رژیم اشغالگر قدس، تبدیل به رژیمی بدون مرز شده است که همزمان هم غزه را بمباران و گلولهباران میکند، هم با تجاوز به لبنان سران مقاومت را ترور میکند، هم سوریهی همپیمانش را مورد تاختوتاز قرار میدهد و زیرساختهای اقتصادی و نظامیاش را نابود میکند، هم نمایندگیها و مقرهای امنیتی ترکیه را در سوریه با خاک یکسان میکند، هم اهداف نظامی، اقتصادی و خدماتی یمن را با تمام قوا به خاکوخون میکشد، هم ایران را تحت بینظیرترین بمبارانها، موشکبارانها و حمله ریزپرندهها قرار داده و با استعانتجویی از آمریکا، مراکز هستهای ایران را با بمبهای ۱۴ تنی سنگرشکن هدف میگیرد و اسماعیل هنیه را در خاک کشورمان ترور میکند و هم قطر را به جرم میزبانی از سران حماس که با توصیه و دستور خودشان انجام پذیرفته، با دهها بمب سنگرشکن بمباران میکند و بدون عذرخواهی تهدید میکند که در عملیات بعدی، ناکامی این عملیات را جبران خواهد کرد!
علاوه بر همه این موارد، رسما اعلام میکند: «هر کشوری، در هر نقطه از جهان که از دشمنان ما میزبانی کند، هدف ما خواهد بود!»
توحش اسرائیلیها به اندازهای شده که بدون هیچگونه دغدغه بینالمللی، تحت حمایت کامل آمریکا و اروپا، در عرض چهار روز اخیر به چهار کشور منطقه یعنی قطر، یمن، لبنان و سوریه تهاجم گسترده هوایی انجام داده و تلفات میگیرد!
سؤال بزرگی که اکنون میتوان از صاحبنظران پرسید این است که اگر اسرائیل بهجای مقر حماس، کاخ امیر قطر را میزد و سریال بمبارانهای مرگبار در حد نابودی و مرگ قطعی در امنترین پناهگاهها در سایر کشورهای هدف، استمرار مییافت، اولا کدام اراده جهانی میتواند یا میخواهد این ارابه جنگی را متوقف کند؟ ثانیا دوام، بقا و عمر رژیمها و دولتهای همسایه فلسطین اشغالی در فناوری جدید هوایی اهدایی آمریکا و غرب به اسرائیل، چند دقیقه خواهد بود؟!
در نگاهی دیگر، کدام رژیم سیاسی وابسته منطقه میتواند امنیت خود را به حساب اینکه با آمریکا یا اروپا یا خود اسرائیل بسته است، تضمین شده و مستدام بداند؟!
پاتریوت آمریکایی که با هزینه نجومی به کشورهایی مثل قطر برای دفاع از قطر تحمیل شده، اگر در برابر این تجاوز آشکار و وحشیانه، از طرف آمریکا اجازه عملیات نداشته باشد، پس به چه منظور خریداری و نصب شده است؟!
اجلاس بیمصرف شورای همکاری خلیج فارس، اگر به کشورهای عضو، اقتدار امنیتی و نظامی نمیبخشد، پس به چه درد میخورد؟ غالبا اتحاد منطقهای کشورهای همسایه هم برای قویتر شدن شکل میگیرد؛ آیا این اتفاق افتاده است؟!
امروز قطر باید روی کدام پشتوانه منطقهای حساب باز کند؟! خودش یا کشورهای عربی جنوب خلیج فارس؟!
سؤال بسیار اساسیتر این که اگر اسرائیل بخواهد طرح «اسرائیل بزرگ» یا همان «خاورمیانه جدید» را اجرایی کند، کدام کشور میتواند مقابلش قد علم کند؟!
با تجاوز به قطر، کدام زنگ خطر به صدا درآمده است؟!
اکنون اعرابی که عملیات روانی ایرانهراسی، شیعههراسی و اسلامهراسی را باور کرده و مصاحبههای آتشین راه انداخته و به عادیانگاری روابط دیپلماتیک و افتتاح متقابل سفارت اسرائیل بهعنوان ضمانت امنیتی خود، مباهات میورزیدند، امروز چه توجیهی دارند؟!
هنوز کو! ذلتهای گستردهتر در پیش است!
خبر تأسفبارتر اینکه با توجه به ضعف دفاعی، سیاسی و امنیتی رژیمهای عربی، آمریکا متقاضی مالکیت سرزمینیِ پایگاههای نظامی خود در تمام کشورهای منطقه شده است که مفهوم حقوقی آن تجزیه این کشورها و تکثیر غدههای سرطانی و ایجاد اسرائیلهای جدید در منطقه و علفزداییهای اولیه برای شخمزدنهای نهایی است!
