در روز حادثه، شیدا که در کنار مادر بیمار خود در خانه مادربزرگش بود، هدف حمله مرگبار متهم قرار گرفت. شیدا به بیمارستان منتقل شد اما به دلیل شدت جراحات از ناحیه گردن و قفسه سینه فوت کرد. قاتل که پسر ۲۰ سالهای بود، دستگیر شد. ماجرای جنایتهای خواستگارهای شکست خورده، تبدیل به سریالی خطرناک شده که هرازگاهی خبری درباره آن منتشر میشود اما خیلی زود فراموش شده و کمتر به دلایل و ریشههای آن توجه میشود. این قاتلان که طاقت از دست دادن معشوق را ندارند، دست به چاقو و اسلحه شده مرتکب قتل دختر مورد علاقه یا خانوادهاش میشوند. تعدادی از آنها نیز بعد از جنایت به زندگی خود پایان میدهند. آنطور که کارشناسان میگویند، این جنایتها ریشه در گذشته و تربیت خانوادگی قاتلان دارد وآنها مهارتهای نه شنیدن رایادنگرفتهاند.به همین خاطر توان کنترل خشم را نداشته و جنایاتی تلخ را رقم میزنند. درپرونده این هفته تپش به مرور این جنایتها پرداخته و ریشههای آن را بررسی کردهایم.
جنایت آتشین خواستگار
۵ دیماه سال گذشته غزاله، زن ۲۸سالهای که در یک مغازه مشغول خیاطی بود از سوی مردی حدودا ۳۵ ساله که خواستگارش بوده به آتش کشیده میشود. مرد آتش افروز نیز در این آتشسوزی دچار سوختگی شد اما بعد از متواری شدن از محل جنایت، خودزنی کرد. پدر غزاله در اینباره گفت: «آن روز حدود ساعت ۷ بعدازظهر پسرم با من تماس گرفت و خبر داد مغازه و خود غزاله به آتش کشیده شده. سریع خودم را به مغازه رساندم و غزاله را از مغازه بیرون آوردیم. غزاله حرف میزد و مرتب میگفت یکی از مردانی که میشناسیم این کار را انجام داده، حقم را از او بگیرید. وقتی هم آمبولانس آمد، غزاله داخل آمبولانس همان حرفها را تکرار میکرد. غزاله یک هفته در بیمارستان کوثر بستری بود و بعد از یک هفته در بیمارستان جانش را از دست داد. دخترم دچار سوختگی ۶۰ درصدی شده بود و پزشکان به ما میگفتند دو بار او را جراحی کردهاند.» این مرد ادامه داد: «غزاله که از همسرش جدا شده بود، در یک مغازه به کار خیاطی مشغول بود و با دختر ۱۱سالهاش در همان شهرکی که ما زندگی میکنیم، زندگی میکردند. دخترم ۱۶ ساله بود که ازدواج کرد اما به خاطر اعتیاد همسرش از او جدا شد. البته ما نمیدانستیم که این مرد چند بار به مغازه دخترم رفته و او را تهدید کرده بود. مرد آتش افروز به دخترم گفته بود اگر پیشنهاد ازدواج مرا رد کنی، آتشت میزنم. اینها را دختر ۱۱ساله غزاله به ما گفته بود.»
از عشق مجازی تا قتل
ظهر بیست و ششم فروردین، صدای مشاجره شدید زن و مرد جوانی در یکی از خیابانهای فرعی محله گاندی، توجه ساکنان وعابران راجلب کرد.دقایقی بعد گروهی ازمردم بالای پیکر خونین دخترجوان ایستاده بودند.کارشناسان پزشکیقانونی پس از معاینه جسد اعلام کردند مقتول زنی حدودا ۳۷ ساله است که از ناحیه شکم، گردن و کمر هدف ۲۰ ضربه چاقو قرار گرفته و بر اثر همین ضربات به قتل رسیده است. اظهارات شاهدان حکایت از آن داشت که مرد جوانی که زن را به قتل رسانده، احتمالا با او آشنا بوده است. چون شهود گفتند در جریان مشاجره شدید لفظی، آنها ارجاعاتی به گذشته و خاطرات مشترک داشتند که نشان میداد یکدیگر را میشناسند. بعد از آن بود که مرد جوان دست به چاقو برد و مرتکب این قتل در خیابان شد. در ادامه قاتل که خواستگار این دختر بود، دستگیر شد و گفت: پنج ماه قبل در یکی از خیابانهای شمال تهران آشنا شدیم. رابطه ما اوایل درحد فضای مجازی بود اما کمکم قرارهای بیرون گذاشتیم و مدام همدیگر را میدیدیم. به خودم که آمدم، متوجه شدم به فرنگیس علاقهمند شدهام. رابطه من و او روز به روز بهتر میشد اما حدود یک هفته قبل، همهچیز عوض شد. رفتارش سرد شده بود و تلفنهایم را جواب نمیداد. ازهر۱۰تماس یکی را جواب میداد. پیگیر شدم و او گفت دیگر نمیخواهد با من ارتباط داشته باشد و خواست مزاحمش نشوم. احساس میکردم شخص دیگری وارد زندگیاش شده است. در مسیرش ایستادم تا تلفنش را چک کنم اما مقاومت کرد و او را کشتم.
