مروری بر اهمیت ساخت سریال خاطره‌انگیز کمال تبریزی

روایت پختگی شهریار شعر

شاعر شهرت گریز اما جاودانه

شاعر شهرت گریز اما جاودانه

مناسبت‌های تقویمی بااینکه سالی یک‌بار پیش می‌آیندوخصلتی زودگذردارند،دستاویزی برای تداعی رویدادها و شخصیت‌هایی هستند که نام‌ و یادشان در پهنه تاریخ باقی مانده. درسال‌های اخیر، روز بیست‌وهفتم شهریور باعنوان «روز شعر و ادب فارسی» نام‌گذاری شده و ویژه‌تر آن که این روز در راستای پاسداشت مقام استاد شهریار، با سالروز درگذشت شاعر بزرگ و فقید معاصر همزمان شده است. به این بهانه با هادی بهجت‌تبریزی درباره دستاوردهای این روز به گفت‌وگو نشسته‌ایم.
کد خبر: ۱۵۱۸۷۷۲
نویسنده آزاده صالحی - گروه فرهنگ و هنر
 
اگر ممکن است در ابتدای بحث به این مساله بپردازیم که نام‌گذاری «روز ادب فارسی و بزرگداشت شهریار» در سال‌های اخیر چه تاثیری در شناخت او و اشعارش داشته است؟
طبعا نمی‌تواند بی‌تاثیر باشد، هرچند شهرت شهریار درگرو این نام‌گذاری نیست، او پیش از اینها در ایران و کشورهای همجوار شناخته شده بود و آن دسته افرادی که به ادبیات علاقه‌مندند، اشعارش را به خوبی می‌شناسند. در سال‌های گذشته نام‌گذاری چنین روزی به نام شهریار از سوی علی‌اصغر شعردوست صورت گرفت. ایشان تا امروز سمت‌های مختلفی ازجمله معاون وزیر فرهنگ‌وارشاد اسلامی تا سفیر ایران در تاجیکستان و... را عهده‌دار بوده و تالیفات بسیاری هم دارد. خود شهریار به شهرت توجهی نداشت و چندان که اشاره کردم، ناخوداگاه بی‌آن‌که خواسته خودش باشد به شهرت رسید. از نظر من شهرت عارضه‌ای است که به انسان وارد می‌شود و مهم است که هرفردی در مواجهه با این مسأله، چطور برخورد کند. تمام سال‌های عمر شهریار صرف کارهای فرهنگی و معنوی خودجوش شد و هیچ‌وقت به تبلیغات و مسائل دنیوی اهمیت نمی‌داد. شعری هم به نام «زیان شهرت» دارد که می‌گوید:
به مرگ چاره نجستم که در جهان مانم
به عشق زنده شدم تا که جاودان مانم
چو مردم از تن و جان وا رهاندم از زندان
به عشق زنده شوم جاودان به جان مانم
به مرگ زنده شدن هم حکایتی‌ست عجیب
اگر غلط نکنم خود به جاودان مانم
او به‌هرحال پلی بین مردم زمانه خویش و شعر است و نمی‌توان این نکته را انکار کرد، مسلما نام‌گذاری این روز به نام شهریار به کمک آنهایی می‌آید که می‌خواهند او را درلابه‌لای اشعارش بیشتر بشناسند. 

بعضی از کارشناسان و منتقدین ادبی ازشهریاربه‌عنوان شاعری چیره‌دست درسرودن قالب‌های مختلف شعری یادمی‌کنند اما تخصص اصلی او درسرودن غزل بود و ازاین منظر، تحولاتی را هم در این حیطه ایجاد کرد، دیدگاه شما در این‌باره چیست؟
بله، شهریار هم مانند دیگر شاعران در رویه شعری سبک منحصربه‌فرد خود را داشت و به قول خودش، شیوه نویی در غزل ایجاد کرد که در اصطلاح امروزی به آن غزل نوآیین گفته می‌شود. غزل ازجمله قالب‌هایی است که همیشه حرف‌های زیادی برای گفتن دارد، شاید به این خاطر که اصولا وسعت دامنه شعر گسترده است.مرحوم حسین منزوی وزنده‌یاد محمدعلی بهمنی ازشاعرانی بوده‌اند که بعد ازشهریاربه سرودن غزل‌های‌نوآیین پرداخته ودرردیف غزل‌سرایان نوآیین‌شناخته می‌شوند. 

