حکایت رنج سالها محرومیت دور از وطن
در طول بازدید از نمایشگاه، دیدار و گفتوگو با ساسان ناطق، مدیر دفتر هنر و ادبیات اسارت میسر میشود، با او این سؤال را مطرح میکنم که اصولا نفس برگزای این رویداد به چه معنی بوده است، ناطق با اشاره به اینکه دو سال از عمر دفتر هنروادبیات اسارت میگذرد، میگوید: بنای ما از روز اول راهاندازی تا امروز این بوده که به شکل ویژه و مستمر به فعالیتهای آزادگان کشور در حوزههای مختلف تالیف کتاب و فعالیتهایی فرهنگی مانند برپایی نمایشگاه بپردازیم.
این نمایشگاه هشتمین برنامه از برنامه «روایت پنهان» بهشمار میرود که ذیل این روایت،یک عنوان فرعی با نام «آوازهای دوردست» درنظر گرفتهایم. اسرای ما سالها در اردوگاههای عراق روزگار گذراندند و در این سالها با محرومیتها و محدودیتهای جدی مواجه بودند. بهطوری که اگر صدایشان به گوش صلیبسرخ نمیرسیده، تعجبی نداشته است. ما ۳۹ هزار و ۱۴۰ نفر اسیر ایرانی در جنگ هشتساله داشتهایم، درحالیکه نیمی از آمار این اسرا، از چشم صلیب سرخ دورمانده بود، چراکه غالبا در اردوگاههای مخفی نگهداری میشدند.
محرومیتهایی که به فرصت تبدیل شد
ناطق اضافه میکند: هرکدام از این اسرا تلاش کردند تا در اردوگاهها، محرومیتهای خود را به فرصت تبدیل کنند. بهخصوص اینکه امکانات بهداشتی و درمانی از اسرای ایرانی دریغ میشده، درنتیجه، آنها تصمیم میگیرند دستسازههایی را درجهت مرتفع کردن مشکلات بهداشتی و معیشت روزانه خود خلق کنند. این دستسازهها عمدتا به مجموعهای از کارهای گلدوزیشده برمیگردد و همینطور تسبیحهایی که از هسته خرما درست شده است. همانطور که اشاره کردم، هدف اسرا از خلق چنین آثاری، صرفنظر از گذران اوقات روزمره در اردوگاهها، ارتقای روحیه خودشان هم بوده است تا باحفظ این روحیه، امید بازگشت به خاک وطن را در ذهن و قلب خود زنده نگه دارند.
نمایش گلدوزیهای بانوان اسیر
در نمایشگاه آثار برخی اسرای زن ایرانی نیز به چشم میخورد، ازجمله گلدوزیهایی از خانم میرشکاری. ناطق در این باره میگوید: ما۲۴زن اسیر داشتهایم که از این تعداد، ۱۸نفر درسال۱۳۶۱وباقی آنها در سال ۱۳۶۲ آزاد شدند. در این نمایشگاه آثار دو خانم آزاده به معرض نمایش گذاشته شده که گلدوزیهای آنها نمایانگر حسوحال زن ایرانی را به تصویر میکشد. طبیعی است زنان و مردان اسیر در این اردوگاهها، امکانات اولیه برای گلدوزی ونقاشی را در اختیار نداشتند، به همین خاطر براساس ابداعات خودشان و به وسیله الیاف لباسهایی که به تن داشتند و دورریز وسایل مختلف، به ارائه این آثار پرداختند.
تفاوت نگاه در آثار اسرای ایرانی و عراقی
یکی از نکات جالب در این نمایشگاه، آثار تعدادی از اسرای عراقی است، ناطق هدف از نمایش این آثار را نشان دادن تفاوت در زمینه تخصیص ابزار و وسایل برای خلق این کارها مطرح کرده و میگوید: بهعنوان مثال، آزادگان ما در اردوگاههای عراق، حق نداشتند ابزار تیز و برنده همراه داشته باشند و اگر فرماندهان و نگهبانان براساس تفتیشهای روزانه، چنین مواردی را کشف میکردند، اسرا را تحت شدیدترین تنبیهات قرار میدادند. درحالیکه در این سوی مرزها، اسرای عراقی در اردوگاهها میتوانستند ابزارهایی برای ساخت و ساز در اختیار داشته باشند.
وقتی اینها را کنار هم میگذاریم، میبینیم که دستسازههای اسرای عراقی بهمراتب بهتر از آثار اسرای ایرانی بوده است، چون ابزار و امکانات بیشتری در اختیار داشتند. میتوان گفت در این نمایشگاه، صرفنظر از تصویر کردن محرومیت اسرا در طول جنگ هشتساله، به تفاوت دو نگاه انسانی و غیرانسانی نسبت به این قشر هم پی میبریم. کمااینکه در بین اسرای عراقی، افرادی بودهاند که آثاری در قالب حجم و مجسمههایی از سنگ هم خلق کردهاند.
ردپای رنج و نشان مقاومت
در گوشه گوشه نمایشگاه، نشانههایی هرچند کوچک از ردپای رنج و مقاومت آزادگان در طول هشت سال دفاعمقدس تحتتاثیر قرارمان میدهد. کاغذهای ساختهشده از قوطی تاید، ذرهبین به جای عینک، رادیو غنیمت گرفتهشده از نگهبانان «ابوغریب»، قلم خودنویس ساختهشده از یک تکهچوب، مسواک ساختهشده با پرز نخ گونی پلاستیکی، قاشق و چنگالهای دستساز در ابوغریب، تسبیح ساختهشده از هسته خرما و بشقاب ملامینو... .
