این مجری-کارشناس علاوه بر اجرای برنامه باغ هنر که از جمله برنامههای قدیمی و پرمخاطب رادیوایران در حوزه فرهنگوهنر محسوب میشود، در برنامههای دیگری از جمله راه شب آدینهها، تالار آینه، ساعت ۲۲ و نیم، ایرانآوا و... نیز حضور دارد.
این برنامهها عموما به موضوعاتی همچون معرفی بهترینهای ادبیات ایران و جهان، پرداخت به موسیقی و مفاخر ایرانی، نقد ادبی و مسائل مربوط به حوزه فرهنگ و هنر میپردازند.
شهاب شهرزاد که سبقه طولانی در عرصه روزنامهنگاری دارد و تالیف و ترجمه بیش از ۵۰ عنوان کتاب را در کارنامه خود میبیند، درصدد است تا تولید برنامهای تحت عنوان پارسی گویان را تحقق بخشد.
این برنامه با تمرکز بر هویت زبانی و تاکید بر زبان فارسی بهعنوان زبان ملی ایرانیان، فضایی دلچسب و مؤثر را برای مخاطبان فرهنگی خود و پارسیگویان سراسر جهان فراهم میآورد. بهباور این کارشناس-مجری و نویسنده، رادیو و برنامههایش همچنان میتوانند جریانساز باشند و تأثیرات مورد نظر را بر جامعه مخاطبان هدف داشته باشند.
عمده فعالیت شما در رادیو به حوزه فرهنگی و هنری بازمیگردد. این حوزه چقدر مورد علاقه و دغدغه خودتان است؟
من از اوایل دهه ۷۰ کارم را با روزنامهنگاری شروع کردم و بعد بهعنوان منتقد سینما فعالیتم را ادامه دادم. سردبیر چند مجله تخصصی مثل سینماتئاتر و سینماویدئو بودهام و این پیشینه کمک کرد تا به مقوله نقد هنری راه پیدا کنم و از سال ۱۳۷۶ به تحریریه پخش رادیو دعوت شوم. به عبارتی، از نوشتن برای رسانههای مکتوب به رسانه شنیداری رادیو رسیدم. اول بهعنوان کارشناس هنری و بعد در مقام مجری- کارشناس وارد برنامهسازی شدم و تقریبا تمام کارنامه من در رادیو حول محور مسائل فرهنگی و هنری مانند سینما و کتاب است. سالیان سال در حوزه نشر کتاب فعال بودهام و بیش از ۵۰ عنوان کتاب را ترجمه و تالیف کردهام. این سابقه و اشراف در حوزه معرفی کتاب به من کمک کرد و برنامه «تالار آینه» بازآورده این اشتیاق است. صدها کتاب در این برنامه ۱۵ دقیقهای به مخاطبان رادیو معرفی شد، از آثار فاخر و گرانسنگی مثل جنگ و صلح گرفته تا دیگر کتابهای ماندگار ادبیات جهان و ایران. اتفاقاتی که در رادیو برای من در حوزه برنامهسازی افتاد، ادامه همان فعالیتهای مطبوعاتی و فرهنگی هم هست و فقط شکلش عوض شده. برای مثال، زمانی برای مطبوعات نقد فیلم مینوشتم و حالا در قالب نقد شفاهی و در برنامه «باغ هنر» به نقد فیلم و موسیقی میپردازم. این برنامه سهشنبهها مختص نقد موسیقی است که اتفاقی تازه در تاریخ رسانه بهشمار میرود. هر هفته یک ترانه و آهنگ روز را که خیلی شنیده و فراگیر شده است در گفتوگو با یک کارشناس نقد و بررسی میکنیم.
شما مجری-کارشناس هستید و در چندین جشنواره رادیویی هم بهعنوان مجری-کارشناس برتر انتخاب شدهاید. چه تفاوتی میان مجری و مجری-کارشناس وجود دارد؟
مهمترین مسأله، زمینه تخصصی برنامه است. حضور مجری- کارشناس در برنامه تخصصی الزامی است. مثلا اگر در برنامهای درباره سینما، ادبیات، تئاتر، موسیقی و هنرهای تجسمی که هر کدام دنیای مختص به خود را دارند صحبت میشود، باید مجری-کارشناس بر این حوزههای فرهنگی اشراف نسبی داشته باشد و برنامه را متناسب با این آگاهی پیش ببرد. به طور طبیعی، این اشراف و شناخت در گفتوگوهای تخصصی نیز فضای هدفمندتری را پدید میآورد و برنامه هدفمند نیاز به شناخت دارد؛ این شناخت ابتدا باید در اتاق فکر شکل بگیرد و تدوین شود و خروجی آن بهشکل تخصصی حرفهای با حضور مجری-کارشناس ارائه گردد. کارشناسی-مجریگری در رادیو، ترکیبی است از دانش تخصصی و بیان رادیویی. کارشناس-مجری، فردی است که ترکیبی از آگاهی تخصصی، قدرت تحلیل و توانمندی ارتباطی در رسانه را دارد؛ نهتنها مسئول ارائه محتواست، بلکه در فرآیند طراحی، جهتدهی، تعامل با مخاطب و ساختار محتوایی برنامه نقشی محوری ایفا میکند. کارشناس-مجری قلب تپنده یک برنامه اندیشهمحور است، نهفقط صدای آن. در برنامههای هنری و فرهنگی، صرفا انتقال اطلاعات کافی نیست بلکه خلق تجربه زیباییشناسانه اهمیت دارد؛ یعنی مخاطب رادیو، فقط اطلاعات یا تحلیل نمیشنود، بلکه احساس زیبایی، هماهنگی، عمق و هنر را هم تجربه میکند. این زیبایی ممکن است در یک روایت منسجم، انتخاب درست واژگان، سکوت بهموقع، یا حتی در آهنگ صدا و تنفس درست پدید آید. کارشناس-مجری در این میدان، مفاهیم پیچیده را به زبانی ملموس و شنیدنی ترجمه میکند. در تحلیل برنامههای موفق رادیوهای جهانی، حضور مؤثر کارشناس- مجری رمز اصلی استمرار و محبوبیت آنهاست. رادیو اگر میخواهد در رقابت با تصویر و در زمانه هوش مصنوعی، رسانهای اندیشهمحور، صمیمی و فرهنگپرور باقی بماند، نیازمند احیای کارشناسی- مجریگری حرفهای، خلاق و چندرسانهای است.
