چرا که شهر دوحه قطر در حالی مورد تجاوز رژیم صهونیستی قرار گرفت که این شهر ماههاست میزبان مذاکرات آتشبس میان رژیم صهیونیستی و جنبش حماس است؛ مذاکراتی که بارها مورد حمایت و پشتیبانی ترامپ نیز قرار گرفته بود. به بیان دیگر، دوحه در میانه مذاکرات و کاربست ابزار دیپلماسی مورد حمله نظامی قرار گرفت.
از سوی دیگر این حمله نشان داد کشورهای عربی تاوان سنگین سکوت یا محکومیت صرف بیانی علیه جنایات اسرائیل را میپردازند.
خالد قدومی، نماینده جنبش حماس در تهران میگوید: در این سالها گفتهایم که اسرائیلیها، بهویژه نتانیاهو و امثال او، شخصیتهایی نیستند که بتوان با آنان بر اساس گفتوگو و مذاکره به نتیجه رسید؛ آنان فقط زبان زور را میفهمند.
وی همچنین معتقد است بیانیهها به هیچ عنوان سودمند نیست و نتانیاهو تا امروز سخنرانیهایش با لحنی چالشی و گستاخانه انجام شده است لذا به نظر میرسد بهتر است اقداماتی از جمله بازگشت سفرای رژیم صهونیستی در هر کشور عربی، قطع روابط سیاسی، اقتصادی و دیپلماتیک با رژیم صهیونیستی، عقبنشینی از هر تفاهم دوجانبه یا سهجانبه بینالمللی که رژیم در آن عضویت دارد، در دستور کار باشد.
متن کامل این گفتوگو را میخوانید:
در حمله اسرائیل به قطر آنهم در جریان مذاکرات، چه پیام آشکاری برای کل جهان عرب وجود دارد؟
در آغاز درود میفرستم بر ارواح شهدای مطهر فلسطین و غزه.
این حملات گستاخانه و جنایتکارانه رژیم صهیونیستی بر خاک قطر و علیه تیم مذاکرات حماس، در حالی صورت گرفت که آنان در جلسه بررسی پیشنهاد آقای ترامپ بودند. به گفته نخستوزیر قطر، احتمال رسیدن به نتیجه مطلوب وجود داشت، اما رهبران فاسد و افرادی مانند نتانیاهو و سران رژیم صهیونیستی خواهان دستیابی به صلح و تفاهم نیستند.
اظهارات نتانیاهو به روشنی نشان میدهد که دکترین او، دکترین مجرمان و اوباش است، نه رفتار دیپلماتیک یک رهبر یا شخصیت بینالمللی.
نتانیاهو برغم محکومیت گسترده این عملیات مجرمانه در سطح جهان، وقیحانه وآشکارااعلام میکند که این اقدام را انجام داده است. نه فقط قطر، بلکه کل جهان عرب باید بداند که برای اسرائیل هیچ مرزی وجود ندارد.
این پرسش مطرح است که چرا فردی که دادگاههای بینالمللی وحتی دادگاه لاهه او را مجرم جنگی معرفی کرده، همچنان آزاد است؟ چرا او را دستگیر و مجازات نکردهاند؟ این پرسش باید در جهان عرب و جهان اسلام مطرح شود تا اقدامات جدی و عملی برای توقف نسلکشی و جنایات نتانیاهو و رژیم کودک کش صهیونیستی انجام گیرد.
در طی این سالها گفتهایم که اسرائیلیها، بهویژه نتانیاهو و امثال او، شخصیتهایی نیستند که بتوان با آنان بر اساس گفتوگو و مذاکره به نتیجه رسید؛ آنان تنها زبان زور را میفهمند. امروز نتانیاهو میگوید آنچه با زور حل نشده، با زور بیشتر حل خواهد شد، نه با مذاکره.
برای این مجرم تفاوتی ندارد که چه کسی کشته شود؛ فلسطینی باشد یا سرباز رژیم صهیونیستی یا اسرای اسرائیلی در دست مقاومت، یا حتی شهروندان خودشان. فرقی ندارد که مردم این رژیم در خیابانها علیه نتانیاهو تجمع کنند یا سکوت نمایند. امروز جهان به این نتیجه رسیده است که نتانیاهو شخصیتی است که قانون را زیر پا میگذارد و باید متوقف شود.
عبور اسرائیل از مرزهای جغرافیایی و بیاعتبار کردن حاکمیت کشورها چه پیامد امنیتی و سیاسی برای دولتهای منطقه خواهد داشت؟
واقعا این حمله نقطهعطف است؛ نقطهعطف به این معنا که همان سخن نتانیاهو مبنی بر اینکه میخواهد بازمهندسی منطقه را انجام دهد، امروز برای کشورهای منطقه روشن شده است که آن سخن، صرفا حرف نبود، بلکه با زور و خونریزی در حال اجراست. آنان از مرزهای جغرافیایی کشورهای مستقل عبور کرده و حاکمیت کشورها را بیاعتبار ساختهاند.