آشنایی در خیابان به جنایت ختم شد
پاییز سال ۹۶ جنازه خونین یک دختر جوان در ساختمانی نیمهساز در شهرری پیدا شد. شواهد نشان میداد این دختر با ضربات چاقو کشته شده است. پلیس با بررسی تماسهای تلفنی دختر جوان به رابطه او با یک مرد افغان به نام نعیم پی برد و به ردیابی او پرداخت اما نعیم که تا چند روز قبل در ساختمان نیمهساز کارگر بود، همزمان با کشته شدن دختر جوان به محل نامعلومی گریخت. او یک هفته بعد در حالی که قصد داشت از کشور خارج شود، بازداشت شد. مرد جوان به قتل اعتراف کرد و در تشریح جزئیات ماجرا گفت: حدود هشت ماه قبل با نرگس در خیابان آشنا شدم.به او گفتم افغان هستم و در ساختمان نیمهساز کار میکنم. او هم قبول کرد تا با هم رابطه دوستانه داشته باشیم. نرگس در این هشت ماه حدود ۲۸ میلیون تومان به بهانههای مختلف از من پول گرفت. ما با هم قرار ازدواج گذاشته بودیم و قرار بود بهزودی به خواستگاریاش بروم اما از ازدواج با من منصرف شد. روزحادثه در ساختمان با او قرار گذاشتم و وقتی فهمیدم از ازدواج با من منصرف شده، کشتمش.
سکانس به سکانس یک جنایت عاشقانه
سال۱۴۰۱، فیلمی۳۶ ثانیهای درشبکههای اجتماعی دست به دست شد که در آن زنی درخیابان پیاده درحرکت بودکه مردی جوان به اوحملهور میشود وبا ضربههای چاقوزخمیاش میکند.زن زخمی التماسکنان خود را به سختی کنار دیوار میرساند اما مردمهاجم دست بردارنبود و باضربههای بعدی باعث مرگ اومیشود. کارآگاهان پلیس اردبیل درجریان تحقیقات دریافتند، زن جوان به مردی علاقهمند بوده و میخواسته بهزودی با او ازدواج کند. از سویی خواستگار دیگری هم داشته که به او پاسخ منفی داده بود. بررسی تصویر قاتل نشان داد او همان خواستگاری بوده که پاسخ منفی شنیده است. متهم تحت تعقیب قرار گرفت و پس از دستگیری مدعی شد چند روزی رفت و آمدهای او را زیر نظر گرفتم تا اینکه روز حادثه با دیدن آن زن در خیابان، به دنبالش راه افتادم وی را غافلگیر کردم و با ضربههای چاقو به قتل رساندم و باعث مرگ وی شدم.
رقص قاتلان عاشقپیشه بالای چوبه دار
جنایتهای عاشقانه از پروندههایی است که به دلیل ایجاد حساسیت در جامعه، اغلب به صورت ویژه رسیدگی میشود و چوبه دار فرجام قاتلان معشوقکش است.
