حالا که آتش جنگ به ظاهر سرد شده، تیغ تیز منتقدان دوباره از نیام بیرون آمده است. البته اگر نقد بهدرستی انجام شود و پایه و اساس درستی داشته باشد، میتوان به آن توجه کرد اما نکته مهم اینجاست که بخش مهمی از این نقدها کارشناسی نیست.آنطور که منتقدان با نزدیک شدن به فصل تعیین بودجه دوباره به خاطرشان افتاده بحث بودجه صداوسیما از محل بودجه عمومی است. هرچند انگار یادشان رفته به این نکته اشاره کنند که صداوسیما محل سریالسازی صرف نیست. جدا از بودجه عمومی سازمان صداوسیما که برای یک سازمان بزرگ و پرسابقه در نظر گرفته میشود، بحث تولید تنها نکتهای نیست که رسانهملی باید به آن دست بزند. جدا از حوزه صدا و بخشهای مهم دیگری که رسانهملی در آن دست دارد، باید تأکید کرد سریالسازی تنها کاری نیست که این رسانه استراتژیک انجام میدهد. در این میان، باید به تلاشهای رسانهملی در اچدیسازی شبکههای استانی نیز اشاره کرد. در مدت اخیر، این حرکت شتاب بیشتری گرفته و آنطور که مدیران سازمان صداوسیما نیز بیان کردهاند، تا آخر تابستان امسال همه شبکهها با کیفیت اچدی به مخاطبان ارائه خواهند شد. این مسأله البته تنها مختص فعالیتهای کیفی کردن نمایش شبکهها نیست و در حوزه نگهداری از تجهیزات شبکهها نیز مصداق خواهد داشت. در این میان، بسیاری از کارشناسان بر این مسأله تاکید دارند سازمان صداوسیما در قامت یک قرارگاه ویژه رسانهای که پیشانی جمهوری اسلامی ایران است، توانسته در بخشهای مختلف ــ از خبررسانی و اطلاعرسانی تا گفتوگوهای تحلیلی و برنامههای تلویزیونی ــ موفق عمل کند. این نقش قرارگاهی از آن جهت اهمیت دارد که در نبرد ۱۲روزه نیز بهخوبی دیدیم آنتن رسانهملی چطور در رصد جریان معاند قرار داشت. قطع نشدن آنتن در لحظه حمله به صداوسیما و جایگزین کردن سریع آن، فقط یکی از مواردی است که نیاز این رسانه به پشتوانههای تجهیزاتی را تأیید میکند. البته گویا این موارد از دید منتقدان دور مانده یا خیلی تمایلی برای بیان آن نداشتهاند اما نکته مهمی که در برخی نقدهای اخیر مطرح شده، بحث سریالسازی در سازمان صداوسیماست. روزنامه جامجم در گزارشهای پیوسته، بارها به این موج موفق سریالسازی اشاره کرده بود. به گفته بسیاری از کارشناسان، صحنههای مختلف مجموعههای نمایش خانگی با حالوهوای مصرف مواد مخدر و موارد دیگری که قابلیت بیان ندارد، مرزهای اخلاق را جابهجا کرده و این را میتوان در نقدهای مختلف مشاهده کرد که به برخی مجموعههای نمایش خانگی ارائه شده بود. بحث خشونت بالا در تولیدات نمایش خانگی چیزی نیست که بر کسی پوشیده باشد. با این حال، سازمان صداوسیما با توجه به گسترده بودن مخاطبان خود تلاش کرده به سمت تولیداتی برود که مناسب خانواده باشد. شاید در ظاهر برخی سکانسهای ساده سریالهای تلویزیونی که با هشدار محدودیت سنی پخش میشوند، مورد انتقاد واقع شوند اما همین هشدار نشان از پروتکلهای خاص رسانهای برای سازمان صداوسیما دارد؛ رسانهای که نهفقط از خشونت پرهیز کرده بلکه کوشیده تا به سمت تولیدات سالم حرکت کند که تماشای آن برای خانوادهها آسیبزا نباشد؛ اتفاقی که در شبکه نمایش خانگی کمتر مورد توجه قرار میگیرد.
خشونت یا سلامت؟
اما نکته مهمی که در برخی نقدهای اخیر مطرح شده، بحث سریالسازی در سازمان صداوسیماست. روزنامه جامجم در گزارشهای پیوسته، بارها به این موج موفق سریالسازی اشاره کرده بود. به گفته بسیاری از کارشناسان، صحنههای مختلف مجموعههای نمایش خانگی با حالوهوای مصرف مواد مخدر و موارد دیگری که قابلیت بیان ندارد، مرزهای اخلاق را جابهجا کرده و این را میتوان در نقدهای مختلف مشاهده کرد که به برخی مجموعههای نمایش خانگی ارائه شده بود. بحث خشونت بالا در تولیدات نمایش خانگی، چیزی نیست که بر کسی پوشیده باشد. با این حال، سازمان صداوسیما با توجه به گسترده بودن مخاطبان خود تلاش کرده به سمت تولیداتی برود که مناسب خانواده باشد. شاید در ظاهر برخی سکانسهای ساده سریالهای تلویزیونی که با هشدارمحدودیت سنی پخش میشوند،مورد انتقادواقع شونداماهمین هشدارنشان از پروتکلهای خاص رسانهای برای سازمان صداوسیما دارد؛ رسانهای که نهفقط از خشونت پرهیز کرده بلکه کوشیده تا به سمت تولیدات سلامت حرکت کند که تماشای آن برای خانوادهها آسیبزا نباشد؛ اتفاقی که در شبکه نمایش خانگی بهوفور مشاهده میشود.
