در ادامه این مسائل را با مصطفی قانعی، دبیر ستاد زیست فناوری، سلامت و فناوریهای پزشکی معاونت علمی ریاست جمهوری در میان گذاشتهایم. او معتقد است درکشورمان نخبگان زیادی هستند. امادر این بین تعدادراهبرانی که بتوانند نخبگان را راهنمایی کنند، اندک است.
رهبرمعظم انقلاب چندی پیش به نقش نخبگان در توسعه دانش و فناوری اشاره کردند و شتاب لازم در آن را وظیفه آنها دانستند. به نظر شما این شتاب چگونه حاصل میشود؟
جنگ تحمیلی ۱۲ روزه نشان داد تابآوری کشور مستلزم توسعه فناوری است به ویژه فناوریهایی که باعث حفظ قدرت و برتری میشود، به همین دلیل باید در این حوزه مجهز شد. دست برتر ایران در جنگ ۱۲ روزه با رژیم صهیونیستی نیز این بود که در حوزه مقابله نظامی از فناوریهایی استفاده کرد که به کمک و همت نخبگان تولید شده است؛ نخبگانی که عشق خدمت به کشور و فعالیت در این زمینه را دارند و معتقدند باید در این عرصه فعالیت کرد؛ البته در این مدت توانستیم ضعفهای خودمان را هم بشناسیم و متوجه شویم در چه زمینههایی ممکن است در برابر دشمن ضعف نشان دهیم. کارشناسان معتقدند باید با فناوریهای پیشرفته و همچنین ارتقای آنها همواره آمادگیهای لازم را داشته باشیم. در این میان، نقش نخبگان زمانی دارای اهمیت میشود که بدانند زمان جنگ و جهاد و به منظور حفظ کیان کشور، پا به چه حوزهای بگذارند که با استفاده از ظرفیتهای نخبگانی بتوانند تراز قدرت کشور را افزایش دهند.
مسئولان در این بین چه نقشی دارند و چگونه باید از نخبگان حمایت و بستر لازم برای حضور آنها را فراهم کنند؟
مسئولان بایدبسترها وزمینههای لازم برای حضورنخبگان درعرصههای مختلف رامهیاکنند وبه صورت هدایت شده، نیازهای اقتدارساز کشور را برآورده کنند؛ چون چنین مسائلی کار نخبگان نیست بلکه باید افرادی که دارای مسئولیت هستند و قدرت و ابزار مختلف را در اختیار دارند کمک کنند تا با استفاده از ابزارهایشان، نخبگان جذب شوند و به سمت و سویی سوق یابند تا کشور را در مواجهه با ناامنیها حفظ کنند. اگر این دو مهم کنار همدیگر قرار بگیرند، قطعا کشور در مواجهههای بعدی مصون خواهد ماند؛ لازم به یادآوری است که جنگ تحمیلی ۱۲ روزه نیز آن را به تمام مسئولان ذیربط ثابت کرد.
دانشگاهها و مراکز آموزشی، چه حمایتی در این حوزه میتوانند از نخبگان به عمل آورند؟
اگر به خاطرات یکی از فرماندهان هوافضا که به شهادت رسیده است مراجعه کنید متوجه خواهید شد که ایشان گفته زمانی که در تنگنای مالی قرار گرفتم، زمینهایی را که مالکیتش را به عهده داشتم فروختم تا بتوانم هزینه تحصیلم را فراهم کنم؛ این به آن معناست که عزم فرمانده منجر به این شده است که در هر شرایطی برای حفظ جمعیت نخبگی و هدایت آنها به گونهای که قدرتشان افزایش یابد تلاش کنند. در حال حاضر وظیفه مسئولان نیز این است که با صرف هزینههای نقطهزن، شرایط حضور نخبگان در عرصه علم و فناوری را فراهم کنند. درواقع، ابزار در اختیار مسئولان قرار دارد و تجربههای گذشته نیز میتواند چراغ راه آنها شود. در این عرصه البته باید به تکالیف معنوی، دینی و ملی نیز توجه شود و نه اینکه مثل یک کار اداری هر موقع با کاهش بودجه یا مسائل دیگر مواجهه شدیم،کار به حال خود رها شود. همین حالا نیز اقداماتی در این راستا انجام شده است. نکته بعدی که مسئولان باید آن را مدنظر قرار دهند، این است که در کشور دانشگاهها و مراکز علمی مختلفی وجود دارد که دانشجویان آن، پایاننامههای متنوعی در حوزههای مختلف مینویسند و تزها و تحقیقات بسیار قوی دارند؛ اما مشکل کار این است که هرکدام از آنها ساز و کار مربوط به خود را دارند؛ در حالی که نیاز است همه با یکدیگر همافزایی کرده و در یک نقطه کانونی متمرکز شوند و آن را تقویت کنند؛ در واقع جریانهای مختلف علم و فناوری در حوزههای قدرتساز و ایمنکننده کشور، باید با همدیگر همافزا شوند.
این همافزایی چگونه به وجود میآید؟
ذیل ریاست جمهوری شورایی به نام فناوریهای پیشرفته وجود دارد که هیات امنا و اعضا و وزرای ذیربط در آن مشخص شده است. دبیرخانه این شورا باید مکلف شود تا براساس قانون این موضوعات را پیگیری کند و آنها را انجام دهد. ابزارهای قانونی در برنامه هفتم و قانون جهش تولید دانش بنیان نیز مشخص شده است که باید از آن استفاده شود؛ پس این مسأله باید در دستور کار قرار گیرد تا نقشه راه مشخص شود. قانون، قانونی مترقی است و نقصی هم ندارد و مسلما اگر در دستور کار قرار بگیرد، حتما در سالهای آینده اتفاقات بسیار خوبی میافتد. تمام کشورهایی که صاحب فناوری هستند نیز در یک حوزه متمرکز شدهاند و توان خود را به صورت کامل بر آن گذاشتهاند و اتفاقا موفق هم شدهاند. در ایران بسیاری از نخبگان حتی حاضر هستند به صورت اعتقادی کار کنند؛ البته این به آن معنا نیست که این نخبگان از امکانات مادی و مالی محروم شوند.
بسیاری از نخبگان، طرحها و پیشنهادات بسیار خوبی دارند که هیچ گاه نهاد یا دستگاهی از آنها استقبال نمیکند و برای همین هم هیچ گاه به مرحله اجرا نمیرسند. دلیل این مسأله از نظر شما چیست؟
برای اینکه کشور بتواند از علم نخبگان بهرهمند شود، نیاز است که دستگاهها اعتبارات خود را در این زمینه هزینه کنند. در ایران کم نخبه وجود ندارد؛ اما راهبر، یعنی کسی که بتواند نخبگان را راهنمایی کند و بین متقاضی و برآورده تقاضا پل ارتباطی ایجاد کند، کم است. متاسفانه ساختارهای ما برای پاسخگویی به نخبگان فراهم نیست؛ به همین دلیل بسیاری از طرحها به موفقیت نمیرسند.