غزه، گورستان ادعاهای غرب
در گفت‌وگوی «جام‌جم» با دکتر مومنی‌راد، استاد دانشگاه مطرح شد

غزه، گورستان ادعاهای غرب

در گستره پرفرازونشیب تاریخ معاصر، تمدن غرب همواره خود را پرچمدار ارزش‌هایی، چون حقوق‌بشر، آزادی و دموکراسی دانسته است؛ ادعا‌هایی که با نظریه «پایان تاریخ» به اوج خود رسید و جهانی تک‌قطبی را نوید می‌داد. اما آیا این روایت به ظاهر بی‌خدشه، تاب مواجهه با واقعیت‌های میدانی و چالش‌های نوین به‌خصوص در فضای پسا هفت اکتبر را داشته است؟ دکتر احمد مومنی‌راد، استاد برجسته دانشگاه و صاحب‌نظر حوزه تمدنی در گفت‌وگویی صریح با جام‌جم، به کالبدشکافی این موضوع می‌پردازد. او از ریشه‌های تاریخی این ادعا‌ها تا فروپاشی آنها در آزمون بزرگ غزه سخن می‌گوید و نشان می‌دهد چگونه انقلاب اسلامی ایران، نظریه پایان تاریخ را به چالش کشید و مسأله فلسطین، نقاب از چهره مدعیان حقوق‌بشر برداشت. 
کد خبر: ۱۵۱۶۶۴۸

به گزارش جام جم آنلاین، متن این گفت‌و‌گو پیش روی شماست.

* غربی‌ها از پایان قرون وسطی تاکنون ادعاهایی، چون سروری جهان و سالاری در زمینه حقوق‌بشر و دموکراسی داشته‌اند. این خودبینی تمدنی را چگونه تحلیل می‌کنید؟
از پایان قرون وسطی تاکنون، دولت‌های غربی که نمایندگان تمدن غرب محسوب می‌شوند، خود را مدافع ارزش‌ها و هنجار‌های انسانی و موجد حقوق‌بشر، آزادی، دموکراسی، برابری، برادری و استقلال کشور‌ها معرفی کرده‌اند. آنان فهرست بلندبالایی از دستاورد‌های خود ارائه می‌دهند؛ پیشتازی در علم و دانش، معرفت و نیز وقوع انقلاب فرانسه که به ادعای‌شان، نخستین جرقه‌های آزادی، برابری و برادری را در جهان روشن کرد. سپس انقلاب صنعتی در انگلیس باعث آشنایی بشر با بارقه‌هایی از تمدن نوین بشری مبتنی بر صنعت و فناوری شد و در نهایت انقلاب آمریکا که تحولات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی بزرگی در دنیا رقم زد. این سه انقلاب نقطه عطفی در شکل‌گیری تمدن غرب بودند و آنها خود را پرچمداران مؤلفه‌های تمدنی دنیا می‌دانند.
* این ادعا‌ها چگونه به شکل‌گیری نظریه «پایان تاریخ» منجر شد؟
سال‌ها تجربه عملی دموکراسی، آزادی و حکومت‌های مردم‌سالار، باعث شد که غربی‌ها نظریه پایان تاریخ را مطرح کنند. این نظریه که توسط فرانسیس فوکویاما در سال ۱۹۹۲مطرح شد بر این اصل استوار است که پس از فروپاشی مکاتب و ایدئولوژی‌های گوناگون، تنها لیبرال دموکراسی توانایی اداره جهان را دارد. آنها بر پایه اومانیسم و لیبرالیسم، مدعی‌اند که پایان تاریخ سیاسی و فلسفی ایدئولوژی‌های مختلف رقم خورده و ارزش‌های تمدن غربی از‌جمله فردگرایی آزادی برابری به برترین و پایدارترین شکل حکمرانی تبدیل شده است.
* پس از جنگ جهانی دوم چه تحولاتی اتفاق افتاد؟
پس از جنگ جهانی دوم، تصمیم گرفته شد که نظمی نو در جهان شکل گیرد. دولت‌های مدعی پیروزی در جنگ با تأسیس سازمان ملل و دیگر نهاد‌های بین‌المللی، خود را حافظ و مروج این نظام جدید معرفی کردند و منشور سازمان ملل را بهترین روش برای اداره جهان دانستند. آنها باور داشتند که باید مسیر جهانی‌سازی هموار شود. با شدت گرفتن رقابت میان دو بلوک شرق و غرب و پس از فروپاشی شوروی، آمریکا و دولت‌های غربی خود را یکه‌تاز جهان پنداشتند و پس از پایان جنگ سرد به این نتیجه رسیدند که هیچ اندیشه و مکتبی توان رقابت با آنها را ندارد. 
* انقلاب اسلامی ایران چگونه این ادعا‌ها را به چالش کشید؟
پیروزی انقلاب اسلامی در ایران خط بطلانی بر نظریه پایان تاریخ کشید. این انقلاب، مسیری نو پیش‌پای بشر گشود و طرحی جدید در حکمرانی ارائه کرد. انقلاب اسلامی نمونه بارز مواجهه و رویارویی فکری و فلسفی تمدن اسلامی با تمدن غربی بود. این انقلاب به‌رغم توطئه‌های گوناگون غرب و شرق، هر روز بالنده‌تر می‌شد و اقتدار بیشتری در عرصه‌های مختلف سیاسی و فرهنگی پیدا می‌کرد. در واقع اسلام با قرائت امام راحل عظیم‌الشان و همراهی مردم ایران در ادامه نهضت انبیا بستری فراهم کرد که انسان در اقصی نقاط جهان احساس کند که در این دنیای مادی می‌تواند به حیات‌طیبه دست پیدا کند و به زعم نظریه‌پردازان در حال‌حاضر جمهوری اسلامی و تمدن نوین اسلامی به معنای واقعی، خطری جدی برای تمدن مدعی غرب محسوب می‌شود. 
* آزمون غزه و بحران فلسطین چه تأثیری بر این ادعا‌ها داشته است؟
آزمون غزه، نمایانگر شکست بزرگ تمدن غربی در عرصه اعتقادات، اخلاقیات و هنجار‌های انسانی است. غربی‌ها سال‌ها مدعی بودند که حقوق‌بشر، آزادی و دموکراسی را به جهان تقدیم کرده‌اند، اما حمایت بی‌قید و شرط رهبران کشور‌های غربی از جنایات رژیم‌صهیونیستی علیه فلسطین و غزه، از ابتدای شکل گیری این رژیم تاکنون به‌ویژه بعد از طوفان‌الاقصی و جنایات بی‌سابقه آنها در سال‌های اخیر نشان داد که این ادعا‌ها تا چه حد بی‌پایه، سست و بی‌ارزش است. 

