پشت صحنه را هم ببنیم

پشت صحنه را هم ببنیم

در مسائل سیاسی پیچیده، حکم به ظاهر کردن، منطقی نیست. حکم به ظاهر یعنی این‌که فقط اظهارات و ادعاهای طرف مقابل را مبنا قرار دادن. این موضوع را در ارتباط با برجام هم شاهد بودیم؛ وقتی از برخی اعضای تیم مذاکره‌کننده ایرانی سؤال می‌شد «چه تضمینی برای عمل به مفاد این توافق‌نامه وجود دارد؟» پاسخ می‌دادند که آقایان قول می‌دهند. یعنی حکم به ظاهر می‌کردند.
کد خبر: ۱۵۱۵۴۲۲
نویسنده عباس سلیمی‌نمین | کارشناس مسائل سیاسی

در ارتباط با بحث مذاکره، قطعا نفس مذاکره مشکل نیست، عملکرد و پیچیدگی‌هایی که نیروی مقابل ما در مذاکره، تدوین و اعمال سیاست خارجی خود نسبت ما به خرج می‌دهد، باید لحاظ کنیم. نیروی مقابل دارای امکانات و ابزارهایی است که به او قدرت مانور می‌دهد، به‌ویژه وقتی که پایبند به هیچ اصل و قانونی هم نیست. از گروه‌های سیاسی این انتظار می‌رود که به جای نگاه به ظواهر امر با درکی کارشناسانه این پیچیدگی‌ها را برای عموم مردم باز کنند. ما با دشمنی روبه‌رو هستیم که از یک سو مدعی صلح‌ و مذاکره است اما از سوی دیگر همه قوانین بین‌المللی را نقض می‌کند.


آمریکای امروز بی‌هیچ تعارف و رودربایستی، همه قوانین بین‌المللی را زیر پا گذاشته است؛ از قوانین تجارت جهانی که سال‌ها برای تسهیل تجارت ملت‌ها براساس قوانین مشترک روی آن وقت گذاشته شده بود گرفته تا قوانین مربوط به منع اشاعه هسته‌ای. طبق قوانین مصرح بین‌الملل، نمی‌توان مراکز فعالیت‌های صلح‌آمیز هسته‌ای را هدف قرار داد، یا به صلیب‌سرخ و هلال‌احمر حمله کرد اما شاهدیم دشمنان این کشور آشکارا چنین می‌کنند و نه‌تنها پاسخگو نیستند بلکه ناظران و نهادهای بین‌المللی را که گزارشی در این‌باره می‌نویسند، تحریم می‌کنند.


همچنین طبق قواعد و عرف شناخته‌شده بین‌المللی، ترور دانشمندان به عنوان تعرض به دارایی همه ملت‌ها محسوب می‌شود و اساسا در یک نگاه کلان‌تر دانشمندان سرمایه جهانی هستند اما ما شاهد بوده‌ایم که غربی‌ها در ترور دانشمندان غیرغربی به بهانه‌های مختلف هیچ ابایی ندارند. در نهایت باید گفت امروز هیچ قانونی نیست که غربی‌ها و به‌خصوص آمریکایی‌ها آن را زیر پا نگذاشته باشند. حتی در زمینه‌های بسیار تخصصی چون آلودگی محیط‌زیست، که دغدغه بزرگی برای بشریت شده، آمریکا تعهدی نمی‌پذیرد و آلودگی‌های گسترده‌ای ایجاد کرده است. یعنی ما با قدرتی مواجه‌ایم که انگیزه‌ای برای صلح ندارد و منافع خود را در چالش‌ها و تنش‌ها می‌بیند. اگر آمریکایی‌ها واقعا دنبال صلح بودند، این میزان نقض قوانین بین‌المللی را نداشتیم. در چنین محیطی این انتظار معقولی است که نیروهای سیاسی ما در تشریح زیاده‌خواهی‌های آمریکا و مشکلاتی که از این ناحیه برای مردم به وجود آمده، بکوشند؛ نه این‌که توجیه‌گر مذاکره با چنین قدرتی شوند. این ادعا که اگر با این قدرت وارد مذاکره مستقیم شویم به نتیجه می‌رسیم، با هر معیاری تنها حاصل سیاست‌ورزی ساده‌لوحانه و خوشبینی افراطی است.


دغدغه سیاسیون اصیل با هر طیف فکری باید در این شرایط بر این مساله متمرکز باشد که به تیم مذاکره‌کننده تذکر و کمک فکری دهند که چطور در برابر چنین طرفی، مراقبت و دقت بیشتری داشته باشند، زیرا تجربه این چند دهه به ما نشان داده که هر بار وارد مذاکره با آنها شده‌ایم، هزینه گزافی به ما تحمیل شده است. ممکن است برخی این‌طور توجیه کنند که مثلا برجام مشکلاتی داشت اما تجربه ما را افزایش داد؛ این درست است اما همزمان هزینه‌های کلانی هم تحمیل کرد.


باید دقت کنیم و برای روشن کردن افکار عمومی و فهماندن روش‌های ضدانسانی نظام سرمایه‌داری، صبور باشیم و افکار عمومی را آگاه کنیم اما بدانیم که آنها می‌توانند هزینه‌های سنگینی برای ما ایجاد کنند، به‌ویژه وقتی که مذاکره را با اعمال تحریم، تهدید و فشارهای فزاینده دنبال می‌کنند.


متاسفانه در بیانیه برخی نیروهای اصلاح‌طلب، که باید مشخص شود بخش کوچکی از آنها این بیانیه را امضا کرده‌اند، این درایت و هوشمندی دیده نمی‌شود و به نوعی دعوت به بی‌دقتی و اعتماد کامل به طرف مقابل می‌شود. این قطعا شایسته یک جریان سیاسی مدعی شناخت از جهان نیست، آن جریانی که خودش بارها از این ناحیه ضربه خورده است.


قطعا در پیگیری اهداف ملی، مذاکره می‌تواند یکی از تاکتیک‌های معمول باشد اما در عین حال این امری مشروط است و نباید ظاهر صحنه را و ادعاهای دشمن را مبنای آن قرار دارد. معنای لبخندهای جلوی صحنه را زمانی متوجه می‌شویم که پشت صحنه را هم در نظر بگیریم. در مذاکرات قبلی با آمریکایی‌ها برخورد آنها ظاهرا خوب بود اما در حقیقت در پشت صحنه در حال برنامه‌ریزی برای ضربه زدن به ایران بودند.
 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