این رویکرد مخاطب را از تماشاگر منفعل به ناظری آگاه تبدیل کرده؛ کسی که بر پایه شواهد و دلایل و نه احساس یا هنجارهای تاریخی قضاوت میکند.در ادامه این گزارش و به بهانه اوج گرفتن و به ثمر نشستن شخصیتهای سریال «مهمانکشی» به سراغ ظرفیتهای روایت برای پرداخت چندپارچه و تأثیرگذار شخصیتهای این مجموعه میرویم و برای روشنتر شدن چگونگی اتخاذ تصمیمهای خلاقانه با محمدکامبیز دارابی، تهیهکننده و مهدی فیاضیکیا، نویسنده این سریال گفتوگو میکنیم. در تولیدات نمایشی همیشه میان دو ضرورت متضاد برای بازنمایی چهرههای تاریخی منفی مثل معاویه، یزید و ابنزیاد در نوسان بودهایم. این دو ضرورت یکی وفاداری به منابع تاریخی_مذهبی و دیگری نیازهای دراماتیک برای ساخت شخصیت جذاب و فهمپذیر است. در برخی آثار که بر تیپسازی تأکید دارند این تعارض معمولا به سود سادهسازی اخلاقی تمام شده است. نقشها با تأکید بر خصایل مطلقی مثل خشونت، حرص یا حیلهگری تصویر میشوند تا مرزهای قهرمان و ضدقهرمان برای مخاطب کاملا روشن بماند اما آثار دیگری که جذابیت و ماندگاری اثر را در اولویت قرار داده و بهسمت پرداخت قوی شخصیت رفتهاند، با گرایش به بازسازی واقعنما، پرداخت انگیزهها و صحنهپردازیهای سیاسی، تلاش شده لایههای روایی و بسترهای اجتماعی کنش این شخصیتها نشان داده شود تا تماشاگر امکان قضاوتی آگاهانهتر پیدا کند. بهطور مثال در نمونهای تازه، «مهمانکشی» نشان میدهد ترکیب سادهسازی و چندبعدیسازی شخصیت در سطوح خانواده، قبیله و دسیسههای عشیرهای میتواند در تقویت حافظه جمعی و خوانش تاریخی دقیقتر پیامدهای متفاوتی داشته باشد. بهطور مثال مخاطب این سریال تا به اینجا توانسته اطلاعات دقیقتری نسبت به آثار پیشین درباره معاویه، عبیدالله بن زیاد و حتی وابستگان آنها داشته باشد.
بازیگران ماندگار در نقشهای منفی
با توجه به رویکرد فرهنگی غالب و اهمیت بازسازی آثار تاریخی_مذهبی در کشورمان نامهای مشخصی بارها این شخصیتهای شناخته شده را به تصویر کشیدهاند. مثلا نقش معاویه را در مجموعه «امام علی» بهزاد فراهانی و در «تنهاترین سردار» اکبر زنجانپور بازی کردهاند. فراهانی در مجموعه امام علی توانست با تکیه بر متقدم بودن تولید، گریم، شخصیتپردازی و بازی قوی، معاویهای ماندنیتر در اذهان ترسیم کند. از دیگر شخصیتهای ماندگار اینچنینی میتوان به فرهاد اصلانی در «مختارنامه» و داریوش فرهنگ در «معصومیت از دست رفته» در نقش ابنزیاد اشاره کرد. پیش از آنها نیز زندهیاد عزتالله مقبلی در فیلم سینمایی «سفیر» نقش ابنزیاد را بازی کرد و فرهاد اصلانی نیز در مجموعه امام علی ایفاگر نقش یزید در سنین جوانی بود که با توجه به تعداد کم سکانسهایی که بازی کرد، بهخوبی توانست بیهویتی و سربههوایی یزید را به تصویر بکشد.
