این درس بسیار بزرگی برای لبنان است که نشان داده صهیونیستها با حمایت آمریکا به دنبال تحقق سیاست راهبردی «از نیل تا فرات» هستند و به کمتر از اشغال کشورهای اسلامی رضایت نمیدهند. براساس این تجربه، تنها نیرویی که طی چند دهه گذشته در برابر رژیمصهیونیستی ایستادگی و موفق به آزادسازی بخشی از خاک لبنان شد، حزبالله لبنان بوده است. هرچند این مسأله، موضوعی داخلی برای لبنان محسوب میشود، ما بهعنوان دوست نزدیک ملت و دولت لبنان حق داریم نظر خود را بر پایه تجارب متعدد منطقهای بیان کنیم. موضع حزبالله منطقی است؛ آنان بخشی از ملت و حاکمیت لبنان به شمار میروند. با توجه به ساختار تاریخی این کشور که همواره رئیسجمهور مسیحی، نخستوزیر از اهل سنت و رئیس مجلس از شیعیان بوده است، تصمیمات باید براساس توافق جمعی اتخاذ شود. خروج از این چارچوب میتواند به بحرانی داخلی منجر شود که به زیان ملت و دولت لبنان و به سود رژیمصهیونیستی و دشمنان این کشور تمام خواهد شد.
از اینرو، سلاح حزبالله تأمینکننده تمامیت ارضی و امنیت ملی لبنان بوده و طبیعی است که حزبالله لبنان در برابر فشار برای خلعسلاح مقاومت کند. با توجه به شهدای والامقامی همچون سیدعباس موسوی، سیدحسن نصرالله، صفیالدین و دهها شهید دیگر برای امنیت لبنان و مقابله با رژیمصهیونیستی جانفشانی کردهاند طبیعی است آنها نمیتوانند نظارهگر بیتفاوت ذبح منافع ملی لبنان با فشار آمریکا و رژیمصهیونیستی باشند.
بهرغم توهم رژیمصهیونیستی که محورمقاومت پس از سقوط دولت بشار اسد با مشکلات اساسی مواجه شده؛ این محور همچنان زنده و فعال است و مهمترین مانع در برابر زیادهخواهیهای رژیمصهیونیستی باقی خواهد ماند. اقدامات شجاعانه و تاریخی مردم یمن، با وجود حملات بزدلانه صهیونیستها به غیرنظامیان و جنایات آنها در غزه، نمونهای آشکار از ایستادگی در برابر
این رژیم است. حزبالله همچنان به عنوان یک قدرت در منطقه در کنار دولت لبنان و در برابر رژیمصهیونیستی خواهد ایستاد و همین وضعیت در دیگر کشورهای حوزه مقاومت از جمله در عراق و... وجود دارد و عملا امروز جبهه مقاومت گسترش جهانی دارد و با اینگونه اقدامات تضعیف نخواهد شد.