همزمان در بیروت، دولت لبنان با پشتیبانی آشکار آمریکا و فرانسه و شماری از دولتهای عربی، طرحی برای خلع سلاح حزبالله تا پایان سال ۲۰۲۵ ارائه داده است. گرچه هر دو ابتکار در پوشش «منافع ملی» عرضه میشوند، اما کنار هم قرار گرفتن این روندها، یکی در مرزجنوبی سوریه ودیگری درقلب لبنان،پرده از یک راهبرد منسجمتر برمیدارد: مهار اهرمهای مقاومت و مهندسی دوباره خطوط قرمز امنیتی منطقه به سود رژیم صهیونیستی؛ حرکتی که میتواند نقشه ژئوپلیتیک غرب آسیا را برای سالهای آینده بهطور بنیادین تغییر دهد.
سوریه و اسرائیل؛ توافقی با طعم مهار مقاومت
انتشار خبرهایی از مذاکرات محرمانه میان مقامات سوریه و اسرائیل در پاریس، بار دیگر نگاهها را به تلاش آشکار واشنگتن برای بهرهگیری از موقعیت ژئوپلیتیک سوریه علیه محور مقاومت معطوف کرده است. به گزارش رسانههای غربی، این گفتوگوها که با میانجیگری ایالات متحده انجام شده، بر محورهایی میچرخد که مستقیما منافع حزبالله و ایران را نشانه رفته است: ممانعت از حضور هرگونه نیروی انسانی یا مشاور ایرانی در جنوب سوریه، خلع سلاح کامل بلندیهای جولان از تجهیزات موشکی و پدافند هوایی، ایجاد گذرگاه انسانی برای دروزیهای سویدا تحت نظارت آمریکا، ادامه تحریمهای تسلیحاتی علیه دمشق برای تضمین امنیت اسرائیل در مرزهای جنوبی و نهایتا جلوگیری از انتقال سلاح به لبنان همراه با همکاری اطلاعاتی میان دمشق و تلآویو علیه گروههای مقاومت.
در چارچوب این گفتوگوها، احمد الشرع به نمایندگان آمریکا و رژیم صهیونیستی وعده داده که مانع انتقال سلاح از عراق به لبنان خواهد شد. این اقدامات از نگاه منابع عبری، تلاشی برای پاک کردن نقش و عضویت او در گروههای تروریستی و اثبات وفاداری به ایالات متحده تعبیر شده است.
با این حال، رفتار رژیم صهیونیستی در میدان نشان میدهد تلآویو هیچ اعتمادی به دمشق ندارد. در هفتههای اخیر ارتش اسرائیل بارها مناطق مختلف و حتی پایتخت سوریه را هدف حملات هوایی و کماندویی قرار داده و همزمان دست به عملیات زمینی در جنوب سوریه نیز زده است؛ آنها این عملیات را با ادعای جلوگیری از انتقال سلاح به لبنان توجیه کردهاند. همچنین مقامات اسرائیل و حتی شخص بنیامین نتانیاهو از گروههای دروزی مستقر در استان سویدا که با حکومت مخالف هستند به طور رسمی و همه جانبه حمایت کرده اند.
حالا دمشق در موقعیتی حساس قرار گرفته؛ احمد الشرع با نام جولانی و شعار بازپسگیری جولان و ایستادگی در برابر تجاوز به سوریه به حکومت رسید اما حالا تغییر موضع داده و عنوان میکند به علت فشار اقتصادی و نیاز کشور به بازسازی، آماده معاملهای شده که نتیجه آن سلطه امنیتی کامل رژیم صهیونیستی بر سوریه و نهایتا به خطر انداختن امنیت سوریه و لبنان است. رژیم صهیونیستی نیز هیچ امتیاز واقعی در برابر این روند توافقات به این کشور نخواهد داد و فقط میکوشد از موقعیت خاص ژئوپلیتیکی سوریه بهعنوان اهرم فشار برای قطع شریان حیاتی محور مقاومت استفاده کند؛ مسیری که ایران، عراق و لبنان را به هم متصل میکند.این مسأله نشان میدهد رژیم صهیونیستی همچنان سوریه را نه بهعنوان دوست، بلکه فقط بهمثابه ابزاری موقت برای تضعیف حزبالله میبیند و این واقعیت هرگونه توافق احتمالی را به شدت شکننده میسازد.