وقتی منفیها چندبعدی میشوند
در گفتوگویی که در این باره با محمدکامبیز دارابی، تهیهکننده مهمانکشی داشتیم او از تلاش تیم سازنده سریال در وفاداری به واقعیت تاریخی و نشان دادن وجوه چندبعدی شخصیتها گفت؛ خصوصا هنگام پرداختن به نقش پیچیده و جنجالبرانگیز معاویه. او درباره پرداخت شخصیت منفی در آثار نمایشی اینگونه گفت: نقشهای منفی معمولا به دو شکل پرداخت میشوند. یا کاملا سیاه و منفی مطلق نمایش داده میشوند تا مخاطب از آنها متنفر شود یا با تدبیری، وجوه پیچیده و متضاد شخصیت نشان داده میشود تا مخاطب در مواجهه با آنها هم آگاهی پیدا کند و هم قضاوتی آگاهانه داشته باشد که طبیعتا به توانایی بازیگر نیز بستگی دارد. استاد بهرام ابراهیمی از پیشکسوتان بازیگری هستند و معاویه چهرهای تاریخی و مورد انزجار است. اینکه مخاطب بتواند با این معاویه ارتباط برقرار کند هم میتواند مثبت باشد و هم منفی اما واضح است که معاویه شخصیتی سیاس و عاقل بوده و با این خصایص توانسته سالها حکومت کند، برخلاف یزید که بسیاری از این صفات را نداشت. تلاش ما در مهمانکشی این بود که این توانمندیها و وجوه شخصیتی معاویه را نیز به تصویر بکشیم. تهیهکننده مهمانکشی در ادامه با برشمردن وجوه شخصیتی معاویه در این سریال عنوان کرد: وقتی معاویه را بیپرده نشان میدهی، عقلانیتش هم نمایان میشود اما در مهمانکشی ما واضح بیان میکنیم که این عقلانیت به چه جهتی میرود. آیا در مسیر حق است یا باطل. بهنظر من درست این است که شخصیتها، هم وفادار به واقعیت باشند و هم مسیرشان برای مخاطب مشخص باشد. مثلا امام حسن(ع) معاهدهای داشت که تا زمان او جنگی در کار نباشد و امام حسین(ع) هم به آن پایبند ماند. بنابراین در آن دوره تقابلی وجود نداشت و تنها نقطه منازعه مربوط به پذیرش ولایتعهدی یزید بود که آن هم گوشهای از تاریخ است. ما فرصت و مجوز نداشتیم چیزی را بدون پژوهش به تاریخ اضافه یا از آن کم کنیم. نویسنده سریال(آقای فیاضیکیا)زمان ودقت زیادی صرف نوشتن فیلمنامه کردند.حتی با بازیگران حرف زدندو برای درک و رسیدن به شخصیت منابعی را به آنها معرفی کردند. در نتیجه تلاش شد همه چیز مطابق واقعیت و براساس فیلمنامه پیش برود.
شخصیتپردازی در آثار نمایشی تاریخی
محمدمهدی فیاضیکیا نویسنده سریال نیز با اشاره به تحقیقاتی که در زمینه رسیدن به اطلاعات کافی و انتخاب نوع پرداخت شخصیتها داشته، عنوان کرد: از شخصیتهای تاریخی دادههای بسیاری در کتب مختلف تاریخی هست که برای شخصیتپردازی بهکار میآیند. نویسنده آثار تاریخی میتواند با مطالعه این جزئیات تصور کند که با چه فردی روبهروست و سپس تا حدی که چارچوبهای رسانه اجازه میدهد آن کاراکتر را پرورش دهد. نکته اینجاست که اگر شما کتابهای وقایعنگاری تاریخی مانند تاریخ طبری، تاریخ یعقوبی، اخبارالطوال دینوری و از این قبیل را بخوانید، جزئیات کمتری از شخصیتها موجود است. چون تمرکز این نوع کتابها معمولا روی واقعه است نه شخصیت. این همان سطح آشنای شخصیتها در حافظه جمعی است که در بسیاری نقلهای تاریخی شنیدهایم اما جزئیات بیشتر را باید در کتبی پراکنده یافت که لزوما با هدف وقایعنگاری تاریخی نگاشته نشدهاند مثل «انسابالاشراف» بلاذری که کتابی در باب انساب بزرگان عرب است. «تاریخ مدینه دمشق» از ابنعساکر که ذکر زائران و مجاوران شهر دمشق است، «طبقاتالکبری» که ذکر روایان حدیث نبی از صحابه و تابعین و طبقات بعدی است و حتی بعضا کتب ادبی چون «اغانی» ابوالفرج اصفهانی یا کتاب اخلاقی «الفرج بعد الشده» تنوخی که جمع این روایتها تصویری با جزئیات حیرتانگیز از شخصیتهای تاریخی بهدست خواهد داد که بعضا نویسنده قادر نیست همه آن تصویر یا تصاویر را بهدلیل پیچیدگیهای رسانهای در اثر لحاظ کند. طبیعتا هم شخصیت معاویه و هم شخصیت عبیدالله حاوی اطلاعات گستردهای در قیاس با شخصیتهای فرعیتر هستند که بهدلیل اشاره کمتر در روایات، این اطلاعات شنیده نشدهاند. گاهی مخاطب تصور میکند بخش عمده داستان این دو حاصل خیالپردازی نویسنده است.این نویسنده درباره دادههایی که مخاطبان اطلاعات کمتری از آنها داشتهاند و در مواجهه با آنها در «مهمانکشی» به تعارض خورده بودند، اظهار کرد: یکی از مواردی که از طرف مخاطبان بهدلیل نداشتن اطلاعات کافی در بستر مجازی دچار حاشیه شد، دستور عبیدالله برای مبارزه تن به تن اسیران خوارج بهعنوان ارجاع به فیلمهای گلادیاتوری بود بیخبر از آنکه این یک روایت تاریخی در تاریخ طبری است. یا بعضا شخصیت هند همسر عبیدالله را با هند همسر یزید اشتباه گرفته بودند و میگفتند سریال از بس فاقد پژوهش است متوجه نبوده که هند نام همسر یزید است. علت این اشتباهات این است که دادههای تاریخی عموم مخاطبین از این شخصیتها بیشتر به همان شنیدههای مشهور محدود شده است. در مجموع مهمانکشی با هدف تدقیق تاریخی، جزئیات را حداکثری کرده و البته افزودن به جزئیات موجب خارج شدن شخصیت از تیپهای رایج و شبیهتر شدن حتی به مخاطب میشود.
