در این زمینه دو نگرش اصلی وجود دارد: نگرش اول تصویب این قانون و بازنشسته شدن بخشی از پیشکسوتان این گروههاست تا سازمان مسلحی زیرنظر نخستوزیر شکل بگیرد. نگرش دوم که بیشتر فشار آمریکا است، انحلال کامل این گروهها را دنبال میکند. به نظر میرسد اگر گروههایی که به محل مناقشه معروفاند، به نوعی خلعسلاح شوند یا در چارچوب گروههای حشد الشعبی زیر نظر نخستوزیر ادغام شوند، تا حد زیادی این مسأله حل شود.
حقیقت سیاسی این است که کشورها همیشه به دنبال کنترل سلاح خارج از چارچوب قانونی هستند. هر کشور دارای نیروی نظامی، نیروی انتظامی و نهاد امنیتی است و هر چیزی خارج از این سه، غیرقابل قبول است. یکی از دلایل پیگیری این موضوع، مسئولیتپذیری دولتهاست؛ یعنی اگر نخستوزیر عراق، سودانی، بخواهد این گروهها را بپذیرد باید مسئولیت عواقب آن را نیز بپذیرد و در برابر هرگونه تحرک این گروهها پاسخگو باشد.
هدف اصلی، مسئولیتپذیر کردن دولتها در برابر عملکرد این گروههاست، تا دولت بتواند درباره اقدامات این گروههای مسلح پاسخگو باشد، نه اینکه بگوید این سلاح غیرقانونی است و هیچ ارتباطی با دولت ندارد.
آنچه ما در عراق همیشه شاهدش بودیم، این است که اگر نخستوزیر هر اتفاقی را تأیید میکرد و آن را زیر نظر دولت میدانست، مسأله جنبه متفاوتی پیدا میکرد؛ زیرا فردی بود که مسئولیت را میپذیرفت و پاسخگو بود، اما اکنون چنین وضعیتی در عراق وجود ندارد. این وضعیت با حزبالله لبنان یا انصارالله یمن متفاوت است، چراکه این گروهها در ساختار حاکمیتی کشور خود حضور دارند و دولت صنعا یا دولت لبنان از اقدامات آنها حمایت و مسئولیت آن را میپذیرند. در عراق، اما چنین چیزی نیست؛ گرچه نخستوزیر سودانی با حمایت این بعضی از این گروهها به قدرت رسیده، اما بسیاری از تحرکات آنها با دولت مرکزی هماهنگ نیست و دولت هیچگاه مسئولیت آن را نپذیرفته است. مشکل اصلی در عراق این است که اگر عملی از سوی برخی از گروههای مسلح انجام شود، هیچکس مسئولیت آن را بهعهده نمیگیرد و این مسأله، چالش مهمی در عراق است.
به اعتقاد نگارنده، هرچه به انتخابات عراق نزدیکتر میشویم، تنشهای سیاسی در سطوح مختلف تشدید خواهد شد. اکنون موضوع قانون حشدالشعبی برجسته شده، اما مسائل مختلف دیگری نیز در سایه این قانون در جریان است؛ مانند اختلافات بین گروههای اهل تسنن و همچنین در مناطق مختلف اقلیم کردها از آن حمایت میکنند. با نزدیکتر شدن به انتخابات، تنشها افزایش مییابد و دولت باید هنر مدیریت خود را نشان دهد. تابهحال به نظر میرسد سودانی توانسته این هنر را به کار گیرد و تاحد زیادی جریانها را مدیریت کند.
همچنین فشارهای آمریکا بر دولت عراق بسیار شدید است، بهخصوص در دوره دولت ترامپ که تهدیدهای امنیتی، تحریمها و فشارهای مالی گستردهای اعمال میکند. این فشارها شامل تحریم گروههای مسلح، بانک مرکزی و شرکتهای عراقی میشود. تاکنون، به نظر میرسد نخستوزیر سودانی توانسته این فشارها را بهخوبی مدیریت کند، اما با افزایش تنشها، ممکن است کنترل از دست دولت خارج شود.
یکی از نکات مثبت عملکرد سودانی این است که تصمیمات خود را با گروه چارچوب هماهنگی بررسی میکند و تصمیمات را به صورت یکجانبه اتخاذ نمیکند. این همکاری باعث شده که اجماع شیعی و ملی براساس اکثریت پارلمان عراق شکل بگیرد و دولت بتواند فضای سیاسی را بهتر مدیریت کند، هرچند مشخص نیست دولت تا چه حد قادر به حفظ این انعطاف و مدیریت است.