این توافق بیش از آنکه تضمینی پایدار باشد، فرصتی موقت و مشروط بهشمار میرود. بازگشت بازرسیهای فنی درصورت شکلگیری فضای اعتماد متقابل میتواند هزینههای سیاسی و زمانی ایران را کاهش دهدو روند مکانیسم ماشه(بازگشت تحریمها) را متوقف یا به تأخیر اندازد. با این حال، بهدلیل ابهام در زمانبندی و ضمانت اجراوهمچنین فشارهای مداوم کشورهای اروپایی برای تشدید تحریمها، خوشبینی کامل نسبت به تداوم این توافق دشوار است. غرب ممکن است از یک توافق فنی کوتاهمدت بهعنوان ابزاری برای امتیازگیری سیاسی یامحدودتر کردن مهلتها بهرهبرداری کند. اگر توافقی جامعتر در سطح سیاسی و حقوقی با طرفهای غربی حاصل نشود، همکاری با آژانس فقط میتواند به توقف موقت بحران منجر شود، نه حل ریشهای آن.از نظر ماهیت، آژانس سازمانی فنی و حقوقی است اما تجربه نشان داده تصمیمات و گزارشهایش بهشدت تحت فشارهای سیاسی قرار میگیرد. در پرونده ایران نیز گزارشهای آژانس بارها به ابزاری برای اعمال فشار امنیتی و سیاسی غرب تبدیل شدهاند. گزارش اخیر آژانس زمینه لازم برای حمله به تأسیسات هستهای کشورمان را فراهم ساخت. از این رو ضروری است ایران بر شفافیت روند گزارشدهی، زمانبندی مشخص و ضمیمه شدن پاسخ رسمی خود به گزارشهای آژانس اصرار ورزد تا مانع برداشتهای یکجانبه شود. با توجه به فرسایش اعتماد ایران نسبت به آژانس، سازوکارهای هر توافق باید دقیق، گامبهگام و دوطرفه طراحی شوند. ثبت و حفاظت از دادهها، محرمانگی اطلاعات، وجود کانالهای پیگیری و امکان واکنش حقوقی و سیاسی در صورت سوءاستفاده، از الزامات چنین توافقی است. بهطور کلی، این توافق فرصتی محدود برای بازگشایی کانالهای فنی بهشمار میرود اما نباید جایگزین راهبرد بزرگتر سیاسی و اقتصادی کشور در مواجهه با تهدیدات شود. شرطگذاریهای حقوقی و فنیاز جمله مکتوبسازی حدود دسترسیها، پیشبینی سازوکار سریع حل اختلاف و درج پاسخ ایران در کنار گزارشهای آژانس مانع از آن میشود که این توافق به تاکتیکی کوتاهمدت در دست طرف مقابل بدل شود.در عین هوشیاری نسبت به خطر جاسوسی بازرسان آژانس، نباید از تعامل هدفمند با آژانس هراس داشت. کشور باید از این توافق فنی بهعنوان اهرمی برای کسب امتیازات سیاسی و اقتصادی در مذاکرات با غرب بهره گیرد. در غیر این صورت ادامه همکاری یکجانبه با آژانس بدون دستاورد سیاسی، بازتولید همان چرخه بینتیجه گذشته خواهد بود که میتواند ایران را وارد بحرانهای تازهای کند.