کروز که مسئولیت نظارت بر ارزیابیهای اطلاعات نظامی رابرعهده داشت،پس از انتشار گزارشی مقدماتی از سوی آژانس تحت مدیریتش، از سمت خود کنار گذاشته شد. این گزارش که جزئیات تأثیر حملات هوایی آمریکا به سه سایت هستهای کلیدی ایران را بررسی میکرد، نتیجهگیری کرده بودکه برنامه هستهای تهران تنها برای چند ماه به تأخیر افتاده و به صورت کامل نابود نشده است. این ارزیابی، مستقیما با ادعاهای ترامپ رئیسجمهور آمریکا مبنی بر «نابودی کامل» برنامه هستهای ایران تناقض فاحشی داشت و ظاهرا خشم مقامات ارشد کاخ سفید را برانگیخت. برکناری کروز که توسط مقامات رسمی بهعنوان بخشی از «اصلاحات اداری» در وزارت دفاع توجیه شده، منتقدان آن را انتقام سیاسی میدانند که نقطه آغاز یک سری تغییرات گسترده در ساختارهای امنیتی آمریکا بوده است.
این تغییرات که به بهانه کارایی بیشتر انجام میشود، شامل کاهش نیروی کار در دفتر مدیر اطلاعات ملی، تولسی گابارد به بیش از ۴۰ درصد و لغو مجوزهای امنیتی برای دهها مقام سابق است. همچنین گزارشهایی از برکناری دیگر مقامات ارشد در نیروی دریایی و بخشهای اطلاعاتی وجود دارد که همگی به نظر میرسد بخشی از یک پاکسازی گستردهتر برای همسو کردن نهادهای امنیتی با دیدگاههای اجرایی دولت ترامپ باشد. این تحولات درحالی رخ میدهد که آمریکا هنوز درگیر عواقب عملیات هوایی اول تیرماه ۱۴۰۴ علیه سایتهای هستهای کشورمان ازجمله تأسیسات غنیسازی زیرزمینی در فردو و نطنز است. حملهای که با استفاده از بمبهای سنگرشکن و عملیات سایبری همراه بود، ابتدا بهعنوان یک پیروزی قاطع توسط دولت آمریکا تبلیغ شد. ترامپ و هگست آن را «حمله تاریخی» خواندند که قابلیتهای اتمی ایران را برای همیشه از بین برده است. اما ارزیابیهای اطلاعاتی داخلی، مانند گزارش آژانس اطلاعات دفاعی، تصویری متفاوت ارائه میدهد: آسیبها محدود بوده، تجهیزات کلیدی حفظ شده و ایران میتواند برنامه خود را در عرض چند ماه احیا کند.
این تناقضات، دو روایت موازی را در داخل دولت و رسانههای آمریکا ایجاد کرده؛ روایت رسمی که توسط کاخ سفید و پنتاگون در حال تبلیغ است، بر موفقیت کامل عملیات تأکید دارد و از تصاویر ماهوارهای و مدلهای هوش مصنوعی برای پشتیبانی از ادعاهای خود استفاده میکند. در مقابل روایت مبتنی بر ارزیابیهای اطلاعاتی که ازسوی تحلیلگران فنی و برخی رسانههای داخلی آمریکا حمایت میشود، حمله را یک اقدام ناکارآمد میداند که بدون دستیابی به اهداف استراتژیک تنها تنشها را در سطح منطقهای و بینالمللی افزایش داده است.
این دوگانگی در تعاریف، ریشه در جدایی بین اولویتهای سیاسی و واقعیتهای فنی دارد، جایی که مقامات اجرایی دولت میکوشند اطلاعات را برای اهداف تبلیغاتی تنظیم کنند. نشت گزارش آژانس اطلاعات دفاعی به رسانهها، این شکاف را بهشدت برجسته کرد و منجر به یک رسوایی امنیتی شد که اعتبار دولت ترامپ را زیر سؤال برد.
از منظر امنیتی، این اختلافات یک ضعف اساسی در سیستم اطلاعاتی آمریکا را آشکار میسازد. سیستم اطلاعاتی آمریکا که پس از حملات ۱۱سپتامبر برای هماهنگی ۱۸ آژانس مختلف را طراحی کرد، اکنون با خطر سیاستزدگی روبهروست. از منظر کارشناسان سیاسی و اطلاعاتی آمریکا، برکناری کروز و تغییرات مشابه، نشاندهنده تلاش برای ساکت کردن صدای مخالفان در ساختار سیاسی و اطلاعاتی این کشور است و میتواند به تصمیمگیریهای نادرست براساس اطلاعات دستکاریشده منجر شود.
این رسوایی، نه فقط اعتماد عمومی را کاهش داده، بلکه حفرههای حفاظتی را نیز فاش کرده، زیرا گزارشهای محرمانه به سرعت به بیرون درز کرده است. هگست در کنفرانسهای خبری، رسانهها را به «تعصب ذاتی» متهم کرده و با تکیه بر ارزیابی مدلهای کامپیوتری، ارزیابیهای انسانی را زیر سؤال میبرد. چنین رویکردی، بحران را تشدید کرده و سؤالاتی جدی در مورد استقلال نهادهای اطلاعاتی در آمریکا مطرح میکند.
از دیدگاه سیاسی، این شکافها به قطبیسازی داخلی دامن زده است. در رسانهها، برخی شبکههای تصویری، روایت رسمی را تکرار میکنند و عملیات هوایی بر ضد تأسیسات صلحآمیز هستهای ایران را «پیامی قدرتمند» میدانند، در حالیکه دیگران آن را «اشتباه محاسباتی» توصیف میکنند که ریسک جنگ گسترده را افزایش داده. این تقسیمبندی به کنگره نیز سرایت کرده؛ جایی که سناتورها خواستار تحقیقات مستقل شدهاند.
در نهایت این بحران، یک ضعف ساختاری عمیق در قلب نهادهای دولتی و اطلاعاتی آمریکا را برجسته میکند؛ جایی که سیاست بر حقیقت غلبه میکند. این نه فقط به رسوایی امنیتی منجر شده، بلکه اعتماد به فرآیندهای تصمیمگیری استراتژیک را از بین برده است.