به خاطرم میآید که مدیردفتر هنر و ادبیات اشاره کرده بود که این هشتمین رویداد بهشمار میرود، از او درباره دیگر فعالیتهایی که پیش از این باهدف نمایش آثار اسرا صورتگرفته سؤال میکنم، ناطق میگوید: ما در هفت نوبت گذشته که در سالهای اخیر انجام شده، سراغ خلبانان، نامههای آزادگان در دوره اسارت و همینطور همسران و مادران آنها رفتهایم. همچنین پیش از این، به برگزاری یک نمایشگاه عکس با این محور پرداختیم، بااین حال، این اولین رویداد در عرصه هنرهای تجسمی از این منظر است.
برابری مفهوم وطن با جایگاه پدر و مادر
او در پاسخ به سوالی مبنیبر اینکه نمایشگاههایی از این دست چقدر میتوانند بیانگر مؤلفههایی چون حفظ تمامیت ارضی و هویت ملی باشند نیز اضافه میکند: شکی نیست که نمایش این آثار در درجه اول این حسن را دارد که بتوانیم به زندگی آنها نزدیکترشویم و ازهمه مهمتر، قضاوت دقیقتری نسبت به آنها داشته باشیم. باور انسان ایرانی همواره برآمده از نهضت عاشورا بوده و این مقوله به غیر از ما برای جهانیان هم تاحدود زیادی قابللمس است. مسأله وطن در مواجهه با جنگ تحمیلی نهتنها برای ایران که در تمام کشورها امری مقدس و ضروری قلمداد میشود. در فرهنگ ما پدر و مادر اصلیترین ستونهای زندگی هستند و وطن تاحدی اهمیت دارد که حتی معادل پدر و مادر تعریف شده است. نمونه این مسأله، آزادگانی بودهاند که در خاکریزهایی که پشت آن به نبرد با دشمن پرداختند، اسیر شده و سالها زندگی پر از رنج در اردوگاههای دشمن را متحمل شدهاند. بااینحال، ایستادگی کرده و حتی به شهادت رسیدهاند. باوجود آنکه برخی از اسرا بیش از ۱۰ سال از عمر خود را تحت شکنجههای شدید حزب بعث بودند اما هرگز سر خم نکردند.
ارائه تصاویری حقیقی و بدون تحریف
ناطق ادامه میدهد: انسانیترین و مردمیترین جنگها همیشه جنگهای تحمیلی بودهاند و هنوز که هنوز است، مردم ما دوست دارند بدانند چه بلایی بر سر اسرای جنگ آمده است. منتهی بهترین کاری که میتوان در این زمینه انجام داد، این است که به ارائه روایت بدون تحریف بپردازیم و شرح بدون نقصی از زندگی آنها ارائه کنیم. بعضی از اسرا وقتی به کشور بازگشتند، همسرانشان ازدواج کرده بودند، برخی دیگر با کشتهشدن خانواده خود براثر بمباران مواجه شدند و برخی دیگر، وقتی به کشور بازگشتند که زندگی برایشان مثل قبل از دوره جنگ نبود اما این دستسازهها نشان میدهد که آنها بهرغم تمام این مصائب، از چه روحیه بالایی برخوردار بودهاند. در بین نامههای یکی از اسرا در این نمایشگاه، نامهای هست که رزمندهای خطاب به پدر و مادر خود نوشته است: «باغمان امسال محصول خوبی داشته است یا نه؟» یا رزمنده دیگری در نامهای خطاب به خواهرش دستور پخت مربای هویج را به او میدهد. تمام اینها نشان از روحیه بالای این رزمندگان در شرایط سخت اردوگاهها دارد. ما هم باید قدم به قدم به آنچه اهداف آنها بوده، نزدیک شویم و روایتی بدون تحریف را در قالب شاخههای ادبی و هنری در معرض دید آیندگان قرار دهیم.
متنوع و پرتعداد
بعد از پایان گفتوگو با مدیر دفتر ادبیات و هنر اسارت، چرخ دیگری در نمایشگاه میزنم، تعداد آثار بالاست و از تنوع برخوردارند. در چهار گوشه سالن، لباسهای خاکیرنگ اسرا آویزان شده و در داخل هرکدام از ویترینهای شیشهای، دستسازه که نه، تصویری از رشادت و مقاومت مردمانی قاب شده که اگر درجبههها حضور نمییافتند، آینده نسلهای بعد در محاقی از ابهام قرار میگرفت.همانطور که به سمت درخروج میروم،برچسبهای کنار بعضی ازآثار نظرم را جلب میکند: چراغنفتی جهت استفاده از تاریکی بیستوچهار ساعته ومطلق در سلول ابوغریب، چراغ روشنایی ساختهشده از شیشه دارو، شانه تیغدار اصلاح موی سر، ترازو جهت توزین عادلانه موادغذایی و میوه، چشمبند برای زمانی که برقهای اردوگاه بیستوچهار ساعت روشن بوده است، قرآنهای جیبی، گلدوزیهای بانوان اسیر، اسب چوبی و نقاشیها، دستنوشتهها، قلاببافیها و کارهای صنایعدستی و بریده جراید از بعضی روزنامههای آن زمان؛ همگی با تصویری از صدام حسین، نامههای اسرا به خانوادههایشان و احتمالا اشکها...