خانواده یک سازمان حمایتمحور، راهنما و جهتبخش در زندگی افراد برای آینده است که با کاهش تعداد فرزندان، با اتکا بر تکفرزندی، با محوشدن پدیده فرزندان میانی، بسیاری ازساختار وروابط داخلی خانوادهها دگرگون خواهد شد.میزان ارتباطات اجتماعی اعضای خانواده کاهش پیدا میکند و درنهایت، ساختار خانواده بسیار محدود و کوچک میشود. یکی از تبعات کاهش تعداد فرزند در خانوادههای ایرانی، تحتتاثیر قرار گرفتن ارتباطات اجتماعی وفرهنگی است.در این افراد،فردگرایی بهسرعت جایگزین جمعگرایی میشود و هویت جمعی جامعه ایرانی در معرض تهدید قرار میگیرد.پدیده تکفرزندی، باعث اختلال در رشد اجتماعی کودک میشود. فرد بهواسطه اینکه در خانواده محور بوده است، ارتباطات اجتماعی کمتری دارد. در فرآیند طبیعی رشد که مبتنی بر کنشهایی توام با همکاری، تعاون و حتی کنشهای رقابتی است، نمیتواند از حقوق خودش دفاع کند. تکفرزندان، عاری از خودخواهی و خودمحوری نیستند و همین موضوع باعث میشود که رشد اجتماعی کافی پیدا نکنند. بسیاری از بچههایی که در خانوادههای تکفرزند رشد کردهاند، تصور واقعی ازخود ندارند ودچار بزرگبینی اشتباهی هستند. آنها از عزتنفس سالمی برخوردار نیستند و توجه مفرط به آنها، باعث شده که سرسختی و مقاومت کمتری در برابر مشکلات زندگی داشته باشند.
از طرف دیگر، بهتر است که آینده والدین را هم در خانواده تکفرزند فراموش نکنیم؛ چراکه یکی از ناترازیهای بزرگ در حوزه اجتماعی، پدیده تکفرزندی است. خانواده، تمام سرمایهگذاریاش را روی یک فرد انجام میدهد و اگر آن فرزند نتواند انتظارات والدینش را در سنین سالمندی برآورده کند، والدین بهشدت دچار آسیب و بحران میشود.
بنابراین فرزندان دوم و سوم میتوانند خانواده را به تعادل برسانند. چنانکه این روزها میبینیم که سالمندانی که تکفرزندشان مهاجرت کرده یا بهدلایلی از آنها دور است، بهشدت احساس تنهایی و فقر عاطفی میکنند.