نتیجه این روند، کاهش دیده شدن نمونههای متمایز و برجسته در میان تعداد زیاد کتابهاست. همچنین برخی آثار به تکرار موضوعات و الگوهای پیشین پرداختهاند. کارشناسان معتقدند در صورتی که تولید آثار ادبیات مقاومت از تمرکز صرف بر کمیت خارج شود و روند طبیعی انتشار را طی کند، امکان ایجاد آثار با گستره مخاطب وسیعتر و ثبت دقیقتر وقایع فراهم میشود. اصلاح سیاستهای حمایتی و توجه به فرآیند انتشار میتواند زمینه بررسی و ارزیابی بهتر آثار را فراهم کند.درباره کمیت و کیفیت آثار ادبیات مقاومت در دهههای اخیر و تأثیر آن در تقویت هویت ملی گفتوگو با نصرتالله صمدزاده، پژوهشگر و نویسنده ادبیات مقاومت انجام دادیم.
به نظر شما ادبیات مقاومت چه نقشی در حفظ و تقویت هویت ملی ایفا میکند؟
یکی از چالشهای این حوزه موضوعی، نبود تعریف واحد درباره ادبیات مقاومت یا ادبیات پایداری است. بنابراین ممکن است همه کسانی که آن را بهکار میبرند یک معنا را دریافت نکنند. پس ابتدا لازم است آن را تعریف کنیم یا حداقل منظورمان را ادبیات مقاومت بیان کنیم. از منظر اکثریت کارشناسان، ادبیات مقاومت، واکنش ادبیات در قبال دو گونه رویداد تاریخی در یک کشور است. یکی استبداد داخلی و دیگری تهاجم بیگانه. این واکنش به دو صورت «ادبیات خلاق» همچون شعر و داستان و «ادبیات مستند» همچون خاطرهنگاریها و زندگینامهنویسی خلق میشود. توجه میکنید که من نوع دوم، یعنی مستندنگاریها را هم در زمره ادبیات حساب کردهام.با این مقدمه راحتتر میتوانم به سوال شما پاسخ بدهم چراکه متوجه میشویم ادبیات مقاومت درواقع ادبیات دفاع از خود است؛ خود ملی و جامعهای که هویت ما را تشکیل داده است چراکه هر دو مسأله استبداد داخلی و تهاجم بیگانه، در کوتاهمدت و بلندمدت در از بین بردن «هویت ملی» نقش اساسی دارند. در استبداد داخلی، با صدمه زدن به نمادهای هویتبخش انسانی که فقط در دموکراسی و آزاداندیشی امکان رشد پیدا میکنند؛ و در تهاجم بیگانه، در قبال از بین بردن مرزهای جغرافیایی، حاکمیت ملی و فرهنگ و اندیشه بومی.
آثار ادبی مقاومت چه تأثیری بر روحیه فردی و اجتماعی داشتهاند و آیا توانستهاند ارزشهای مقاومت را در ذهن نسلهای جدید نهادینه کنند؟
درخصوص تأثیرگذاری ادبیات و هنر بر روحیه فردی و اجتماعی باید گفت نسبت به انواع ادبیات و هنر درجات مختلفی دارند. یکی کمتر، یکی بیشتر. برخی فوری، برخی در طولانیمدت.برخی تهییجی، برخی عمیق و عاقلانه تأثیر میگذارد. مثلا در این تأثیرگذاری هنر فیلم و سینما از همه اینها جلوتر و تأثیرگذارتر است. یعنی اقتباس سینمایی از آثار ادبی، حرف اول را در تأثیرگذاری عمومی دارند.با این حال چون سوال شما صرفا روی ادبیات متمرکز است باید بگویم مسلم است که اگر سرانه مطالعه در کشور ما مناسب باشد_ که متأسفانه نیست_ همه گونههای ادبی و در اینجا ادبیات مقاومت بر روحیه فردی و اجتماعی تأثیرگذار خواهند بود و به همان نسبت میتواند ارزشهای درونیاش همچون روحیه ایثارگری، تابآوری در برابر مشکلات، عناصر هویتساز همچون وطندوستی، تکریم قهرمانان و امثال اینها را در ذهن و دل مخاطب تقویت کنند.اینکه اکنون چقدر اینها در دل و جان ملت ما وجود دارند، نیازمند یک پیمایش علمی است که متأسفانه در کشور ما، درباره ادبیات چنین پیمایشهایی انجام نمیشود.