* حمایت غربی‌ها از رژیم‌صهیونیستی چگونه بوده است؟
سران کشور‌های غربی پس از آغاز جنایات اسرائیل، به‌سرعت خود را به تل‌آویو رسانده و با نخست‌وزیر رژیم‌صهیونیستی عکس گرفتند و اعلام کردند که به‌صورت کامل از این رژیم حمایت می‌کنند. در طول این مدت، حمایت‌های مادی، معنوی، لجستیکی، تسلیحاتی، تبلیغاتی، سیاسی و اقتصادی گسترده‌ای از این رژیم داشته‌اند. این دولت‌ها جدیدترین و پیشرفته‌ترین سلاح‌ها و همه فناوری‌های خود را در اختیار این رژیم گذاشته‌اند و از همه اقدامات جنایتکارانه آن پشتیبانی کرده‌اند. 

* وضعیت حقوق‌بشر در فلسطین و غزه از نظر قوانین بین‌المللی چگونه است؟
پس از طوفان‌الاقصی، هیچ یک از مواد اعلامیه جهانی حقوق‌بشر ۱۹۴۸، میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی ۱۹۶۶ و میثاق بین‌المللی حقوق اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ۱۹۶۶ باقی نمانده که توسط رژیم‌صهیونیستی نقض نشده باشد. به‌عبارتی تمامی اصول و تعهدات حقوق‌بشری به‌طور کامل و به شکل گسترده نقض شده و این نقض‌ها نشان‌دهنده تناقض شدید میان ادعا‌های غرب و واقعیت‌های میدانی است. معاهدات بین‌المللی در حوزه حقوق بین‌الملل حقوق‌بشر و حقوق بشردوستانه، نژادپرستی، تجاوز، اشغال، نسل‌کشی و جنایت جنگی را منع می‌کند ولی این رژیم همه این موارد را به‌صورت شدید‌ترین وجه مرتکب شده است. 