کشورهای کوچک منطقه پول دارند اما زور و غیرت و همت و جرات و جنم و جربزه ایستادگی و مقاومت ندارند و از طرفی اراده و اتحاد و اجماع و روحیه و شخصیت لازم را هم ندارند تا بتوانند روی پای خود بایستند و از این رو با پناه بردن به آمریکا میخواهند کودکانه به اسرائیل بفهمانند که ما بزرگتری به نام آمریکا داریم که احتمالا تنبیهت خواهد کرد! غافل از اینکه عامل و آمر اراده واحدی برای اینگونه تجاوزات و تهاجمات دارند و دلخوشی نخستوزیر قطر به ضیافت شام ترامپ در واشنگتن، نشان دیگری از سرسپردگی یا حداقل بیبصیرتی و در ادامه بیعملی و بیارادگی آنهاست که نمیدانند تهدید کنند یا در نهایت دریوزگی، نابودی تدریجی یا یهویی خود را زبونانه نظارهگر باشند!
اما باید به کشورهای عربی گفت که دوران خیالجمعیِ سادهلوحانه، از گرگمَنشیِ گرگها به سر آمد و حالا این خودشیرینکنها در جریان سفر ترامپ به منطقه و خشکگلیمها در جریان جنگ ۱۲ روزه به نیکویی فهمیدند که تجاوز گرگها شاید دیر و زود داشته باشد اما سوختوسوز ندارد!
حالا این کشورها فهمیدند که مردم ما و نیروهای مسلح ما به برکت برخورداری از رهبری شجاع، چه ملت جگرداری هستند و نه تنها مقابل اسرائیل زانو نزدند، بلکه علاوه بر تبدیل کردن تلآویو و حیفا به تلّی از خاک، مقابله به مثلِ آتشین و آهنین با آمریکا نیز داشته و التماس آتشبس فوری از ایران را بر نظام سلطه جهانی تحمیل کردند!
توصیه ما به قطریها و سایر کشورهای عربی جنوب خلیج فارس، عملیاتی کردن توصیههای مقامات ایرانی است!
تشکیل ستاد عملیات مشترک و عدم اتکا به آمریکاییها و اجماع با ایرانیها در جبهه مقاومت و حمایت همهجانبه از مقاومت فلسطین و لبنان و کنده شدن از حلقه شوم صهیونیستها و غربیها، رئوس راهکارهای ما به سران عرب قطر و کشورهای مشابه قطر است!
حضور رئیسجمهور و وزیر خارجه ما در اجلاس وزرای خارجه اسلامی در قطر و سایر رایزنیهای دیپلماتیک و نیز سخنرانی پیشِ روی رئیسجمهور در مجمع عمومی سازمان ملل و دهها فرصت دیگر باید بهطور جدی مورد استقبال قطریها و جبهه متصل به آن قرار گرفته و این مواضع ذلیلانه که به نام دوستی، اما به کام توحش صهیونیستهاست، پایان یابد!
جالب است متذکر شویم که استراتژی تجزیه ایران بزرگ به کشورهای هماندازه قطر، دقیقا بهمنظور آسان بلعیدنِ ایرانِ چندپاره، برای تحقق خاورمیانه جدید یا همان اسرائیل بزرگ است که این روزها با توهم بدون مرز بودن، به خودش اجازه عملیات نظامی به چندین کشور داده و نیز عامل تهدید همه کشورهایی است که میزبان مقاومت فلسطین بوده یا مواضع حمایتی از مقاومت فلسطین میگیرند!
در فراز پایانی جا دارد ضمن تجلیل از شهدای جنگ ۱۲ روزه و تقدیر از رزمندگان آن ایام و تکریم مردمی که سلحشورانه غیرت ملی و دینی خود را به نمایش گذاشتند، به کشورهای منطقه که با آمریکا و اسرائیل تختهنرد بازی میکردند و نگاه تلخ به مواضع چالشی ایران داشتند، گفته شود که عاقبت اعتماد به دشمن و امنیتخواهی از متجاوزان، چیزی جز سرنوشت تحقیرآمیز قطر نخواهد شد که حتی اجازه فعالسازی پاتریوتهای آمریکایی هم به آنها داده نشد!
در پایان، تأکید میکنم که کشورهای کوچک منطقه برای تأمین امنیت ملی خویش هیچ راهی جز پایان دادن به ادامه فعالیتهای پایگاههای نظامی آمریکا در کشورشان و پیوستن به جبهه ایران قوی ندارند و بدانند که عاقبت خوشرقصی گاوهای شیرده، چیزی جز قربانی شدن و تحقیر و نهایتا بلعیده شدن و نابودی کامل این ملتها نیست! همان ملتهایی که برای مقاومت در روزهای سخت تربیت نشدهاند و مرگ تدریجی آنها از بحران رفاهی آنها آغاز شده و با بمبارانهای سنگرشکن نهایی میشود.