در جهان هم چه بسیار نمونههای موسیقایی را میتوان یافت که اساس خلق آن توجه به مسائل زیستمحیطی بوده است اما حالا خبر اجرای کنسرت بر بستر خشک رودخانه زایندهرود، دهنکجی تلخی بر این گزاره معمول است. تلخ این است که هنری که رسالتش توجه به پیامدهای خشکسالی بوده حالا میخواهد بر بستر رودخانهای ساز و آواز سر دهد که به نمادی از خشکسالی بدل شده است. به نمادی از بیتوجهی به محیطزیست پیرامونیمان.
میراثی که آمفیتئاتر شد
ایران ازجمله کشورهای پرجاذبه جهان است. به گواه سازمان یونسکو این سرزمین در فهرست پرجاذبهترین کشورهای جهان با میراثی تاریخی در رتبه ششم قرار دارد اما حالا و در چند سال گذشته این میراث گرانبها با تغییر کاربری عجیبی تبدیل به محلی برای اجرای کنسرت و موسیقی شده است! اساس همجواری هنر با چنین سازههای تاریخی نهتنها مذموم نیست که اقدامی تحسینبرانگیز است اما حتما که این ایده مناسباتی دارد که اساسا در ایران به آن توجه نمیشود. از اجرای کنسرت در نزدیکی تختجمشید گرفته که بیگمان میتوان به آسیب این سازه تاریخی بینجامد تا شادمانی بر خشکسالی زندهرود. بعید نیست هنرمندان موسیقی تصمیم بگیرند روی بستر خشک دریاچه ارومیه هلهله و شادمانی کنند!
اجرا بر زندهرود خشک
درپی تصمیم اولیه برای برگزاری کنسرت در بستر خشک زایندهرود و نزدیکی پلهای تاریخی اصفهان، موجی از اعتراضات مردمی شکل گرفت. کاربران شبکههای اجتماعی و شهروندان با راهاندازی پویشهایی، مخالفت خود را با این اقدام اعلام و تأکید کردند که چنین برگزاری کنسرتی شأن آثار تاریخی و فرهنگی شهر را خدشهدار میکند. فشار عمومی و حساسیت جامعه، موجب شد که برگزارکنندگان با عقبنشینی از محل اولیه، اقدام و سیاست خود را اصلاح کنند.
در نتیجه، صندلیها و تجهیزات اجرا از بستر رودخانه جمعآوری و به سمت پارکها و راهروهای مجاور منتقل شد تا کمترین آسیب به منظر تاریخی وارد شود. این اتفاق نمونهای آشکار از تأثیرگذاری مشارکت مدنی بر مدیریت فرهنگی و حفاظت از میراث تاریخی بهشمار میرود.
اتفاق تازهای نیست!
سیدروحالله سیدالعسگری، معاون میراث فرهنگی استان اصفهان دراینباره اعلام کرد: برگزاری کنسرت در اماکن تاریخی موضوعی تازه نیست. اکنون در تختجمشید برنامههایی با حضور گروههایی از ارمنستان و دیگر کشورها اجرا شده و این موارد با رعایت کامل ضوابط و شرایط حفاظتی میراث فرهنگی صورت گرفته است. نکته اصلی اینجاست که فاصله ایمن باید رعایت شود، شدت و جهت صوت باید در چارچوب استاندارد باشد و تمام ملاحظات حفاظتی مورد توجه قرار گیرد. ما حتی در اصفهان نیز سابقه شش کنسرت از استادان بزرگی چون شهرام ناظری را در کاخ چهلستون داریم که همه با رعایت این ملاحظات انجام شده است.کنسرت در اماکن تاریخی امکانپذیر است، مشروط بر آنکه پروتکلهای حفاظتی رعایت شود. در بسیاری از نقاط جهان مانند آکروپولیس یونان، کنسرتها در محوطههای تاریخی برگزار میشود و آنها نیز با رعایت فاصلهها، شدت صوت، ممنوعیت استفاده از آتشبازی و نورافشانی و دیگر ملاحظات حفاظتی چنین رویدادهایی را مدیریت میکنند. این پروتکلها گاه تا ۴۰ یا ۵۰ بند را دربرمیگیرد و همه موارد بهطور دقیق مشخص شده است.
زخم به زندهرود
در نهایت، ماجرای برگزاری کنسرت در حاشیه زایندهرود و پلهای تاریخی اصفهان، بار دیگرضعف در هماهنگی دستگاهها و نبود شفافیت در تصمیمگیری را آشکار کرد.هرچند برنامه با تغییر مکان و زمان اجرا شد و تلاشهایی برای کاهش آسیبها صورت گرفت، اما واقعیت این است که آثار تاریخی اصفهان میراث مشترک همه ایرانیان بوده و کوچکترین غفلت میتواند لطمهای جبرانناپذیر بر پیکره آنها وارد کند. آنچه بیش از هر چیز ضرورت دارد، تدوین پروتکلهای روشن، هماهنگی کامل میان دستگاهها و در نظر گرفتن شأن میراث جهانی است، تا شادی و نشاط اجتماعی بر بستری از خرد و تدبیر شکل گیرد، نه بر پیکر بیجان زایندهرود.
جای خالی هنر هشداردهنده
هنر از طریق تصاویر، صداها و داستانها احساسات عمیقی مانند همدلی، ترس یا امید را برمیانگیزد. این ارتباط عاطفی میتواند مردم را به درک عمیقتر مسائل زیستمحیطی مانند تغییرات اقلیمی یا تخریب طبیعت ترغیب کند. مجموعه عکسهای «زمین در خطر» از عکاسانی مثل سباستین سالگادو،با نمایش جنگلزدایی وآلودگی،بینندگان رابه تأمل وامیدارد. مستندهایی مانند «سیاره ما» با تصاویر خیرهکننده از طبیعت و نمایش تأثیرات انسانی، احساس فوریت را منتقل میکنند. این آثار باعث میشود مخاطبان با طبیعت همذاتپنداری کرده و انگیزهای برای حفاظت از آن پیدا کنند. پروژههای هنری که مردم را به مشارکت دعوت میکنند، باعث تقویت حس مالکیت و مسئولیتپذیری شوند. این پروژهها میتوانند شامل کاشت درخت، پاکسازی محیط یا خلق آثار جمعی باشند. در ایران اما این موضوع ازسوی هنرمندان عموما به عنوان اقدامی نمایشی صورت گرفته است. حالا نه تنها همان نمایش وجود ندارد بلکه به نوعی نمک پاشیدن به زخم کمآبی زایندهرود است.