* غزه چه جایگاهی در آزمون تمدن غربی دارد و چرا آن را سخت‌ترین آزمون می‌دانیم؟
فلسطین و غزه بدون شک آزمون بسیار سختی برای دنیای مدعی تمدن به‌ویژه تمدن غربی است و نشانه‌های شکست این تمدن را به‌وضوح در منظر همه جهانیان نمایان ساخته و در این مقطع از تاریخ جهان شاهد آغازی بر پایان تمدن غربی است. همه آنچه که غربی‌ها به آن افتخار می‌کردند در معرض فروپاشی است؛ ارزش‌ها و هنجار‌های حقوق بین‌الملل، ازجمله برابری کشورها، منع توسل به زور، منع تجاوز و اشغال و منع نژاد‌پرستی و رعایت حقوق‌بشر از اصول اساسی است که تمدن غربی داعیه‌دار آن بوده است. 
منشور ملل متحد و آموزه‌های حقوق‌بشر و حقوق بشردوستانه بر تعهد دولت‌ها بر رعایت این اصول، قواعد و مبانی تأکید دارد. 

* حقوق بین‌الملل و آموزه‌های آن در واقعیت غزه چگونه عمل کرده‌اند؟
متأسفانه آنچه در غزه اتفاق افتاده و می‌افتد، خط بطلانی بر همه این آموزه‌ها در عمل است. از زمان طوفان‌الاقصی تاکنون، رژیم‌صهیونیستی هیچ جنایتی را فروگذار نکرده و هر روز سهمیه‌ای از مرگ برای زنان و کودکان بی‌گناه و گرسنه دارد. گرسنگی، تشنگی، نسل‌کشی و کشتار زنان، کودکان، بیماران و خبرنگاران و بمباران بیمارستان‌ها و مراکز درمانی و امدادی، همه و همه با پشتیبانی، حمایت و هدایت آمریکا و دولت‌های قدرتمند اتفاق می‌افتد که حقوق بین‌الملل، حقوق‌بشر و حقوق بین‌الملل بشردوستانه را به محاق برده است. 
* نهاد‌های امدادرسان و کمک‌های بین‌المللی در این بحران چه وضعیتی دارند؟
بیمارستان‌ها، آمبولانس‌ها، پزشکان، پرستاران، نیرو‌های امدادی، خبرنگاران، هلال‌احمر و سایر نهاد‌های کمک‌رسان بین‌المللی در کنار مردم غزه، همگی هدف حملات وحشیانه رژیم‌صهیونیستی قرار گرفته‌اند. نیرو‌های امدادی سازمان ملل و سایر نهاد‌های بین‌المللی و منطقه‌ای نیز از این حملات در امان نیستند و قطعا دولت‌های بزرگ و شورای امنیت در این جنایات سهیم‌اند. 
* این وضعیت چه تأثیری بر اعتبار مدعیان حقوق‌بشر در جهان گذاشته است؟
این وضعیت هیچ آبرویی برای قدرت‌هایی که داعیه‌دار دفاع از حقوق‌بشر هستند، باقی نگذاشته است. در حالی که دانشگاه‌های بزرگ جهان، سال‌هاست به تدریس و تحقیق درباره حقوق بین‌الملل پرداخته‌اند، اساتید و مدرسان با تاکید بر مواد منشور ملل متحد و اصول حقوق‌بشر و حقوق مخاصمات در حوزه اندیشه‌ای فلسفی و نظری سال‌ها به بحث و تفسیر مشغول‌اند، اما در میدان عمل همه آموزه‌ها به‌کلی شکست خورده و واقعیت تلخ غزه این شکست مفتضحانه را عیان ساخته است. 
* چگونه می‌توان تضاد میان نظریه و عمل در حوزه حقوق بین‌الملل و حقوق‌بشر را در بحران غزه توضیح داد؟
عده‌ای در برج عاج حوزه نظر، اندیشه، قول و تئوری گام برمی‌دارند و ایده‌پردازی می‌کنند، اما در میدان عمل که می‌توان آن را میدان مین آموزه‌ها نامید، وضعیت کاملا متفاوت است. در این میدان، ما شاهد فروپاشی تمام اصول، قواعد و مبانی حقوق بین‌الملل و حقوق‌بشر بین‌المللی هستیم. کرامت انسان، آزادی، برابری، برادری، دموکراسی، استقلال‌طلبی عدالتخواهی و تمامی ارزش‌های انسانی زیر پا گذاشته شده‌اند و همه سردمداران جهان تنها نظاره‌گر این فاجعه‌اند و هیچ اقدام نتیجه‌بخشی را انجام نمی‌دهند. 
* نقش سازمان ملل و سازمان‌های بین‌المللی در این وضعیت چگونه بوده است؟
سازمان ملل متحد با تمام نیرو، امکانات و ساختار خود، سازمان‌های بین‌المللی وابسته به آن که بلحاظ منشورملل متحد مسئول هستند، تنها شاهد این جنایات هستند و هیچ‌کدام واکنشی جدی نشان نداده و نمی‌دهند. تنها به اظهار تاسف و محکومیت لفظی بسنده کرده‌اند.
* عملکرد دبیرکل سازمان ملل در قبال بحران غزه چگونه بوده است؟
دبیرکل سازمان ملل که بالاترین مقام این سازمان مهم بین‌المللی را دارد ومسئولیت اداره این سازمان را برعهده دارد، صرفا یک نظاره گراست. درحالی‌که شورای امنیت این سازمان از طریق منشور، قدرت استفاده از ابزار‌های مختلف ازجمله استفاده از نیروی نظامی را دارد و این شرم‌آور است، مایه ننگ بشریت و مایه خجالت دولت‌های مدعی است. 

