این تجاوز آشکار به خاک قطر، نقطه عطفی در تحولات منطقه بوده و پیامدهای عمیقی در پی خواهد داشت. همچنین از این تجاوز نظامی اسرائیل درسهای آموزندهای میتوان آموخت که برخی از آنها بدین شرح است:
۱- باردیگر ثابت شد که منطق و زبان روابط بینالملل، زور و قدرت است. تنها پادزهر قدرت، قدرت است. زورگویان تنها زبان زور را میفهمند و باید با همان زبان با آنها سخن گفت. دیپلماسی، هنر و فن اعمال مسالمتآمیز قدرت است.
۲- دو اصل و قاعده بنیادین نظم بینالمللی موجود، یعنی عدم توسل به زور و احترام به حاکمیت ملی کشورها، دوباره توسط اسرائیل نقض شد. برای مقابله با تجاوز و حفظ حاکمیت ملی خود باید قدرتمند، خوداتکا و خودیار بود.
۳- امنیت وارداتی و برونسپاری امنیت ملی به آمریکا غیرعقلانی، پرهزینه و آسیبزاست. بهترین الگوی تامین امنیت منطقه، امنیت درونزاد مشارکتی است. آمریکا امنیت اسرائیل را بر امنیت متحدین دیگرش مقدم میدارد و امنیت آنها را فدای امنیت اسرائیل میکند.
۴- در دوستی با آمریکا بهویژه در دوره ترامپ باید کاملا محتاط بود. این گفته کیسینجر که رفتار آمریکا نباید به گونهای باشد که دوستان آن فکر و برآورد کنند که هزینه دوستی با آمریکا از هزینه دشمنی با آن بیشتر است، مجددا برای دوستان نزدیک و متحدین آمریکا تداعی شد.
۵- اسرائیل با پشتگرمی آمریکا به هیچ اصل، هنجار، قاعده و قانونی پایبند نیست. تجاوزگری اسرائیل هیچ حد و مرز و خط قرمزی نمیشناسد. این رژیم تفاوتی بین دوست و دشمن قائل نیست و برای تامین منافع خود به هیچکس و هیچچیز، حتی دوستان خود نیز رحم نمیکند.
۶- سیاهچاله اسرائیل بهشدت فعال شده و درصدد بلعیدن کل منطقه است. موتور هژمونطلبی بدخیم اسرائیل تازه گرم شده است. کشورهای منطقه، بهخصوص ترکیه و عربستان، باید بهگوش و بههوش باشند. برهم خوردن موازنه قدرت منطقهای به نفع اسرائیل، ناامنی و بیثباتی بهبار میآورد نه صلح و امنیت. ایران قدرتمند نقش راهبردی در حفظ توازن قدرت و صلح و امنیت در منطقه دارد.
۷- شورای همکاری خلیجفارس بر سر دو راهی استراتژیک تاریخی قرار دارد: یا پذیرش سلطه قهرآمیز اسرائیل درقالب راهبرد دنبالهروی وتسلیم یامقابله ومقاومت دربرابرتوسعهطلبیوتجاوزگری لجامگسیخته آن درچارچوب راهبرد موازنهسازی. براساس راهبرد طبیعی موازنهسازی، فرصت تاریخی برای همکاری و همگرایی ایران و اعراب جنوب خلیجفارس فراهم شده است. اکنون زمان یک دیپلماسی فعال برای تامین بازدارندگی از طریق همکاری و همگرایی است؛ تعقیب و تحقق سیاست ایران منطقهای با همکاری همسایگان جنوبی.
۸- برای چندمین بار تایید شد که آمریکا به هیچوجه قابل اعتماد نیست. این بیاعتمادی در زمان مذاکره با آمریکا بیشتر ضروری است. چون برخلاف عرف و رویه دیپلماتیک، هنگام مذاکره با آمریکا احتمال استفاده از زور و حمله نظامی بیشتر است. در صورت ضرورت، باید دست روی ماشه با آمریکا مذاکره کرد.
۹- دیپلماسی و قدرت نظامی، دو عنصر بنیادین قدرت ملی هستند. در عین استفاده بهینه، بیشینه و بهموقع از دیپلماسی به عنوان یک مولفه مهم قدرت ملی، باید توجه داشت که دیپلماسی بدیل قدرت نظامی نیست بلکه مکمل آن است. همانگونه که گفته شد، دیپلماسی فن اعمال مسالمتآمیز قدرت است. میدان نمیتواند و نباید منتظر و معطل دیپلماسی باشد.
۱۰- اسرائیل برپایه منطق صلح از طریق زور، درصدد تسلیم بیقید و شرط اعراب بدون پرداخت هرگونه مابهازایی است. پاک کردن صورت مسأله کشور فلسطین، هدف اصلی اسرائیل ازاین صلح تحمیلی است.هدف غایی اسرائیل نیزبرقراری نظم منطقهایهژمونیک به نیابت ازآمریکاست؛نظمی که درجهت تلاش آمریکابرای جلوگیری ازظهورنظم جهانی آسیامحور است.