کاظم یاوری نسب در این یادداشت گفت: وقتی هندوانه و خربزه، سادهترین و در دسترسترین میوههای مردم، از سفرهها حذف میشوند و از چند هزار تومان به چند دههزار تومان میرسند، این تنها تغییر قیمت نیست؛ این زنگ خطر فروپاشی عدالت در معیشت مردم است. گرانی میوه نه علت که معلول است؛ نشانهای از ریشههایی پنهان در خاک بازار. تا زمانی که علتها شناسایی و درمان نشود، چرخ اقتصاد بر همان پاشنه خواهد چرخید و فشار همچنان بر دوش مردم باقی خواهد ماند.
مردم مقصر تورم نیستند. آنان سهم خویش را هر روز با کار، مالیات، صبوری و تحمل میپردازند. آنها نه ابزار کافی برای مهار تورم دارند و نه مسئول سیاستگذاریهای کلاناند. اگر توان حل مشکل در دست مردم بود، امروز نیازی به تحمل منت مسئولان نبود. عدالت اقتصادی یعنی مردم بتوانند با آرامش خاطر نان و میوه بر سفره خود بگذارند، نه اینکه سادهترین نیازها به کالای لوکس بدل شود. هیچ شاخص اقتصادی نمیتواند موفق تلقی شود وقتی در کوچههای شهر، خربزه و هندوانه به نماد فاصله طبقاتی بدل گردد.
در یزد، قیمتگذاری میوه در اختیار شمار اندکی افراد است. حلقههای انحصاری که یا واردکنندهاند یا توزیعکننده، نبض بازار را به دست گرفتهاند و با وعدهفروشی و معاملات پشتلیستی، اراده خود را بر کل استان تحمیل میکنند. در چنین ساختاری، اتحادیه صنفی فرسوده و گرفتار در کهولت توانایی مقابله ندارد. این دیگر بازار نیست، بلکه گروگانگیری معیشت مردم است؛ مردمی که به جای چانهزنی بر سر کیفیت محصول، ناچارند برای اصل دسترسی به آن بجنگند.
راهکار روشن است، اما اجرای آن اراده میطلبد. نخست باید فروش وعدهدار از بازار حذف شود. این پدیده که بذر فساد و نوسان کاذب قیمت را میپاشد، جز به سود انحصارگران و به زیان مردم نیست. دوم، الزام فاکتور الکترونیک باید به عنوان گام اساسی در شفافیت پذیرفته شود. هیچ بازاری در تاریکی سالم نمیماند. تنها با روشن کردن چراغ شفافیت میتوان رد تخلفات را گرفت و انحصار را شکست. سوم، اتحادیهها و نهادهای صنفی باید نوسازی شوند. مدیریتی که در گذشته گیر کرده و توان هماوردی با فساد پیچیده امروز را ندارد، دیگر کارایی ندارد.
اینجا جایی است که نقش جوانان پررنگ میشود. جوانان با انرژی، ایده و جسارت خود میتوانند چهره بازار را دگرگون کنند. آنان که در بستر دیجیتال و فناوری رشد یافتهاند، ابزارهای تازهای برای شفافیت و نظارت دارند. میتوانند سامانههای هوشمند طراحی کنند، میتوانند فرآیندهای پیچیده بازار را ساده و قابل رصد کنند و میتوانند با نوآوریهای خود هزینه فساد را آنچنان بالا ببرند که دیگر کسی جرئت تخلف نداشته باشد. اما تجربه بزرگان همچون ریشهای است که درخت بدون آن دوام نمیآورد. شور جوانی باید با حکمت بزرگان پیوند بخورد تا نهالی پایدار روییده شود. نه نسلی حذف شود و نه نسلی بیپشتوانه به میدان بیاید.
"ترکیب تجربه و انرژی، معجون نجاتبخش بازار یزد و فراتر از آن اقتصاد ایران است."
مردم نیز در این مسیر ناظر و داور نهاییاند. هیچ اصلاحی بدون حضور مردم پایدار نخواهد بود. آنان فقط مصرفکننده نیستند؛ تولیدکننده، توزیعکننده و وجدان بیدار جامعهاند. باید آنان را در جریان تصمیمات اقتصادی قرار داد، باید امکان گزارش تخلف را ساده و بیهزینه فراهم کرد، باید اتحادیهها را مردمیتر ساخت تا هر عضو جامعه خود را شریک در سلامت بازار بداند. یزد، دیار قنات و قنوت، سرزمین صبر و عدالتخواهی است. این دیار بارها از دل مردم جان گرفته و امروز نیز تنها با حضور آنان میتواند دوباره بر مدار عدالت بچرخد.
گرانی میوه، آنگونه که برخی میپندارند، مسئلهای حاشیهای نیست. این گرانی