یکی از پروندههای جنجالی که به جنایت پل مدیریت معروف شد، مربوط به پسر جوانی بود که ۱۵ تیرماه سال ۱۳۹۰ حوالی پل مدیریت اقدام به قتل فجیع دختر مورد علاقه خود کرد و در مقابل دیدگان اولیای دم و جمعی از مردم تهران به دار مجازات آویخته شد. پس از گزارش این قتل، تحقیقات میدانی نشان داد دختری به نام «مهسا» ۲۴ ساله با وجود رسیدن امدادگران اورژانس به صحنه جنایت از پای درآمده است. قاتل پسری دانشجو به نام «کوشا» بود که ترم ۴ رشته ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبایی و همکلاس مهسا بود. این پسر در بازجوییها گفت: از روزی که وارد دانشگاه شدم به مهسا علاقهمند شدم. او به من بیمحلی و گاهی مسخرهام میکرد، کینه بدی از وی به دل گرفتم تا اینکه چند روز پیش تصمیم گرفتم او را به قتل برسانم. میخواستم انتقام بگیرم، وقتی دانشگاه تعطیل شد با موتور تعقیبش کردم، صورتم را پوشاندم تا کسی مرا شناسایی نکند و بعد از قتل میخواستم فرار کنم که دستگیر شدم. قاتل ۲۲ شهریور همان سال در محل جنایت قصاص شد. در پرونده دیگری، حکم قصاص پسری که بعد از ناکامی در ازدواج با دختر موردعلاقهاش رویش اسید پاشیده و او را به قتل رسانده بود، اجرا شد. این اسیدپاشی مرگبار دهم مرداد سال۸۹ در اسلامشهر اتفاق افتاد. قربانی این جنایت دختری ۲۳ساله بود که بهشدت از ناحیه صورت و دست مصدوم شده بود و برای درمان به بیمارستان انتقال یافت. وقتی مأموران پلیس در جریان ماجرای اسیدپاشی قرار گرفتند و بالای سر او در بیمارستان حاضر شدند، دختر جوان گفت: حدود شش سال قبل با جوانی آشنا شدم و وقتی رابطه ما جدی شد، از من خواستگاری کرد اما در رفتوآمدهای خانوادگی متوجه شدیم که با یکدیگر تفاوت و اختلاف داریم، به همین دلیل بود که خانوادهام با این وصلت مخالفت کردند. با وجود این، او دستبردار نبود و میگفت یا باید با من ازدواج کند یا قید این زندگی را میزند اما من به خاطر مخالفت خانوادهام و همچنین حرفهای عجیب او در مورد زدن قید زندگی به او جواب منفی دادم. روز حادثه او به بهانه نذری و انجام آخرین گفتوگو جلوی در خانه ما آمد. قابلمهای کوچک دستش بود. تا سرم را بلند کردم، مایع درون آن را بهصورتم پاشید. ناگهان سر و صورتم گر گرفت و چشمانم سیاهی رفت. فریاد زدم و کمک خواستم. ۱۰روز بعد از این حادثه، دختر جوان بهدلیل شدت سوختگی ناشی از جراحات جانش را از دست داد و عامل اسیدپاشی مرگبار که در تحقیقات پلیسی دستگیر شده بود با اتهام قتل روبهرو شد. او در بازجوییها گفت: من عاشق شده بودم و دختر موردعلاقهام مرا دوست نداشت. من نمیخواستم او با مرد دیگری ازدواج کند.تصمیمم بیرحمانه بوداما اصلا درحال خودم نبودم وحالا که اوجانش را ازدست داده بهشدت ناراحتم.
او پس از محاکمه به قصاص محکوم و با تایید حکمش به دار مجازات آویخته شد.
قربانیان یک رابطه عاشقانه
همیشه قرار نیست که قربانی جنایت، دختران جوان باشند و گاهی بستگان و نزدیکان آنها تاوان شکست عشقی خواستگار را میدهند، بهخصوص در پروندههایی که خواستگار پدر و مادر دختر را مقصر «نه شنیدن» خود میدانند.
خودکشی قبل از دستگیری
روز جمعه ۱۴آبان سال۱۳۹۵ صدای شلیکهای گلوله سکوت محلهای درخرمدشت قزوین راشکست.اهالی وقتی از خانههای خود بیرون آمدند، مرد سیاهپوشی را دیدند که سلاح کلاشینکفی در دست داشت و از محل گریخت. مرد میانسالی هم غرق در خون روی زمین افتاده بود. با گزارش موضوع به پلیس و اورژانس، دقایقی بعد امدادگران اورژانس در محل حاضر و متوجه شدند این مرد بر اثر اصابت گلوله به قتل رسیده است. خواهرزن مقتول در تحقیقات گفت: عامل تیراندازی، خواستگار شروری است که به خاطر شنیدن جواب رد از دختر مقتول، این جنایت را رقم زد. در ادامه تیراندازی در یک آرایشگاه زنانه به پلیس گزارش شد که ماموران پس از حضور در آنجا با پیکر غرق در خون دختر ۳۰ ساله مقتول روبهرو شدند. خواستگار کینهجو، پس از قتل مرد میانسال سراغ دختر او رفته و با تهدید زنانی که در آرایشگاه بودند، به سوی او تیراندازی و از محل فرار کرده بود. مریم به بیمارستان منتقل شد و با تلاش پزشکان از مرگ نجات یافت. تحقیقات پلیسی ادامه داشت تا اینکه تیراندازی در نقطه دیگری از شهر به پلیس گزارش شد. قاتل این بار سراغ برادر دختر مورد علاقهاش رفته بود که مرد جوان توانست از دست او فرار کند. در جریان تعقیب و گریز و تیراندازی مرد جنایتکار، سه نفر از اهالی مجروح شدند. تحقیقات نشان داد، خواستگار کینهجو چند سال قبل به اتهام قتل دستگیر اما با جلب رضایت اولیای دم، از زندان آزاد شده است. او سپس به خواستگاری دختر جوان رفته که خانواده دختر جوان به خاطر سوابق کیفریاش به او جواب رد داده بودند. ماموران سرانجام متهم را در الموت شناسایی کردند اما او قبل از دستگیری خودکشی کرد.