انسانی فراتر از خوب و بد
وی در پاسخ به فواید شباهت شخصیت منفی به مخاطب، اینگونه پاسخ داد: یکی از فواید این همذاتپنداریها این است که بدانیم هیچیک از ما از چنین خطراتی دور نیستیم. شخصیتهای منفی غولهای بیشاخ و دم نبودهاند بلکه مثل ما انسانهایی روی زمین بودند و به دلایلی که ما نیز ممکن است دچارش شویم دست بهکارهایی زدهاند که تاریخ از آنها به بدی یاد میکند.طبیعی است لحن این شخصیتها نیز آشناتر شود و حتی تصور کنیم آنها را در زندگی روزمره خود دیدهایم. البته اطلاق شخصیت منفی به معاویه که از صحابه محسوب شده ومورد احترام برخی ازهموطنان اهل سنت است، بهنظرم کار دقیقی نیست. شخصیتها فارغ از اینکه آنها را مثبت یا منفی ببینیم، قصههایی برای ما دارند که میتوان به این قصهها گوش کرد.فیاضیکیا درخصوص دراماتیزهسازی آثار تاریخی توضیح داد: ایجاد انگیزه مهمترین بخش از کنش دراماتیک شخصیت است که معمولا از متن تاریخ قابل دریافت است. لازم نیست بین درام و تاریخ، یکی را فدای دیگری کنید. درام در نگره ارسطویی و کلاسیک خود، تقلید از واقعیت است. خود واقعیت کمک میکند راه را بیابیم، حتی اگر داده تاریخی نداریم. این سوال که این فرد چراچنین میکندبه تحلیلی منجر میشود که انگیزه او را برای کنش میسازد. نویسنده مهمانکشی در توضیح بیشتر گفت: برآوردن مثال روشنتر از نقش تحلیلهای بعضا از پیشموجود تاریخی میتوان به نامهای با مهر معاویه اشاره کرد که سرجون به یزید میدهد و درمتن نامه توصیه شده عبیدالله راحاکم کوفه کند. درباره این خردهروایت در برخی تحلیلها آمده که احتمالا نامه جعلی و ساخته و پرداخته سرجون است اما نویسنده بعد باید بپرسد چرا سرجون که یک مسیحی است باید برایش مهم باشد چه کسی پیروز این جنگ خواهد شد؟ اوچه انگیزهای دارد؟ اینجا دوباره تحلیل درباره رقابت کلیساهای شرقی و غربی کارگشاست؛ خصوصا که سرجون پدر یکی از مهمترین قدیسان کلیسای کاتولیک (یوحنای دمشقی) است. دیالوگنویسی صرفا آخرین مرحله و آشکارسازی دادهها و فضاسازی انگیزههاست.
مسئولیت اخلاقی روایت تاریخ
محمدمهدی فیاضیکیا درباره مسئولیت اخلاقی درقبال مخاطب وحافظه جمعی ادامه داد:چون انگیزهسازیها متکی بر تحلیل تاریخی مبتنی بر دادههاست شما با وجدان راحتی انگیزهپردازی میکنیدچراکه برای هر مورد به گوشه و پستویی از تاریخ ارجاع دارید. به همین نسبت هم اگر حافظه جمعی با تصویرها و دادههای غیردقیق آمیخته باشد، بهتر است با روایتهای تاریخی دقیقتر به این حافظه جمعی شکل بهتری داد وبه شکلگیری آگاهی جمعی دقیقتر کمک کرد. نویسنده مهمانکشی با بیان اینکه سخت است بگوییم برای ایجاد همدلی مثلا در تاریخ دست بردهایم یا جنبهای از شخصیت را پنهان کردهایم، گفت: بنابر اقتضای مرزهای فعلی رسانه،بسیاری ازجنبههای شخصیتها یا انگیزههای آنان ممکن است قابل پرداخت نباشد اما معمولا تلاش شده به تاریخ وفادار باشیم. جایی که سعد ابیوقاص در بسترمرگ،پسرش عمر سعد را متهم به شلاق زدن غلامان میکند،این براساس یک روایت تاریخی اگر اشتباه نکنم در«تاریخ دمشق» ابنعساکرنقل شده وحتی جزئیاتی در حد یک دیالوگ نیزبرای سیاهجلوهدادنشخصیت اضافه نشدهاست.باید دقت داشت که شخصیتهای تاریخی نیزمثل شخصیتهای درام، خودشان را پیشاپیش با اعمالشان معرفی کردهاند و ما در آثار تولیدی صرفا روی آن گوشه تاریک نور انداختهایم.