* با وجود اعلام‌های رسمی، چه نهادی باید وارد عمل شود و جلوی این جنایات را بگیرد؟ نقش سازمان ملل چیست؟
این سؤال بسیار مهمی است، منشور ملل متحد حفظ صلح و امنیت بین‌المللی را بر‌عهده سازمان ملل و شورای امنیت قرار داده، آنها مسئول هستند و باید پاسخگو باشند ولی وقتی مقامات سازمان ملل و مسئولان نهاد‌های بین‌المللی و شخصیت‌های جهانی رؤسای دولت‌ها و قدرت‌های بزرگ به وظیفه خود عمل نمی‌کنند، چه باید کرد؟
شورای امنیت سازمان ملل، که پنج عضو دائم دارد و هرکدام حق وتو دارند، متأسفانه سه عضو دائم آن به‌صراحت از رژیم‌صهیونیستی حمایت می‌کنند و با افتخار اعلام می‌دارند که حامی این رژیم‌اند. این حمایت علنی نشان می‌دهد این رژیم به نیابت از آنها دارد اقدام می‌کند. این رژیم نماینده آنهاست و شاید به تعبیری دیگر این رژیم بر آنها سیطره دارد. 

* شورای امنیت سازمان ملل در بحران غزه چگونه عمل کرده است؟
شورای امنیت براساس منشور ملل متحد، وظیفه پاسداری از صلح و امنیت بین‌المللی را بر‌عهده دارد. هر کشوری که کوچک‌ترین حرکتی انجام دهد که تهدیدی برای صلح یا امنیت بین‌المللی باشد، شورا حق دارد آن را بررسی و در صورت احراز واکنش نشان دهد، تصمیم بگیرد، و از قدرت خود برای مقابله با آن استفاده کند؛ مجازات کند، تحریم وضع کند و حتی از نیروی نظامی علیه آن دولت استفاده کند. 
* پس چرا شورای امنیت در مورد رژیم‌صهیونیستی چنین واکنشی نشان نداده است؟
پاسخ روشن است؛ از سال ۱۹۴۷ تاکنون، ما شاهد وجود یک مصونیت نانوشته برای رژیم صهیونی در سازمان ملل و نهاد‌های بین‌المللی بوده‌ایم. این رژیم هیچ‌گونه وقعی به قطعنامه‌های شورا نگذاشته و عملا از حمایت مستقیم و غیر‌مستقیم، رسمی و غیر‌رسمی قدرت‌های بزرگ برخوردار بوده است. شورای امنیت در عمل به بازوی حمایتی رژیم تبدیل شده. 
* این حمایت‌ها چگونه شکل گرفته و چه کشور‌هایی در این حمایت نقش دارند؟
در سال ۱۹۴۷ مجمع عمومی سازمان ملل با توطئه انگلیس و عوامل صهیونیسم جهانی قطعنامه‌ای صادر کرد که منشا شکل گیری رسمی رژیم در منطقه شد. این آغاز وضعیت فاجعه‌بار منطقه خاور‌میانه به‌حساب می‌آید. اشغال و تجاوز و ترور و کشتار و قتل عام و نسل‌کشی به‌صورت‌های گوناگون در سال‌های متمادی ادامه پیدا کرد. از سوی دیگر اعضای دائمی شورای امنیت به‌عنوان محافظان صلح و امنیت بین‌المللی شناخته می‌شوند، اما با کمال شگفتی برخی از آنها مثل آمریکا، انگلیس و فرانسه، خود عملا در کنار رژیم‌صهیونیستی جنایتکار قرار گرفته و از آن حمایت می‌کنند. این حمایت‌ها باعث شده رژیم‌صهیونیستی در عمل از مصونیت برخوردار باشد، مصونیتی نانوشته. 
* چگونه می‌توان توضیح داد که کشوری مثل آمریکا، با سابقه استفاده از بمب هسته‌ای، اکنون مدعی پاسداری از صلح جهانی است؟
وضعیت دنیا و روابط بین‌الملل بسیار متشتت است. ما شاهد یک وارونگی در جهان هستیم. جای دزد و پلیس عوض شده؛ جای ظالم و مظلوم عوض شده و مقتول به‌جای قاتل در معرض مجازات قرار داده شده است. ملاحظه بفرمایید آمریکا تنها کشوری است که در جهان از بمب هسته‌ای استفاده کرده و حجم عظیمی از این سلاح‌ها را در اختیار دارد. ولی الان این کشور خودش را به‌عنوان پاسبان و نگهبان نظم بین‌المللی جازده و می‌گوید که برخی از کشور‌ها دنبال بمب هسته‌ای هستند و من به آنها اجازه نمی‌دهم. این کشور به‌صورت خودخوانده می‌خواهد تعیین کند که کدام دولت‌ها اجازه دارند به انرژی هسته‌ای صلح‌آمیز دست پیدا کنند و کدام‌ها نباید به سمت آن بروند و نباید حتی در مسیر تحقیق و توسعه آن قدم بردارند.

