در چنین شرایطی، نگرانیها نسبت به آینده نظم جهانی بیش از پیش افزایش یافته است. دونالد ترامپ در قالب سیاست لبه پرتگاه، تلاش دارد اهدافی چندگانه را دنبال کند؛ از جمله اعمال فشار بر روسیه برای پذیرش شروط صلح اوکراین، ارسال پیام هشدار به چین و هند در حوزه انرژی و رویکردی تهاجمی در منطقه غرب آسیا در پی جنگ اخیر ۱۲روزه؛ این تاکتیک، ترکیبی از تهدید، قدرتنمایی و پیامسازی درفضای پرتنش بینالمللی است اما این رویکرد میتواند محاسبات راهبردی بازیگران منطقهای را به شدت تحت تأثیر قرار دهد؛ بهویژه اگر از سطح تهدید لفظی فراتر رود.
هژمون بدخیم جهان
دونالد ترامپ در شرایطی به توسعه زرادخانه هستهای روی آورده که قدرت متعارف نظامی آمریکا در برابر رقبای اصلی، بهویژه چین و روسیه، دچار فرسایش شده است. کاهش توان ساخت کشتیهای جنگی در برابر ناوگان در حال گسترش دریایی چین و ضعف لجستیکی در تأمین تجهیزات میدانی در جبهه اوکراین، واشنگتن را در موقعیت دفاعی قرار داده است. از سوی دیگر، عقبماندگی در صنایع مادر نظامی مانند فولاد، موتورهای دریایی و خطوط تولید زرهی، امکان تداوم رقابت پایدار را محدود کرده است. این وضعیت، نیاز به نمایش یک قدرت برتر و فوری را در ذهن ترامپ تقویت کرده است. ترامپ در واکنش به این توازن نابرابر، خواهان گسترش فوری تسلیحات هستهای است؛ از جمله افزایش تولید موشکهای بالستیک قارهپیما (ICBM LGM-۳۵ Sentinel)، تسریع ساخت زیردریاییهای اتمی کلاس کلمبیا با قابلیت حمل دهها کلاهک وتجهیز بمبافکنهای B-۲۱ Raider به تسلیحات با قدرت تخریب بالا. همچنین او بر استفاده از کلاهکهای کمقدرت W۷۶-۲ تأکید دارد که برای استفاده تاکتیکی در درگیریهای منطقهای طراحی شدهاند. این سیاست، بیشتر از آنکه کاربرد نظامی مستقیم داشته باشد، هدفش ایجاد رعب و بازدارندگی روانی برای وادارسازی رقبا به عقبنشینی است. ازمنظر اقتصادی، ترامپ تلاش میکند ضعف بنیادهای صنعتی دفاعی آمریکا راباسرمایهگذاری روی جنگافزارهای هستهای جبران کند؛ چراکه بازسازی زنجیره تولید تسلیحات متعارف زمانبر و پرهزینه است. کارخانههای تولید کشتی، تانک و جنگنده در رقابت با توان مهندسی و صنعتی چین توان هماوردی ندارند اما تولید و استقرار سریع کلاهکهای هستهای میتواند نوعی موازنه فوری ایجاد کند. کاخ سفید با تهدید مستقیم رقبا، نهتنها ضعف را میپوشاند، بلکه جایگاه آمریکا را در نظم جهانی مبتنی بر قدرت هستهای بازتعریف میکند. این رویکرد، یادآور همان منطق جنگ سرد است که اکنون در قالبی مدرن بازتولید شده.
همکاری اروپا با شیطان
اروپا و رژیمصهیونیستی نیز در پی بنبست نظامی در دو جبهه اوکراین و نوار غزه، مسیر تجدیدنظر در دکترینهای امنیتی خود را آغاز کردهاند. ناکارآمدی حمایتهای نظامی کلاسیک، بهویژه در برابر تسلیحات روسی و تاکتیکهای نامتقارن مقاومت فلسطین، بروکسل را به سمت هماهنگی نزدیکتر با واشنگتن سوق داده است. در این میان، چراغ سبز غیررسمی آمریکا برای پیگیری بازدارندگی تهاجمی، به اتحادیه اروپا امکان داده تا از چارچوب صرفا دفاعی عبور کند. فرانسه بهعنوان قدرت هستهای رسمی اتحادیه، هماکنون پروژه مدرنسازی موشکهای M۵۱ و کلاهکهای TN-۷۵ را در دستور کار دارد.
ضدحمله تجدیدنظرطلبان
در برابر سیاستهای یکجانبه و تهدیدآمیز ترامپ، محور تهران، مسکو و پکن بهعنوان ائتلافی تجدیدنظرطلب در نظم جهانی نوین شکل گرفته؛ ائتلافی که با تکیه بر دیپلماسی فعال، همکاریهای نظامی و اقتصادی و مقابله با منطق زور، بهدنبال ایجاد توازن قدرت در برابر بلوک غرب است. برخلاف تصور رایج، تهران برای ایجاد بازدارندگی مؤثر، الزاما نیازی به تسلیحات اتمی ندارد، بلکه ترکیب توانمندی موشکی، عمق راهبردی منطقهای و اراده سیاسی، کفایت لازم را فراهم کرده است. این رویکرد، بازتاب نوعی بازدارندگی هوشمند و منعطف است که با قواعد مقاومت بومی درهم تنیده.درهمین راستا «جان بولتون» که در زمان دولت اول ترامپ به عنوان مشاور امنیت ملی کاخ سفید خدمت کرده در گفتوگو با شبکه آمریکایی «سی ان ان» با صراحت بیسابقهای از عدم درک ترامپ نسبت به مفاهیم پایهای بازدارندگی هستهای و ساختار عملیاتی نیروی دریایی آمریکا انتقاد کرده است. مشاور امنیت ملی پیشین ترامپ تصریح کرد: «این اقدام بسیار خطرناک است. اینکه ترامپ دستور جابهجایی زیردریاییهای حامل موشکهای بالستیک را میدهد، نشان میدهد که اصلا نمیداند این زیردریاییها چگونه عمل میکنند.» او افزود: «مدودف هیچ سمت بالایی ندارد و پاسخ ترامپ به او که از جایگاه سیاسی پایینی برخوردار است بسیار اشتباه است. رئیس جمهور آمریکا نباید به فردی با جایگاه پایین پاسخ دهد.»
آمریکا یا روسیه کدامیک قدرت هستهای بیشتری دارد؟
در حالیکه تنش بین واشنگتن و مسکو رو به فزونی است بررسی ابعاد زرادخانههای اتمی به صدر اخبار بازگشته. ایالات متحده و روسیه در مجموع حدود ۸۷ درصد از زرادخانه هستهای جهان را در اختیار دارند. طبق گزارش فدراسیون دانشمندان آمریکایی، تا ژانویه ۲۰۲۵، حدود ۱۲ هزار و ۲۴۱ کلاهک هستهای در جهان وجود دارد که ۸۳ درصد آنها متعلق به این دو کشور است. ناوگان زیردریایی هستهای آمریکا شامل ۷۱ فروند زیردریایی است؛ از جمله ۱۴ زیردریایی حامل موشکهای بالستیک (SSBN)، چهار زیردریایی تبدیلشده حامل موشکهای کروز و ۵۳ زیردریایی تهاجمی. در مقابل، روسیه حدود ۳۰ زیردریایی هستهای فعال دارد که شامل حدود ۱۰ فروند SSBN از نوع «بوری» و «دلتا ۴» است.