فروپاشی شوروی و گسترش اتحادیه اروپا نویدبخش بود ولی در سالهای اخیر به علت نبود رهبران توانمند و معتبر، ظهور افرادی بهشدت بیسابقه و بیریشه در صحنه سیاسی این اتحادیه و شکافهای متعدد داخلی و خروج انگلیس از اتحادیه اروپا و وابستگی روزافزون به چین و بعد بحران کمرشکن اوکراین و در نهایت تبعیت محض از آمریکا و لابی صهیونیستی همگی باعث شده اروپا کمکم تأثیرگذاری مستقلانه خود را از دست بدهد.تلاشهای اخیر اروپا در سیاست خارجی، از جمله فشار بر ایران، درراستای بازسازی نقش پیشین این قاره است اما وضعیت کنونی اروپا تحقیرآمیز بهنظر میرسد. رهبران ضعیف آن در پی احیای جایگاه خود از طریق همسویی با آمریکای تحت رهبری ترامپ هستند. این در حالی است که ترامپ پس از خروج از برجام، براساس قوانین و عرف بینالمللی هیچ حقی برای دخالت در مسائل این توافق ندارد. با این حال، رهبران اروپا برای جلب رضایت او به سوءاستفاده از مکانیسم ماشه روی آوردهاند.
رابطه اروپا و اسرائیل دگرگون شده است. اعلامیه بالفور در ۱۹۱۷ با حمایت اروپاییها تصویب شد و در سال ۱۹۴۸ با لابیگری اروپا در سازمان ملل، اسرائیل به رسمیت شناخته شد در حالی که آمریکا بعدها به این جریان پیوست اما اکنون بهنظرمیرسد مقامات اروپایی درخدمت منافع صهیونیستها عمل میکنند.با این حال،افکارعمومی اروپا بهشدت ضداسرائیلی شده است. میبینیم که حتی در انگلیس بهعنوان عضو اصلی بنیانگذار اسرائیل با وجود سرکوبهای سازمانیافته و تهدید اتهام به اقدام تروریستی، اعتراضات مردمی در حمایت از مردم غزه همچنان ادامه دارد.
در این برهه باید توجه داشت که اروپا با تهدید کردن ما به بازگرداندن تحریمها نمیتواند تعیینکننده باشد. سالیان سال است_ حتی بعد از برجام_ ایران تحت تحریمهای آمریکا قرار دارد؛ چه تحریمهای اولیه، چه تحریمهای ثانویه. آمریکا تحت هیچ شرایطی این تحریم را برنداشته و اروپا هم همیشه در این مورد در حال تبعیت از آمریکا بوده است. سالهاست تعاملات بانکیمان با اروپا قطع شده و شعب بانکهای ایرانی در اروپا تعطیل است، حتی قبل از برجام. بازگرداندن قطعنامههای پیشین اروپا تفاوتی با تحریمهای کنونی برای ما ندارد. خوشخدمتی فعلی اروپاییهای تضعیفشده در قدرت جهانی به آمریکا نیز تأثیری بر ما نخواهد گذاشت. اروپا در حالی با مشکلات متعدد اقتصادی، بهویژه در تأمین انرژی ناشی از قطع منابع روسیه دستوپنجه نرم میکند که هدفش از فعالسازی اسنپبک ایجاد فضایی برای کسب امتیاز است. این امتیازات به تصور آنها با دو هدف اصلی دنبال میشود: فشار بر ما برای توقف فعالیتهای هستهای و تضعیف توان نظامیمان. رهبران اروپایی فرصت کمی دارند تا محاسبات نادرست خود را با کارشناسان مستقل اصلاح کرده و سیاستهایشان را با واقعیتهای آینده جهان همسو کنند، نه با اولویتهای آمریکا و اسرائیل.