یزد- خبرنگار جام جم آنلاین - در سالهای اخیر، استان یزد با اتکا به طرح نهضت ملی مسکن، ساخت گسترده واحدهای ویلایی را در اولویت قرار داده است؛ سیاستی که در ابتدا بهعنوان راهحلی بومی، اقلیمی و کمهزینه مطرح شد، اما بهتدریج با چالشهای جدی مواجه گردید و امروز بیش از آنکه راهحل باشد، خود به مسئلهای تازه بدل شده است. در این میان، استفاده از یک الگوی واحد برای همه مناطق، شهرها و حتی محلات، اصلیترین خطای راهبردی این طرح است. نسخهپیچی یکسان برای استان یزد "آنهم با ساخت مسکن صرفاً بهصورت ویلایی" نهتنها با تنوع نیازها، بافتها و ظرفیتهای اجتماعی و اقتصادی مناطق مختلف همخوانی ندارد، بلکه زمینهساز نارضایتی، مشکلات فنی، و آسیبهای اجتماعی گسترده شده است.
مسکن در هر جامعهای، تنها به یک نیاز اولیه محدود نمیشود. خانوادهها با امید به ثبات، امنیت و سرمایهگذاری آینده، وارد فرآیند ساخت یا خرید خانه میشوند. بهویژه در شرایط بیثبات اقتصادی، نقش سرمایهای مسکن دوچندان میشود. بنابراین، سیاستگذاری نادرست در این حوزه میتواند تبعات اقتصادی، روانی و اجتماعی جبرانناپذیری برای شهروندان به همراه داشته باشد. استان یزد با جمعیتی بیش از ۱.۳ میلیون نفر، با نرخ رشد مهاجرت ناشی از گسترش صنعتی و کارخانهای، تحت فشار سنگین تقاضای مسکن قرار گرفته است. اما پاسخ به این نیاز، با الگویی یکسان، ناهماهنگ و بدون زیرساخت، نه تنها کارساز نبوده بلکه خود مسئلهساز شده و در آینده به بحران بدل میشود.
ساخت انبوه مسکن ویلایی بدون طراحی معماری دقیق، بدون نظارت کافی و بدون بهرهگیری از روشهای نوین، باعث شده بسیاری از پروژهها از کیفیت لازم برخوردار نباشند. نبود ناظر، ناهماهنگی بین نظام مهندسی، اداره راه و شهرسازی و شهرداری، و همچنین عدم وجود طرح تاسیسات برقی و مکانیکی فجایعی پنهان را در دل خود دارد. در برخی ساختمانها حتی فضای پله فقط برای کم کردن هزینه، حذف شده و با میلگردهای انتظار برای طبقه دوم مواجهاند؛ تصمیماتی غیرکارشناسی و بسیار سطحی.
در برخی پروژهها اسکلت ساختمانها بدون حضور ناظر تکمیل شدهاند؛ روندی نگرانکننده و نشانهای از نبود سازوکار نظارتی کارآمد در اجرای طرح است. تاخیرهای مکرر در ساخت، فرسایشی شدن پروژهها، بلاتکلیفی مردم و نبود پاسخگویی، منجر به افزایش اعتراضات عمومی و تجمعهای پیدرپی متقاضیان مقابل استانداری و ادارات راه و شهرسازی شده است که ای اعتراضات در فضای مجازی بسیار پررنگ است.
عدم نظارت در اجرای سایت، کدهای ارتفاعی پیادهروها و جدولگذاری به دلایل مختلف، باعث بروز خطاهای متعدد اجرایی شده است. در بسیاری موارد، اصلاح این اشتباهات مستقیم و غیرمستقیم به دوش مصرفکننده افتاده و در مواردی بدون اصلاح، کیفیت نهایی کار به شدت افت کرده است. از دیگر نکات نگرانکننده، بیتوجهی به مطالعات زمینشناسی و گسلها در برخی سایتهای مسکنسازی است
در حالیکه برخی ساختمانها اسکلتشان تکمیل شده و دیگر راهی جز اتمام آنها وجود ندارد، ضروری است با بررسی کارشناسی، عیوب موجود تا حد امکان برطرف شود. ساختمانهایی که هنوز در مرحله اجرا هستند، باید با توقف موقت و تعیین ناظر و طراحی مجدد، از مسیر فنی و ایمن ادامه یابند. و مهمتر، ساختمانهایی که هنوز آغاز نشدهاند، باید در قالب طرحی تازه، با بررسی شرایط منطقه، حتی به ساخت در ارتفاع، طراحی واحدهای همسایگی، خانههای نسلمحور یا مسکن با قابلیت تغییر کاربردی و تغییر معماری با روشهای نوین، تغییر الگو دهند
از دیگر آسیبهای مهم طرح فعلی، یکنواختی شدید در فرم، معماری و طراحی مسکنهاست؛ ساختاری صنعتی، فاقد هویت و یادآور مونتاژ، که نه با بافت فرهنگی یزد همخوان است و نه با شأن زیست شهری ایرانی. این معماری یکنواخت، نهتنها فاقد خلاقیت است، بلکه تبعات اجتماعی سنگینی نیز دارد: تمرکز یک قشر خاص با سطح درآمد مشابه، فقدان تنوع فضایی و فرهنگی، و در نتیجه ایجاد محلاتی با آسیبپذیری اجتماعی بالا.