باتوجه به تولیداتی که در این سال‌ها در شاخه‌های فیلم، تئاتر، نگارش کتاب و مقالات پژوهشی صورت گرفته است، به‌نظرتان حق شهریار در ادبیات معاصر ادا شده است؟
نزد آنهایی که اهل مطالعه هستند بله، تاحدود زیادی این مسأله میسر شده است. تردیدی نیست که شناخت شخصیت واقعی او با خواندن اشعارش به دست می‌آید، چون از نظر من انسان همیشه با افکارش زنده است. ولی به‌طورکلی، جای صفحات ادبی در رسانه‌های امروز خالی است، درنتیجه پرداختن به افکار و آثار مفاخر فرهنگی هم چندان که باید نزد مخاطبان برجسته نمی‌شود، چندان که در سال‌های اخیر به‌ندرت به یک نشریه مستقل ادبی برمی‌خوریم. بااین‌حال در پاسخ به سؤال شما، یاد این جمله که در سال‌های نوجوانی آن را در کتابی خواندم، می‌افتم: «زمانه غربال دارد و دانه درشت‌ها را نگه می‌دارد». 
به قول پروین اعتصامی:
من این ودیعه به دست زمانه می‌سپرم 
زمانه زرگر و نقاد هوشیاری بود 
سیاه کرد مس و روی را به کوره وقت 
نگاه داشت به‌هرجا زر عیاری بود 

متعاقب این سوال، چه بخش از این تولیدات ادبی و هنری ای را که دنبال کرده‌اید، مانند آینه بازتابی از زوایای پیدا و پنهان زندگی شهریار بوده و چقدر به تحریف حقایق زندگی او پرداخته‌اند؟
نمی‌شود گفت تحریف، چون هر هنرمندی با رجوع به زندگینامه چهره‌های برجسته علمی، ادبی و هنری، درنهایت برداشت خود را از آن شخصیت در قالب تئاتر، فیلم یا کتاب ارائه می‌دهد و شهریار هم از این قاعده مستثنی نبوده است. منتها معتقدم اگر قرار است اثری درباره شهریار ساخته شود، باید به دست کسی صورت بگیرد که به‌لحاظ دانش و اشراف، از سطح بالایی برخوردار باشد. مثلا تصور خود من همیشه این بوده که موسیقی برای شعر «حالا چرا» اثر شهریار باید به دست کسی چون روح‌الله خالقی ساخته می‌شد. طبعا هرچقدر ذوق سازنده از سطح بالاتری برخوردار باشد، آن اثر ماندگارتر می‌شود و مخاطب هم بهتر می‌تواند عمق آن کار را درک کند. 
 
کمتر کسی است که وقتی صحبت از شهریار می‌شود، داستان عشق نافرجام او رانشنیده باشد؛ طی این سال‌ها مستندسازانی بوده‌اند که به این مسأله اشاره داشتند اما بازگو کردن این مرحله از زندگی شهریار چندان که باید موردپسند و موافقت خانواده او قرار نمی‌گیرد، درحالی که به باور عده‌ای از اهل قلم، آن عشق زمینی مقدمه رسیدن شهریار به عشق الهی را فراهم کرد، نظر شما دراین‌باره چیست؟

برداشت و تجربه شخصی من این است وقتی انسان به بن‌بست می‌رسد، پرواز می‌کند و اوج می‌گیرد. درباره عشق زمینی هم همین تعبیر وجود دارد. شهریار در عشق زمینی خود به بن‌بست رسید ولی ناکامی در آن عشق باعث شد تا مسائل فرازمینی پیش پای او بازشود. به‌هرحال معتقدم اگر قرار باشد زندگی او دستمایه ساخت فیلم، سریال یا مستند و... قرار بگیرد باید درباره این بخش از زندگی او هم صحبت شود، طبیعی است که با نور افکندن به تمام زوایای زندگی اوست که شناخت کامل از او حاصل می‌شود. ضمن این‌که شهریار عشق اول را به صورت ابزار شعری و عشق افلاطونی در زندگی خود نگه داشت. خودش دراین‌باره می‌گوید: 
خیالت ساده‌دل‌تر بود و با ما از تو یکروتر 
من اینها هردو با آئینه دل روبه‌رو کردم 
فشردم با همه مستی به دل سنگ صبوری را 
زحال گریه‌ی پنهان حکایت با سبو کردم 
می‌خواهم بگویم، شهریاردرطول زندگی خودآن عشق راگرامی داشت و ازآن رهنمودی برای دیگرمراحل زندگی‌اش ساخت. 
 