لبنان؛ مقاومت در برابر خلع سلاح حزبالله
همزمانی مذاکرات سوریه و اسرائیل بر سر توافقات امنیتی با فشار مستقیم واشنگتن بر لبنان برای ارائه طرح خلع سلاح حزبالله، نشاندهنده قرار گرفتن همه این تحرکات در قالب یک سناریوی واحد است. گفتوگوها بین ایالات متحده با مقامات سوری و لبنانی بیش از آنکه مقدمهای برای صلح باشد، بخشی از فشار هماهنگ آمریکا و رژیم صهیونیستی برای مهار محور مقاومت تلقی میشود. آمریکا آشکارا دمشق را تحت فشار گذاشته تا در راستای کاهش توان نظامی حزبالله اقدامات مشخصی انجام دهد. حزبالله در دو دهه گذشته بخش عمدهای از توان موشکی و لجستیکی خود را از طریق خاک سوریه دریافت کرده؛ چه از مسیر زمینی عراق ــ سوریه و چه از طریق فرودگاهها و انبارهای ارتش سوریه. از این منظر، هرگونه توافق با دمشق برای محدودسازی این مسیرها، میتواند علیه ظرفیتهای نظامی حزبالله طراحی شده و به اسرائیل و آمریکا اجازه میدهد یک منطقه حائل امنیتی در جنوب سوریه، برای جلوگیری از دریافت ذخایر تسلیحاتی از طریق مرز جولان ایجاد کند. این اقدام نه تنها امنیت مرزهای شمالی اسرائیل را تقویت میکند، بلکه حلقه فشار بر لبنان و محور مقاومت را نیز تنگتر میکند.
همچنین، مزارع شبعا که پس از اشغال توسط رژیم صهیونیستی در سال ۱۹۶۷ همچنان موضوع اختلاف میان لبنان، سوریه و اسرائیل باقی مانده، اکنون به ابزار فشار سیاسی تبدیل شده است. لبنان و سوریه این منطقه را بخشی از خاک خود میدانند اما رژیم صهیونیستی آن را جزئی از بلندیهای جولان و اراضی اشغالی به حساب میآورد و حاضر به واگذاری رسمی آن به لبنان نیست. از نظر سازمان ملل مزارع شبعا جزو اراضی اشغالی سوریه محسوب میشود اما تاکنون برای این منطقه مرزبندی دقیقی انجام نشده است. حزبالله به دلیل اشغالگری رژیم در این منطقه استراتژیک و با استناد به این اختلاف مرزی، از سال ۲۰۰۰ و پس خروج اسرائیل از لبنان در این منطقه برای تامین امنیت حضور داشته است.
اکنون آمریکا از سوریه خواسته تا در حل مسائل حقوقی مزارع شبعا و پیشبرد خلع سلاح حزبالله همکاری کند و تلویحا این منطقه را جزو سوریه تلقی میکند. در لبنان، این مسأله با مخالفتهایی مواجه است و جوزف عون اعلام کرده که فرانسه آماده کمک برای ترسیم مرزهای لبنان با استناد به اسناد رسمی است.
حالا سوریه نقش حساسی در مسأله خلع سلاح حزبالله دارد. دمشق با کنترل مسیرهای لجستیکی و محدودسازی انتقال سلاح، میتواند تا حدی توان نظامی حزبالله را کاهش دهد، اما پیچیدگیهای داخلی و منطقهای تحقق این هدف را دشوار میکند.
مقاومت، آخرین سنگر در برابر سلطهطلبی
تحلیل توافقات اخیر نشان میدهد تغییر نظام در سوریه، حضور نظامی رژیم صهیونیستی در این کشور و ارائه طرح خلعسلاح به لبنان، سه ضلع یک مثلث راهبردی با هدف تضعیف محور مقاومت در غرب آسیاست.دولتهای منطقهای تحت فشار آمریکا و اسرائیل، به سمت توافقات امنیتی یکجانبه حرکت میکنند. با این حال، حزبالله همچنان نماد مقاومت مردمی در برابر اشغال و تجاوز باقی مانده است.اما اجرای این اقدامات تنها به کاهش توان گروههای مقاومت ختم نمیشود؛ هدف نهایی، محدود کردن نقش ایران در منطقه و تضعیف قدرت آن است. رژیم صهیونیستی، ایران و گروههای مقاومت را مانع اجرای طرح «اسرائیل بزرگ» میداند. از زمان ظهور داعش، این رژیم تلاش کرد ثبات منطقه را مختل کند و فقط حضور ایران بود که این طرحها را برای چند سال متوقف کرد. اکنون ایران باید با بازیابی نقش منطقهای خود و همراه با کشورهای مختلف در غرب آسیا، مانع اجرای این توطئهها و نهایی شدن طراحی صهیونی شود.