شنوندگان برنامههای فرهنگی و هنری از جمله «باغ هنر» عموما از قشر فرهیخته و فرهنگی کشور هستند. اجرای چنین برنامههایی با مخاطبانی که از آنها یاد شد، چه مختصات و ویژگیهای خاصی دارد؟
تکیه بنیادی من در اجرا بر کاربرد درست زبان و ادبیات فارسی است. برآیند شعور مخاطبان ما در برنامه باغ هنر بسیار بالاست و به همین دلیل، از حداکثر حساسیتها و دقت بهره میبریم تا رابطهای توأم با ادب و سلامت با مخاطب برقرار کنیم. تعداد زیادی از چهرههای فرهنگی، بازنشستگان ادب و هنر و حتی کسانی که ممکن است خیلی هم شنونده رادیو نباشند، مخاطب باغ هنر هستند و با این برنامه اخت شدهاند. تلاشم بر این است که وجوه این فرهیختگی در برنامه احساس شود و مخاطب با برنامه رشد کند و برنامه هم در کنار او به بلوغ برسد. مهمترین تاکیدم بر اجرای درست زبان فارسی، پرهیز از بهکارگیری واژگان بیگانه و احترام به این قشر فرهیخته است.
خودتان چقدر رادیو گوش میکنید؟
تقریبا بیشتر وقت آزادم را اختصاص به شنیدن تلاش همکارانم در رادیو میدهم. برنامههای مختلف را میشنوم، لذت و بهره میبرم و از تجربه استادان استفاده میکنم. خودم از دوران کودکی بهشدت به رادیو علاقه پیدا کردم. پدرم خیلی رادیو گوش میدادند و این ارتباط از همان طفولیت شکل گرفت. در حال حاضر هم خودم را یک مخاطب حرفهای رادیو میدانم.
برنامه مورد علاقه و محبوب خودتان کدام است؟
برنامه تماشاگه راز با اجرای استاد فقید حسین آهی که ایکاش ادامه پیدا میکرد. من در جشنواره چهارم بینالمللی رادیو در کنار استاد آهی کارشناس-مجری برگزیده شدم. استاد آهی سالها تلاش کردند حافظ را بهدرستی به مخاطب بشناسند. بعد از فوت ایشان و فعالیتم در رادیو پیام متوجه شدم که برنامه تماشاگه راز چقدر مردم را حافظدوست نموده و حتی تبدیل به حافظشناس کرده است. مخاطبان زیادی از هر قشر به برنامه پیامک میزدند که من احساس میکردم این پیامک را یک ادیب و حافظشناس نوشته است، در حالی که ممکن بود نویسندهاش یک راننده تاکسی باشد.
با توجه به سپهر نوین رسانهای و ظهور رسانههای جدید بهویژه از نوع مجازیاش، ضریب نفوذ رادیو را در جامعه امروز چه میزان میدانید و چه پیشبینیای برای آینده این رسانه شنیداری دارید؟
در دنیای پرشتاب و تصویری امروز، رادیو همچنان رسانه تفکر و تخیل باقیمانده است. این مزیت میتواند به ابزاری مهم برای آموزش، حفظ زبان، انتقال فرهنگ و تقویت رسانهباوری تبدیل شود. پژوهشها نشان داده که رادیو در بحرانها همچون همهگیری، جنگ، بلایای طبیعی همچنان رسانهای قابل اعتمادتر از شبکههای اجتماعی و حتی تلویزیون شناخته میشود. رادیو در آینده نهتنها زنده خواهد ماند، بلکه با تحول در فرم، پیوند با فناوریهای نو و وفاداری به اصالت صدا، جایگاه خود را بهعنوان رسانهای هویتساز، انسانی و اندیشمند حفظ خواهد کرد اما دیگر یک رادیوی صرفا خطی و پخشمحور نخواهد بود؛ تعاملپذیر، چندسکویی، شخصیسازیشده و جهانی خواهد شد.