* این تناقض چه معنایی دارد؟
الان اگر از یک کودک هفت‌ساله بپرسیم «در محله‌تان دزدی اتفاق افتاده؛ به‌نظرت اولین مظنون کیست؟» قطعا می‌گوید اول باید سراغ کسی که سابقه دزدی دارد، برویم. آمریکا با سابقه کاربرد بمب اتمی و کشتار شمار زیادی از انسان‌های بی‌گناه نباید به‌عنوان مدعی صلح در حوزه منع اشاعه سلاح‌های هسته‌ای مطرح باشد، اما در دنیای امروز این اتفاق افتاده و این وارونگی دنیای ماست.
* آزمون غزه چه تاثیری بر تصویر و جایگاه تمدن غرب داشته است؟
غزه یک آزمون سخت و رسوایی بزرگ برای تمدن غرب است. انگاره‌های تمدن غربی در معرض نابودی است. کشور‌های غربی مثل آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان به‌طور مستقیم شریک جنایات رژیم‌صهیونیستی بوده و با حمایت‌های بی‌چون و چرای‌شان، اعتبار و آبروی خود را از دست داده‌اند. شرمساری ابدی تمدن غربی در تاریخ ثبت شد و ننگ تاریخی بر پیشانی آن شکل گرفت. البته واضح است که مردم این کشورها، حساب‌شان از از دولتمردان‌شان جداست. الان بیداری جهانی شکل‌گرفته و مردم اقصی‌نقاط دنیا برعلیه رژیم صهیونی موضع گرفته‌اند. 

* نگاه امام‌خمینی (ره) نسبت به رژیم‌صهیونیستی چگونه بوده است؟
امام‌خمینی (ره) از همان سال‌های ۳۹، ۴۰ و ۴۱ و با آغاز نهضت اسلامی، با قدرت، صلابت و قاطعیت اعلام کردند رژیم‌صهیونیستی غده‌ای سرطانی، نامشروع، غیرقانونی و رژیمی متجاوز، جنایتکار و اشغالگر است. در آن زمان بسیاری نمی‌توانستند این موضوع را درک کنند، اما امروز پس از حدود ۷۰ سال، دنیا به‌وضوح متوجه شده آنچه امام در آن زمان فرمودند کاملا درست است. 
امام‌خمینی (ره) با صراحت اعلام داشتند فلسطین مظلوم است. مسأله فلسطین مهم‌ترین موضوع مشترک جوامع اسلامی و دنیای اسلام است و رژیم صهیونیستی باید از صحنه گیتی محو شود. این نکات بار‌ها توسط مقام معظم رهبری و مسئولان جمهوری اسلامی ایران در مناسبت‌های مختلف هم مورد تأکید قرار گرفته و صرفا یک شعار سیاسی نیست، بلکه یک آرمان انسانی و عدالت‌طلبانه است که امروز نخبگان و مردم عادی جهان به مرور آن را درک کرده‌اند. 