هزینه بالای آمادهسازی زمین، تامین زیرساختها و خدماترسانی به اراضی گسترده و پراکنده، باری غیرقابل تحمل شده است. خدماتی مانند آب، برق، گاز، روشنایی، نظافت، دفع زباله و فضای سبز، با این شکل پراکنده و گسترده، چند برابر هزینهبرتر از پروژههای متراکم است. شهرداری نیز با توجه به بار مالی بالا، از پذیرش این محلات در محدوده خدماترسانی رسمی خودداری میکند؛ نتیجتاً، این محلات پس از ساخت، در صورت عدم مدیریت، رها شده، بیخدمات مانده و به مناطق محروم شهری جدید تبدیل میشوند. قسطهای سنگین، افزایش بیبرنامه هزینهها، نبود شفافیت در تعیین قیمت نهایی و عدم نظارت مالی، فشاری سنگین بر مردمی وارد کرده که قرار بود این پروژهها برایشان نجاتبخش باشد. در بسیاری موارد، هزینه نهایی هر واحد فراتر از توان واقعی متقاضیان رفته و به دلیل طولانیتر شدن اجرا، هزینههای ساخت چندین برابر ابتدای طرح شده است. تعویقهای پیدرپی، بلاتکلیفی، آینده نامعلوم و نبود پاسخگویی، تعدادی از متقاضیان را ناچار کرده امتیاز خود را در بازار غیررسمی بفروشند. این امر، ضمن ایجاد بازار سیاه و ورود دلالان و واسطهها، موجب افزایش تورم و بیثباتی بیشتر شده است. بدتر آنکه بسیاری از فروشندگان امتیاز، به دلیل قرمز شدن فرم «ج»، از هرگونه طرح حمایتی مسکن و زمین محروم شدهاند. با افزایش تورم و فروش امتیاز، آنها نه خانه دارند، نه امیدی برای داشتنش. این یعنی بیعدالتی مضاعف، یعنی حذف فقرا از فرصت عدالتمحور پیش آمده.
باید پذیرفت که ساخت یک واحد کوچک با نصف متراژ یا حتی کمتر از مسکنهای ویلای در حال ساخت، ولی، بهینه، کامل، کممصرف از نظر انرژی، و دارای طراحی مهندسی دقیق، بهمراتب ارزشمندتر از ساخت یک ویلای بزرگ نیمهتمام، پرعیب، پرهزینه و ناکارآمد است. واحدهای کوچک اما تکمیل، با مصرف انرژی پایین، طراحی بهینه، پرت فضای کم و کیفیت ساخت بالا، میتوانند سکوی آغاز زندگی باشند؛ و در آینده، با طراحی منعطف، قابلیت گسترش، ساخت یا خرید مسکن بزرگتر و انطباق با نیازهای جدید را نیز داشته باشند. نگاه کیفی باید جایگزین کمیتگرایی شود. مسکن باید برای سکونت پایدار باشد، نه صرفاً ساخت متری و پرشمارِ واحدهای غیربهینه.
عدم تحقق وعده ساخت چهار میلیون واحد مسکونی و توقف یا کندی اجرای پروژهها، مردم را دلسرد کرده است. مردم با پیامکهای بیپشتوانه، اقساط ناگهانی، ابهام در فرایند، و سکوت مواجهاند. در سطح ملی، وجود تعداد بسیار زیاد واحدهای مسکونی خالی نشان میدهد که حتی اگر ساخت هم انجام شود، بدون سیاستهای مکمل مانند مالیات بر خانه خالی، کنترل اجاره، و توزیع عادلانه، باز هم مسکن به نیازمندان واقعی نخواهد رسید. در نهایت، باید اذعان کرد که استفاده از یک نسخه واحد برای معضلی به پیچیدگی بحران مسکن، نه تنها ناکارآمد، بلکه خطرناک است.
سخن آخر
ادامه ساخت ویلایی در یزد با وضعیت موجود و بدون آیندهنگری، چیزی نیست جز انباشت بحران. امروز باید با جسارت، صداقت و نگاه علمی، از مسیر غلط بازگردیم. نهضت ملی مسکن در یزد تنها زمانی احیا میشود که الگوی آن بر پایه طراحی معماری بومی، فناوری نوین، تنوع اجتماعی، و نگاه عدالتمحور بنا شود. در غیر اینصورت، آنچه باقی خواهد ماند، شهرهایی نیمهساخته، مردمی بیخانه، و تاریخی پر از اشتباهات مدیریتی خواهد بود.
راه نجات طرح نهضت ملی مسکن در یزد، تنها بازنگری نیست؛ بلکه نیازمند یک "نهضت فکری و اجرایی نو" است. اینجا جایی است که نقش جوانان پررنگ میشود. جوانان با انرژی، ایده و جسارت خود میتوانند چهره صنعت ساختمان و مسکن یزد را دگرگون کنند، اما تجربه بزرگان همچون ریشهای است که درخت بدون آن دوام نمیآورد. شور جوانی باید با حکمت بزرگان پیوند بخورد تا نهالی پایدار روییده شود؛ "نه نسلی حذف شود و نه نسلی بیپشتوانه به میدان بیاید".
"ترکیب تجربه و انرژی، معجون نجاتبخش صنعت ساختمان یزد و فراتر از آن ایران است."
باید با ورود جدی خیرین، سرمایهگذاران اجتماعی، متخصصان صنعت ساختمان، و نخبگان بومی، الگوهای جایگزین طراحی، بهرهوری منابع، ساخت مشارکتی، و استفاده از فناوریهای نوین را وارد میدان کرد. بیتردید، راه عبور از بحران مسکن نه در تکرار اشتباه، بلکه در "جسارت تغییر" نهفته است.