امسال، در مسیر بازگشت از قزوین به تهران، دو تن از این تجار را همراهی می‌کردم. وقتی به میدان آزادی رسیدیم، ناگهان یک خودروی پراید سفید رنگ در کنار وسیله نقلیه ما توقف کرد. یکی از سرنشینان، شیشه خودرو را پایین داد و با در دست داشتن یک دستگاه بی‌سیم، خود را مأمور معرفی کرد. سپس از همراهانم گذرنامه‌ خواست. توضیح دادم که این دو نفر بازرگان گرجستانی هستند و گذرنامه‌های‌شان در هتل باقی‌مانده است. در این هنگام مردی که بی‌سیم در دست داشت، اعلام کرد که بازرسی بدنی ضروری است. او ادعا کرد که به پلیس اطلاع داده شده دو تبعه گرجستان در زمینه قاچاق ارز فعالیت دارند. در ادامه، کیف پول مرا که حاوی ۲۴۰۰ دلار بود، گرفت. پس از آن با لحنی تند از ما خواست که از خودرو پیاده شویم. او دلارها را به شیوه‌ای ماهرانه به سرقت برد.»
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