برنامههایی که پرمخاطب شد
از مصادیق تولیدات قابل ارائه رسانهملی در حوزه خانواده میتوان به برنامههای حسینیه معلی و محفل اشاره کرد که هرکدام در زمان پخش خود، با بازخوردهای بسیاری همراه بودند و توانستند توجه مخاطبان را به خود جذب کنند. بهعنوان مثال، در مرداد سال گذشته و آنطور که رئیس مرکز تحقیقات صداوسیما بیان کرده بود، بیش از۳۰ میلیون نفر بیننده این برنامه بودند. این رقم برای برنامهای که در ظاهر حالوهوای آیینی و مذهبی دارد، قابل بررسی است چرا که وقتی رسانهملی بتواند با یک محتوای خاص، سلامت و به دور از جذابیتهای هالیوودی مرسوم، مخاطبان را به سمت خود بکشاند، قطعا در حوزه سریالسازی هم این توان را برای جذب و نگه داشتن مخاطبان دارد.
خانهای برای چهرهها
در این میان و جدا از بحث سریالسازی، باید به حضور چهرههای مختلف در همکاری با رسانهملی اشاره کرد که به صورت خاص در یک سال گذشته برجستهتر از قبل بوده است. حضور محمدرضا شریفینیا (سریال ناریا)، پژمان بازغی (سریالهای یزدان و مهمانکشی)، علی دهکردی (سریال مهمانکشی)، محسن تنابنده (سریال پایتخت)، فرهاد قائمیان (سریال مرز) و دیگر چهرههای شاخص حوزه بازیگری نشان از آن دارد که تاکنون هیچ محدودیتی برای همراهی و همکاری با این چهرهها وجود نداشته و این هنرمندان تلویزیون را خانه خود دانستهاند.
بخشی از این بازیگران نهفقط در یک مجموعه خاص که در برنامهها و مجموعههای مختلف حضور داشتند. این نکته را باید در نظر داشت که تریبون رسانهملی همیشه آماده همراهی با این چهرهها بوده است. کما اینکه محمدرضا گلزار در برنامه پانتولیگ، خوش درخشید و فرای هنر بازیگری، در حوزه اجرا هم توانست عملکرد قابلقبولی از خود بهجا بگذارد. یا اجرای فرزاد حسنی در «ماندنیها» از شبکه نسیم که بارها در شبکههای اجتماعی مورد توجه مخاطبان قرار گرفت.
رشد کمی در کنار کیفیت
با این حال، سریالسازی درتلویزیون طی دوسال گذشته، روند رو به رشدی داشته و این رامیتوان درتنوع آثارو بازخوردهای آن مشاهده کرد. جالب اینجاست تعدد مجموعههای تلویزیونی با وجود بار سنگینی که میتواند برای تلویزیون داشته باشد، به ریتم مشخصی افتاده و در سال جاری نیز میتوان مشاهده کرد که آنتن از این سریالها خالی نبوده است؛ از همان ابتدای سال و پخش مجموعه پرطرفدار پایتخت تا مجموعههایی مثل آلا، مهمانکشی، عملیات مهندسی، قول مردونه، حکایتهای کمال و... که هرکدام مخاطبان ژانرهای مختلف را به سمت خود کشانده است. نگاهی به آمار بازدید این مجموعههای تلویزیونی نشان از پرمخاطب بودن آنها در قیاس با تولیدات غیرتلویزیونی دارد.بهعنوان مثال، رئیس مرکز تحقیقات سازمان صداوسیما درباره آمار مخاطبان فصل اخیر پایتخت گفته بود که براساس تازهترین نظرسنجی مرکز تحقیقات رسانهملی، آمار کلی مخاطبان این مجموعه بیش از ۷۲.۶درصد است که در نوع خود یک رکورد محسوب میشود.
چند میگیری بازی کنی؟
ناگفته نماند بخشی از گلههایی که ممکن است در قیاس با دستمزدهای تلویزیون و نمایش خانگی مطرح شود، درست همان چیزی است که بسیاری از سینماگران و تولیدکنندگان آثار تلویزیونی نیز به آن اعتراض دارند. کمی قبل بود که یکی از تهیهکنندگان تلویزیونی گفته بود برای حضور یک بازیگر در قاب سریال تلویزیونی ناچار به پرداخت دستمزد گزاف شده بود چراکه پیش از آن، در یک مجموعه نمایش خانگی نقش مکمل و دستچندم بازی کرده بود. این اتفاق، تنها یکی از مواردی است که میتوان اشاره کرد اما بهطور قطع این روند، بخشی از دستمزدهای کارشناسی و اصولی در حوزه تولید آثار نمایشی_ چه در سینما و چه در تلویزیون_ را بر هم زده است. این درحالی است که پرداخت دستمزد در تلویزیون تابع مقررات و ضوابط مستند و خاصی است و پس از طی چندین مرحله کارشناسی و با تصویب کارشناسان صورت میگیرد و نمیتوان آن را با روند بیضابطه شبکه نمایش خانگی مقایسه کرد.
