کودکی با دستانی اعجاب‌انگیز

سکوتی مرگبار که هرلحظه ممکن است با صدای مهیب انفجار درهم بشکند. رطوبت هوا، بوی خاک نم‌خورده و بوی باروت، فضایی خفقان‌آور را ایجاد کرده است. مهرداد ۱۳ساله، با لباس و صورت خاکی، زانو می‌زند. چشمان نافذ ساده‌اش که در آن هوش و تمرکز برق می‌زند، سیم‌های رنگارنگ و پیچیده‌ای را که از دل یک مین بیرون زده‌اند دنبال می‌کنند؛ هرکدام نمادی از مسیری بالقوه به سوی مرگ یا حیات.
کد خبر: ۱۵۱۸۸۰۷
نویسنده نرگس طهمورثی - تهران
 
همرزمانش، با نفس‌های حبس‌شده، از فاصله‌ای امن و با قلبی نگران، به او چشم دوخته‌اند. دستان کوچکش، که برای بازی با اسباب‌بازی‌ها ساخته شده‌اند، اکنون با دقتی حیرت‌انگیز، سیم‌ها را از هم جدا می‌کنند؛ گویی در حال انجام یک بازی کودکانه است، درحالی‌که هر لحظه، با مرگ چشم در چشم می‌شود. او از تخصص خود استفاده می‌کند؛ می‌داند کدام سیم قطع شود و کدام باقی بماند.لحظه‌ای که سیم صحیح قطع می‌شود و بمب از کار می‌افتد، امید در دل‌ها زنده می‌شود. فریاد «الله‌اکبر» رزمندگان، آسمان جبهه را می‌لرزاند. این پیروزی کوچک، اما مهم، مرهون شجاعت و مهارت این نوجوان قهرمان است. هربار که او از دل میدان مین بیرون می‌آید، نه‌تنها جان خود، بلکه جان ده‌ها رزمنده دیگر را نجات داده است.امروز «مهرداد عزیزاللهی» نه‌تنها یک نام، بلکه یک مکتب است؛ مکتبی از شجاعت، تعهد و عشق بی‌دریغ به وطن. آنها ستارگانی هستند که راه را به ما نشان می‌دهند و یادآور می‌شوند که امنیت، آرامش و اقتدار امروز ما، مدیون فداکاری‌های بی‌دریغ آنان است. شهادت مهرداد و امثال او، گواه این حقیقت است که در دفاع از وطن، سن و سال مطرح نیست، بلکه عشق و اراده است که حرف اول را می‌زند.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