مشکل اصلی که در سؤال نخست به آن اشاره نکردم این است که این اقدامات با حمایت کامل آمریکا صورت میگیرد. اینکه گفته شود اسرائیل به آمریکا خبر داده یا نداده، اصلاً منطقی نیست؛ چرا که عملیات جنگندههای رژیم صهیونیستی یا شلیک چند موشک با برد ۱۷۰۰ کیلومتر تا اصابت به هدف در دفتر حماس در قطر، بدون چراغ سبز و مشارکت کامل آمریکا ممکن نیست.
از زمانی که ترامپ به کاخ سفید آمد و نتانیاهو نیز در قدرت بود، این دو شخصیت، مرجعیتهای قانونی را تخریب کرده و امنیت منطقه و جهان را به لرزه انداختند؛ علیرغم ادعای آقای ترامپ مبنی بر توقف جنگ، او تنها راه توقف جنگ را در قتل بیشتر، خونریزی بیشتر، قدردانی بیشتر از خشونت و قتلعام گستردهتر دیده است. امروز واقعاً معلوم نیست کدام نظریه یا کدام مرجعیت چنین رفتارهای گستاخانه را میپذیرد و تأیید میکند.
واکنش قطر و کشورهای عربی را تا این لحظه چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا آن را متناسب با ابعاد تجاوز میدانید یا در حد تعارف دیپلماتیک بوده؟ انتظار شما از کشورهای اسلامی چیست؟
دور از ارزیابی واکنش، اما باید واکنش غیرکلاسیک از طرف کشورهای عربی اتخاذ شود. اکنون که قطر اعلام کرده است نشست سران عرب روز یکشنبه برگزار خواهد شد، پیشبینی میکنیم حداقل بازگشت سفرای رژیم در هر کشور عربی و قطع روابط سیاسی، اقتصادی و دیپلماتیک با رژیم صهیونیستی، عقبنشینی از هر تفاهم دوجانبه یا سهجانبه بینالمللی که رژیم در آن عضویت دارد، در دستور کار باشد.
بیانیهها به هیچ عنوان سودمند نیست و نتانیاهو تا به امروز سخنرانیهایش با لحنی چالشی و گستاخانه انجام شده است؛ لذا باید کارهای دیپلماتیک، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، همانگونه که عرض شد، حتی به طور مشترک در سطح سازمان ملل دنبال شود و حتی نیروهای نظامی علیه رژیم صهیونیستی تشکل یابند. این امر بسیار مهم است و پیشبینی میکنیم سران عرب حداقل چنین قطعنامهای را تصویب کنند و پیرامون آن اقدام نمایند، در غیر این صورت بعد از قطر نوبت کشور دیگری خواهد بود. تاکنون نیز، تا لحظه این مصاحبه، گمان نمیکنم هیچ واکنشی از طرف هیچکسی موجب توقف نتانیاهو در اقدامات جنایتکارانهاش شده باشد.
آیا میتوان حمایت واشنگتن از تلآویو، را در عمل به معنای صدور مجوز رسمی برای ادامه جنایات علیه ملتهای منطقه دانست؟
باید بدانیم که یکی از ستونهای اصلی سیاست خارجی آمریکا، حمایت از منافع اسرائیل است. امروز شنیدیم که ترامپ ناراحت شد، بهدلیل خبری که درباره این حمله از طرف ارتش آمریکا اعلام شد؛ یعنی ارتش آمریکا، کاخ سفید را مطلع کرد و کاخ سفید اعلام کرد که ارتش رژیم کودککش صهیونیستی ما را هدف قرار داده است. این مسخره است، چرا که حتی در بیانیه کاخ سفید دیدیم چگونه سخنگوی آن گفت هدف قرار دادن حماس، هدف مشروع است؛ به قول همان سخنگوی کاخ سفید.
بیانیه ترامپ نیز بهطور واضح و آشکار این حملات علیه قطر را محکوم نکرد. عبور از مرز جغرافیایی و حریم یک کشور مستقل همچون قطر، خلاف قوانین بینالمللی است و آقای ترامپ باید بهطور واضح و آشکار آن را محکوم میکرد، ولی نکرد؛ و تنها ابراز ناراحتی آقای ترامپ به همین دلیل بود که پروتکل اعلام این موضوع چگونه انجام شد.
ما دیدیم که اکنون آمریکا بیش از پیش در حال انزوای دیپلماتیک است، چرا که تنها کشوری در جهان است که اسرائیل را حمایت میکند. تا امروز نیز هیچ واکنش جدی از آمریکا ندیدیم. هرچند آقای ترامپ گفته این حادثه دوباره تکرار نمیشود، اما این به چه معناست؟ کدام حادثه؟ همان نزدن کشور دیگر یا تزلزل امنیت منطقه؟
اکنون عواملی که باعث اعتماد به آمریکا، نه فقط از سوی ما در فلسطین بلکه حتی از سوی دوستان آمریکا در منطقه نیز تضعیف شده است، همپیمانان آمریکا در منطقه امروز سؤال بزرگی دارند: آیا آمریکا قابل اعتماد هست یا نیست؟ کشوری مانند قطر که دوست آمریکا بوده و هست، امروز با سؤال بزرگی روبهروست که آیا آمریکا این جنایت رژیم صهیونیستی را محاسبه و پاسخگو میداند یا خیر؟ لذا این امر امروز دلیل مهمی و راهبردی است برای حمایت آمریکا از اسرائیل بهمنظور تکرار این جنایات.