پدر دختر، قربانی مخالفت با ازدواج
بیست و یکم اردیبهشت امسال درپی تماس مردمی با مرکز فوریتهای پلیسی۱۱۰مبنی بر وقوع تیراندازی منجربه قتل مردی ۶۰ساله در باغی دراطراف شهرستان کوار،بلافاصله ماموران انتظامی جهت بررسی به محل حادثه اعزام شدند.در بررسیها مشخص شد ضارب قصد ازدواج با دخترعمه خود را داشته و پس ازمخالفت پدر دختر، شب هنگام وارد باغش شده و وی را با اسلحه به قتل رسانده و از صحنه متواری شده است. قاتل و همدستش در یکی از محلههای شیراز شناسایی و هر دو نفر دستگیر شدند. متهم اعتراف کرد برای انتقام از پدر دختر موردعلاقهاش وبا کمک دوستش دست به این جنایت زده بود.
۲ جنایت به خاطر یک «نه»
سال ۱۴۰۱، خبر جنایت خونینی در کرج به ماموران پلیس داده شد. زوجی در خودرو شخصیشان هدف اصابت گلوله قرار گرفته بودند. بررسیهای اولیه نشان داد، زن میانسال در دم فوت شده اما مرد هنوز زنده است. بلافاصله مرد مجروح به بیمارستان انتقال یافت و تحقیقات برای مشخص شدن علت ماجرا آغاز شد. در تحقیقات مشخص شد این زوج از فاصله بسیار نزدیک در اتومبیل شخصی و در آستانه ورود به پارکینگ خانه هدف اصابت گلوله قرار گرفتهاند و کسی که این کار را کرده، قطعا از مدتی قبل این زن و شوهر را تحت نظر گرفته و کینهای عمیق از آنها به دل داشته است. در ادامه مشخص شد، یکی از دختران این زوج خواستگاری داشته که چند باری آنها را تهدید کرده است. پسر جوان دستگیر شد اما منکر دست داشتن در قتل شد و گفت: من از روی عصبانیت حرفهایی زدم اما قصدی برای کشتن مادر و پدر دختر مورد علاقهام نداشتم و قتل را قبول ندارم.
تراژدی در مطب
خرداد سال گذشته اهالی شهر زرنق هریس، تراژدی هولناکی را تجربه کردند. ساعت ۱۵ مردجوانی وارد مطب دندانپزشکی دکتر رضا مبصری شد. او بدون هیچ حرفی، اسلحهای را از زیر لباسش بیرون آورد و شروع به تهدید آقای دکتر و همسرش کرد. مرد جوان که بسیار عصبانی بود، اسلحه را به سمت آنها و بیماران داخل مطب گرفت و یکباره صدای شلیک چند گلوله در مطب پیچید. با حضور تیم جنایی و تحقیقات مقدماتی مشخص شد آقای دکتر، همسرش و یکی از بیمارانش در این تیراندازی کشته شده و قاتل هم در محل به زندگیاش پایان داده است. یکی از اهالی در مورد جنایت هولناک در مطب دندانپزشکی مدعی شد قاتل، خواستگار سابق همسر آقای دکتر بود که پس از ازدواج دختر مورد علاقهاش از او کینه به دل گرفته و تصمیم به انتقام میگیرد. او ظهر سهشنبه در حالی که صورتش را با ماسک پوشانده بود، وارد مطب شده و متوجه شلوغی آنجا میشود. مرد جوان دقایقی صبر میکند تا مطب خلوتتر شود. ابتدا به سر دختر مورد علاقهاش شلیک میکند. پس از آن پزشک را از ناحیه سر و شکم مورد اصابت گلوله قرار داده و در این حین چند تیر به دو بیمار داخل مطب اصابت میکند که یکی از آنها کشته میشود. مرد خواستگار در آخر با شلیک به سرش به زندگیاش پایان میدهد.