در حاشیه این اجلاسها، فرصتهای ارزشمندی برای گفتوگو و دیدار دوجانبه با سران کشورها فراهم میشود؛ فرصتهایی که اگر خارج از این چارچوب بخواهند تدارک دیده شوند، نیازمند ماهها هماهنگی و پیگیریهای دیپلماتیک است. به همین دلیل، اجلاسهای بینالمللی همواره بستری کارآمد برای چندلایهسازی روابط و گسترش تعاملات به شمار میآیند.حضور آقای دکتر پزشکیان در اجلاس سران سازمان همکاری شانگهای ــ که نخستین تجربه وی در سطح سران این سازمان بود ــ در شرایط خاصی از سیاست خارجی ایران رخ داد. این حضور درست در مقطعی صورت گرفت که غرب، در اقدامی مغایر با قواعد بینالمللی و عرف روابط جهانی، و برخلاف ۱۵ گزارش رسمی آژانس بینالمللی انرژی اتمی که همگی صراحتا تأکید داشتند برنامه هستهای ایران هیچ انحرافی به سمت اهداف نظامی نداشته است، مکانیسم ماشه مندرج در توافق برجام را فعال کرد. این اقدام غیرقانونی اروپا نشان داد سیاستمداران اروپایی در هماهنگی کامل با واشنگتن و تلآویو عمل کرده و عملا خود را به ابزار اجرای سیاستهای ترامپ و نتانیاهو تبدیل کردهاند؛ سیاستهایی که هدفی جز تضعیف نظام عدم اشاعه و بیاعتبار کردن سازمانهای بینالمللی ندارد.در چنین شرایطی، دیدار رئیسجمهور ایران با سران کشورهای مهمی همچون چین و روسیه، و در نهایت صدور بیانیه مشترک وزرای خارجه سه کشور ایران، چین و روسیه در محکومیت اقدام غیرقانونی اروپا، از اهمیتی دوچندان برخوردار است. این بیانیه نهتنها نشاندهنده همگرایی سه قدرت مهم در برابر یکجانبهگرایی غرب بود، بلکه برای ایران فرصتی فراهم کرد تا مواضع خود را در بالاترین سطح ممکن با حمایت عملی دو قدرت جهانی تثبیت کند.باید به این نکته نیز توجه داشت که اجلاس شانگهای با حضور بیش از ۲۵ نفر از سران کشورهای عضو یا ناظر، به یکی از مهمترین نشستهای خود تبدیل شد. این اجلاس بهویژه برای چین و مجموعهای از کشورهایی که منتقد سیاستهای سلطهجویانه و یکجانبهگرایانه غرب هستند، موفقیتی سیاسی به شمار میآید. حضور فعال ایران در این بستر نهتنها به معنای تقویت جایگاه جمهوری اسلامی در یک سازمان منطقهای ـ جهانی با ظرفیتهای عظیم اقتصادی و امنیتی است، بلکه نشانهای از پیوستگی ایران به جبههای است که آینده جهان چندقطبی را نمایندگی میکند.از این منظر، سفر دکتر پزشکیان و حضور معنادار وی در اجلاس شانگهای را باید یک گام مهم در سیاست خارجی متوازن ایران دانست؛ سیاستی که بر ایجاد روابط متنوع و راهبردی با قدرتهای نوظهور و شرکای غیرغربی تکیه دارد و میتواند به شکلی مؤثر فشارهای تحریمی و سیاسی غرب را خنثی کند.