* وضعیت کنونی حرکت‌های مردمی و بیداری جهانی چگونه بر این مسأله تأثیر گذاشته است؟
انقلاب اسلامی تنها محدود به ایران نیست، بلکه به کشور‌های جریان مقاومت، کشور‌های همسایه و سراسر جهان اسلامی گسترش یافته است. بیداری انسانی، براساس فطرت و وجدان بیدار مردم دنیا شکل گرفته و باعث شده است انسان‌ها در نقاط مختلف دنیا، حتی در شهر‌های بزرگ غربی مانند لندن، پاریس، برلین، رم، نیویورک و واشنگتن، به حمایت از مردم غزه برخیزند. شخصیت‌های بزرگ، دانشجویان، استادان، آزادیخواهان و فرهیختگان و عدالت‌طلبان جهان علی‌رغم تهدید‌ها و محدودیت‌ها، صدای اعتراض و حمایت خود را به گوش جهانیان رسانده و در صحنه مقابله با رژیم صف‌آرایی کرده‌اند.

* این حمایت جهانی چه پیامدی برای رژیم‌صهیونیستی دارد؟
اقدامات رژیم، موجب نفرت جهانی از اسرائیل شده است. همگرایی و وفاق جهانی، اعم از نخبگان و مردم عادی، بیشترین اعتراض را علیه رژیم‌صهیونیستی ایجاد کرده است. همه یکصدا خواستار مقابله با این رژیم هستند. پیشنهاد مشخص من تأکید و تمرکز جمهوری اسلامی بر این گزاره است که رژیم‌صهیونیستی، یک رژیم آپارتاید و نژادپرست است. ایران باید محور و مرکز اثبات این موضوع در دنیا باشد. علاوه بر مبارزه بی‌امان با این رژیم، راه قطعی فروپاشی آن، آگاهی کامل جهانیان از ماهیت نژادپرستانه‌اش است.

* چگونه می‌توان این ایده را در سطح جهانی تقویت و عملی کرد؟
اگر آزادیخواهان، فرهیختگان، مردم مسلمان ایران، کشور‌های همسایه و جریان مقاومت در جهان حول این محور متحد شوند و دولت‌ها نیز در عمل رژیم صهیونیستی را تحریم کنند، فروپاشی آن به‌سرعت رخ خواهد داد. نمونه تاریخی رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی رودزیا است. 

* نقش سازمان‌ها و دولت‌های بین‌المللی در این مسیر چگونه است؟
 البته شواهد نشان می‌دهد که علی‌رغم حمایت دولت‌های بزرگ برخی کشور‌ها و شخصیت‌ها در سازمان ملل و سایر نهاد‌های بین‌المللی و منطقه‌ای به‌صورت مستقیم و غیرمستقیم بر نژادپرستی، نسل‌کشی، تجاوز، اشغالگری، کشتار کودکان، زنان، و نخبگان توسط رژیم‌صهیونیستی تأکید کرده‌اند و دریافته‌اند این رژیم به هیچ‌یک از اصول، قواعد، مبانی و آموزه‌های حقوق‌بشر و حقوق بین‌الملل اعتنایی نمی‌کند و باید با تمام توان مقابل آن ایستاد. متاسفانه آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان همچنان حامی اسرائیل هستند و ان‌شاءالله فروپاشی این رژیم، فروپاشی این دولت‌ها را نیز به دنبال خواهد داشت. 

* در نهایت، چشم‌انداز آینده چگونه است؟
 با بیداری جهانی شکل‌گرفته از تفکر ناب اسلامی مکتب تشیع و همگرایی مردم دنیا برای مبارزه علیه ظلم و فتنه و فساد با محور فلسطین و غزه، زمینه‌های اشتیاق برای ظهور منجی فراهم خواهد شد؛ موعودی که مورد انتظار همه ادیان است، نجات‌بخشی که به امید خدا به‌زودی خواهد آمد. ظهور منوط به بسترسازی و آمادگی جهانی است و انقلاب اسلامی با وجود همه توطئه‌ها توانسته است برای این امر مهم زمینه‌سازی کند. خود ایستاده است و با اقتدار راه ایستادگی در برابر نظام سلطه را به جهانیان نشان داده است. امید ما پیروزی نهایی حق و ظهور حضرت حجت (عج) است ان‌شاءالله.

newsQrCode
برچسب ها: تاریخ غزه غرب
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