این جنایت و سوء استفاده آمریکا و اسرائیل از فرصت مذاکره چه تاثیری در رویکردهای آینده مقاومت فلسطین دارد؟
الحمدالله خدای متعال کرَمِش چنین است که این عملیات موفق نشد و این شکست دیگری برای نتانیاهو است؛ پس از شکست میدانی در غزه، شکست سیاسی و شکست در عرصه رسانه و روایت در سطح جهان، و نیز در حوزه تفاهمهای بینالمللی دیپلماتیک و سیاسی، امروز بار دیگر نتانیاهو شکست خورد. امروز تفاهمهای آمریکا و اسرائیل در سطح منطقه عملا زیر سؤال رفت. آیا امروز میتوان از عادیسازی روابط با اسرائیل در سطح جهان عرب سخن گفت؟ آیا تفاهمات اسلو اکنون قابل بررسی است؟ آیا بحث «حل دو کشور» واقعا در دسترس است؟ همه این روندها به نفع مقاومت و دکترین مقاومت است؛ همان دکترینی که ما از آغاز گفتیم: این رژیم صهیونیستی جز زبان مقاومت را نمیفهمد.
الحمدلله، در دو سه ماه گذشته، تقریبا هر هفته در جبالیا و شمال غزه عملیات مقاومت قاطعانهای علیه رژیم صهیونیستی انجام شده و چندین سرباز اسرائیلی به هلاکت رسیدهاند. در قدس نیز تقریبا هر ماه یک عملیات جدی و چریکی علیه شهرکنشینان و سربازان رژیم صهیونیستی شکل میگیرد. در کرانه باختری، طولکرم و جنین، شاهد عملیات متعدد هستیم. ظلم، تا زمانی که وجود دارد، مقاومت ادامه خواهد داشت؛ چرا که مقاومت واکنشی به ظلم و ابزاری مهم علیه جرم و ظلم مستمر است.
اکنون حتی در آمریکا، ۶۰ درصد جوانان نه تنها حامی فلسطین، بلکه حامی حماس علیه اسرائیل هستند و درصد بالاتری نیز بهطور کلی علیه اسرائیل موضع دارند. تغییر دیدگاه این نسل جوان آمریکایی، یک نقطه عطف تاریخی در نبرد آزادی فلسطین و مقابله با رژیم صهیونیستی است.
عملیات ترور رهبران مقاومت، ما را از مسیرمان منحرف نمیکند و عزم و اراده ما برای آزادی فلسطین را کاهش نمیدهد. روند و دکترین ما، که از ابتدای «طوفان الاقصی» اعلام کرده بودیم، این است که اشغال باید پایان یابد، نیروهای اشغالگر خارج شوند، گذرگاهها باز گردد و کمکهای بشردوستانه به مردم غیرنظامی برسد. پس از آن، تبادل اسرا و راهحلهای سیاسی دنبال میشود.
حمله اخیر رژیم صهیونیستی چه تأثیری بر آینده میانجیگریها و مذاکرات برای پایان جنگ غزه دارد؟
مسأله میانجیگری و مذاکرات امروز واقعا زیر سؤال است؛ نه به دلیل عقبنشینی حماس، بلکه بهدلیل ماهیت مذاکراتی که در ظاهر جریان دارد، اما همزمان با ترور رهبران همراه است. به یاد بیاورید زمانی را که شهید اسماعیل هنیه در تهران به شهادت رسید؛ نخستوزیر قطر بیانیه داد و گفت: «با کسی که در حال ترور است نمیتوان مذاکره کرد.»
همانطور که نخستوزیر قطر گفته است، ما و حماس در حال بررسی پیشنهاد آقای ترامپ بودیم، اما پاسخ اسرائیل چه بود؟ همان روز و همان شب، حملات جنایتکارانه علیه تیم مذاکرهکننده انجام دادند، در حالی که پاسخهای مثبت و جدی نیز مطرح شده بود. این الگو تکرار شده است. به یاد بیاورید شهادت شهید صالح العاروری در بیروت؛ همان شبی که پاسخ پیشنهادات رئیسجمهور آمریکا (بایدن) را به میانجیهای مصر فرستادیم، اسرائیل دست به ترور زد.
ترامپ و نتانیاهو نیز زمانی که در کنگره سخنرانی داشتند، پیش از پایان سخنرانی اعلام کردند تیم مذاکره را به قطر میفرستند؛ اما دو روز بعد، آقای اسماعیل هنیه در تهران به شهادت رسید. همانطور که در قطر هم چنین اتفاقی افتاد. این نشان میدهد که موضوع مذاکرات نیازمند مرجعیت قابل اعتماد است، و کسی به این روند اعتماد نخواهد کرد.