در لابه‌لای انبوه اشعار شهریار، شعر «ای وای مادرم» برای من بعد دیگری دارد، بااین حال کدام شعر او نزد شما از باقی اشعار متمایز است؟

واقعیت این است که نمی‌توانم به شعر خاصی اشاره کنم، چون از کودکی با اشعار او بزرگ شده‌ام، از خواندن هرکدام‌شان همچنان لذت می‌برم و هرکدام‌شان را به اقتضای زمانه زمزمه می‌کنم. حتی در سال‌های اخیر منتخبی از اشعار شهریار را باهمراهی یکی از اساتید تبریزی به چاپ رساندیم. اشعار زیادی از او هست که به قول خودش در روح انسان ارتعاش ایجاد می‌کند و «ای وای مادرم» که اشاره کردید، یکی از همان اشعار است که در بحر آزاد سروده شده و نتیجه حال‌وهوای درونی اوست. در مجموع تمام اشعارش حرفی برای گفتن دارند. 
 
شما به‌عنوان فرزند شهریار متولی چاپ کتاب‌هایش هستید؟

نه این مسأله به‌عهده ما نیست، بعد از فوت شهریار با ناشری که خودش همیشه با او قرارداد می‌بست کار را ادامه دادیم، حالا۳۰ سال از این همکاری می‌گذرد و در شرف انجام گفت‌وگوها و انعقاد قراردادهای تازه هستیم. به‌خصوص این‌که مقداری از اشعار شهریار هست که هنوز موفق به گردآوری‌شان نشده‌ایم. این‌ اشعاری است که شهریار به مناسبت‌های مختلف و در پاسخ به درخواست مردم، درقالب سوگنامه (شعرهایی بعد از فوت افراد) یا در عروسی‌ها سروده است. مردم همیشه از شهریار تقاضای شعر داشتند و او هیچ‌وقت در این زمینه دست رد به سینه کسی نمی‌زد. از این رو، باید همکاری‌هایی صورت گیرد تا این اشعار گردآوری شود. 
 
دلیل این که دراین سال‌ها اقدامی نسبت به گردآوری این اشعار صورت نگرفته، چیست؟

شاید به این خاطر که مردم دوست دارند این اشعار به‌عنوان یادگار نزد خودشان باقی بماند و کمتر تمایل دارند آن را اهدا کنند. به‌خصوص این که این اشعار با دستخط خود شهریار به این افراد هدیه شده و طبعا ارزش زیادی دارد. متاسفانه در این سال‌ها گاهی با اشعاری مواجه می‌شویم که به شهریار منسوب شده ولی از او نیست! از این موارد هم وجود دارد که فقط مختص او نبوده و درباره تمام شاعران ممکن است چنین اتفاقی بیفتد. بعد از فوت شهریار، جلد سوم مجموعه اشعارش را چاپ کردیم و چون خود او نظارتی در این زمینه نداشت، کار برای ما با مشکلاتی مواجه بود. درسال‌های اخیر، قیمت کتاب گران شده ولی خوشبختانه فضای مجازی به کمک کتابخوانان آمده و می‌توانند اشعار موردنظر از شهریار را دانلود کنند.
 
برای امروز به مناسبت بزرگذاشت استاد شهریار در تبریز برنامه‌ای برگزار خواهید کرد؟

مانند سال‌های گذشته، آقای شعردوست متولی این برنامه است و فعالیت‌هایی دراین زمینه انجام خواهد شد. از جمله مجموعه مقالاتی که زیرنظر دکتر سلیمی‌نیا، عضو هیات عملی دانشگاه تبریز گردآوری شده است. 
 
​​​​​​​میراث شعری شهریار به شما و خواهران‌تان منتقل شده است؟

شهریار یک نوه شاعر دارد؛ البته یکی از خواهرهایم در این زمینه طبع‌آزمایی‌هایی کرده ولی شعر منتشرشده ندارد. خود شهریار خواهر و برادری داشت که در حیطه شعر فعال بودند، به‌طوری که برادرش ۸۰ غزل چاپ‌نشده دارد، ولی فرزندانش هیچ‌وقت شعر نگفته‌اند.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