اگر قرار باشد با مسائل مهم جهانی قانونی برخورد شود، آژانس، بهعنوان نهاد ناظر بیطرف باید، آمریکا و حتی کشورهای اروپایی را که در حمله اخیر به ایران شریک بودهاند، محکوم کند تا حتی زمینه محاکمه و پیگیریهای حقوقی ایران علیه این متجاوزان در دادگاههای بینالمللی فراهم شود. دستگاه دیپلماسی ما باید این مسیر قانونی را پیگیری کند که البته با توجه به تجربهای که داریم، انتظار میرود نتیجهای نداشته باشد اما با اینحال، برای اینکه در تاریخ ثبت شود و از باب اتمام حجت و همینطور جلوگیری از غالبشدن روایت دشمن در رسانه و دستکاری افکار عمومی علیه ایران، این اقدامات دیپلماتیک بسیار راهبردی است. در مذاکراتی که با آژانس پیگیری میشود با توجه به سابقه آژانس در تنظیم گزارشهای جهتدار و غیرمنصفانه و مهمتر از آن درباره نشت اطلاعات محرمانه و جاسوسی بهنفع رژیمصهیونیستی که اصلا عضو آژانس نیست و ۲۰۰ تا ۲۵۰ کلاهک اتمی هم دارد و بهنفع آمریکایی که دارای چیزی در حدود بیش از ۵۰۰۰ کلاهک اتمی است و سابقه حمله اتمی به ژاپن و قتل عام ۲۲۰ هزار غیر نظامی را هم دارد، باید شروط و تدابیر جدیدی تعیین شود تا آژانس به سلاح این رژیم علیه ایران تبدیل نشود. اما در داخل، ایران خود را برای لحظهای که غرب به دیپلماسی جواب ندهد آماده کرده است. قطعا گزینه خروج از انپیتی در صورتی که منافع ملی ما اقتضا کند، روی میز است. غرب باید این درس عبرت را بگیرد که به قانون احترام بگذارد. حمله به مراکز هستهای نشانه روشنی بود که غرب تاچهحد در عمل به قانون منفعتطلبانه و گزینشی عمل میکند؛ این سایتهای هستهای کاملا تحت نظارت آژانس بودند و بارها مورد بازرسی قرار گرفتند. ایران در برابر این جنایتکاران که خود را پلیس دنیا معرفی کردهاند، منفعلانه عمل نخواهد کرد. اگر قوانین و پیمانهایی مصوب خود آنها هم مبنای قضاوت نیست و غرب در واقع از قانون جنگل تبعیت میکند، ایران با خروج از پیمانها دستوچشم آنها را به روی اطلاعات حساس کشور خواهد بست. ایران هیچگاه آغازگر جنگ نبوده اما نشان داده همواره با تمام توان مدافع سرسخت تمامیت ارضی خود است؛ مسالهای که چه در جنگ هشتساله دفاع مقدس و چه در جنگ ۱۲روزه تحمیلی از سوی رژیم اشغالگر کاملا اثبات شد.
از ابتدای انقلاب تا به امروز، ما حتی با آمریکاییها چندینبار مذاکره مستقیم و غیر مستقیم داشتهایم؛ از جمله یک مورد آن مربوط به آزادی ۵۳ آمریکایی در اختیار دانشجویان پیرو خط امام بود. بله، در سال ۱۳۶۰، این مذاکره انجام شد. همان کسانی که امروز مدعی هستند و میگویند «برویم مذاکره کنیم»، در جریان همان مذاکرهها بودند. در آن مذاکرات ما پذیرفتیم که آن ۵۳ نفر را آزاد کنیم و آنها پولهای بلوکهشده ما در آمریکا را آزاد کنند؛ اما ما ۵۳ نفر را آزاد کردیم و آنها حتی یک دلار هم آزاد نکردند. در زمان آقای هاشمی نیز با واسطهگری حزبالله که تعدادی اسیر آمریکایی در اختیار داشتند، بازهم مذاکره انجام شد و نتیجه همان بود. ماجرای برجام و مذاکرات اخیر هم دلایل روشن دیگری است که نشان میدهد غرب درواقع بهدنبال مذاکره و حل اختلافات از طریق دیپلماسی با ایران نیست. ایران بارها شاهد عهدشکنی آمریکاییها بوده اما آنچه از طرف غربی و بهخصوص آمریکاییها دیده، فریبکاری و رفتار استکباری و عهدشکنی و جنایت بوده است.دروغهای دیپلماتهای جنتلمننما و بهاصطلاح طرفداران حقوق بشر غربی بهخصوص اینروزها از پی جنایتکاری آشکار آمریکا و رژیمصهیونیستی در غزه و حمایت دول اروپایی از این رژیم رو شده و ملتهای دنیا دیگر بهراحتی اسیر تبلیغات آنها نخواهند شد و حتی برای جلوگیری از اقدامات این رژیم بسیج میشوند که نمونه روشن آن حرکت کاروان بزرگ دریایی مردمی صمود بهسمت غزه برای شکستن محاصره غذایی این مردم است.