قهرمانسازی بر محور اقوام ایرانی
در این میان باید به بحث تلاش رسانهملی برای الگوسازی و ارائه قهرمان به مخاطبان هم تاکید کرد. یعنی فاکتوری که هیچ نشانی از آن را نمیتوان در شبکه نمایش خانگی گرفت. تلویزیون با محوریت ارائه الگوی مناسب به مخاطبان در این میان، تلاش کرده آیینهای از رشادتهای قهرمانهایی باشد که بهجای یک معیار کلی و سینمایی، میتوان سراغی از آنها را در زندگی واقعی گرفت.
نکته دیگر، توجه به اقلیم و تنوع فرهنگی و قومی ایران در سریالهاست که رویکرد عدالتگستری سازمان صداوسیما را به نمایش گذاشته است. از سریال پایتخت که نمایش فرهنگ مردم خطه شمال بود تا سریال نونخ که علاوه بر روایت مردم کردزبان، در فصل اخیر خود سفری تمام و کمال به نقاط مختلف ایران داشت تا وحدت اقوام را در قاب تلویزیون روایت کند. در این میان، سریالهای نمایش خانگی با تمرکز بر پایتخت، تنها بخش ثروتمند این نقطه خاص از ایران را به نمایش میگذارند. بسیاری از مخاطبان در فضای مجازی در بازخورد به این قصهها عنوان کردهاند که این مجموعهها هیچ خطی در واقعیت زندگی آنها ندارد.
دیدهشدن به هر قیمتی
اما یکی دیگر از ادعاهایی که در روزهای اخیر مطرح شده، پرمخاطب بودن سریالهای نمایش خانگی است. ادعایی که آمار و ارقام آن را تایید نمیکند اما حتی اگر درصدی از آن درست باشد، در پاسخ باید گفت اگر دیدهشدن به معنای استفاده از هر ابزاری برای رسیدن به هدف باشد، قطعا رسانهای در قامت سازمان صداوسیما به آن تن نمیدهد. مصداق آن را میتوان سریالی از نمایش خانگی دانست که در میان یک قصه جدی و بدون هیچ کارکرد دراماتیک، با حرکات موزون بازیگر خانم ادامه یافت. مجموعه فوق که یکی از سریالهای پر از خشونت نمایش خانگی بود، با همین یک حرکت و تذکری که برخی نهادهای ناظر به آن ارائه کردند، خود را در میان اسامی بالا کشید تا بیشتر دیده شود. جالب اینجاست که کارگردان سریال فوق، برای نشان دادن مشکلات خود با سازمان صداوسیما، در یک سکانس و بدون داشتن دلیل واضح، روی شیشه آشپزخانه، روزنامه سازمان را چسبانده بود. درست مثل سریال شغال که بخش زیادی از مخاطبان نمایش خانگی را پس زد اما بهواسطه سکانس خاص نشان دادن نمادین تعرض به یک دختر مظلوم و مصرف مواد مخدر، توانست در فضای مجازی پربازدید شود. البته در این میان، تحریف تاریخ و نمایش یک زندگی پرزرقوبرق در دوران قبل از انقلاب در سریال تاسیان را هم باید بهعنوان نمونه اشاره کرد. چه گروهی مظلومتر از مذهبی جماعت که سریال خانم پاکروان به آن لگدی بزند و کاسه و کوزه همه چیز را سرش خراب کند تا مخاطب در نهایت باور کند که انقلاب، از سر یک بدفهمی و با عقدهگشایی این گروه اتفاق افتاده است؟ درست بعد از به اتمام رسیدن مجموعه تاسیان بود که از یک فرد روشنفکر و مثلا با مطالعه شنیدم که «دیدی مذهبیجماعت چه با آن دوران کرد؟» و همان زمان باور کردم که قطعا تأثیر این سریال در مخاطبان عمومی بیشتر خواهد بود. اگر دیدهشدن به این معنا باشد، قطعا رسانهملی که جانفداهایی مثل هومن خلیلی و شهدایی مثل نیما رجبپور دارد که تا دقیقه آخر برای حفظ آن، مثل حفظ ناموس ایستادگی میکنند، قدمی برای این دیدهشدن برنمیدارد. هرچند طبق آمارهایی که پیش از این اشاره شد، بدون تمام این ترفندهای به کار رفته در نمایش خانگی هم، میتوان مخاطب داشت و پربازدید شد. سازمان صداوسیما در کنار فعالیتهای قرارگاهی که تاکنون در پیش گرفته بود، توانسته در چند سال گذشته در حوزه سریالسازی و تولید برنامههای پرمخاطب قدم بردارد و صد البته که تنها به قطار در حال حرکت است که میتوان سنگ زد!
