وقتی سریالی با نامی مانند «سوجان» روی آنتن میرود، عنوانش پیشاپیش بخشی از بار معنایی قصه را منتقل میکند. نام کوتاه و خوشآهنگی که هم به شخصیت اصلی اشاره دارد و هم بار عاطفی و نمادین قصه را در خود جای داده است. یا وقتی مجموعهای چون «حکایتهای کمال» ساخته میشود، نام آن با پیشینه یک کتاب پرمخاطب در حافظه فرهنگی جامعه پیوند دارد. همین هم باعث شد که مخاطبان پیش از دیدن نخستین قسمت، با قصه و فضای اثر احساس آشنایی کند. حتی نام دیگر سریالهای تلویزیونی نشان میدهد که نامهای خلاقانه چگونه میتواند بار نمادین و پیام اخلاقی قصه را در همان برخورد نخست به ذهن تماشاگر القا کند؛ نامی که هم هشداردهنده است و هم پرسشبرانگیز. این نمونهها بهخوبی گواه آن است که نامگذاری در تلویزیون امروز یک تصمیم ساده یا اتفاقی نیست، بلکه بخشی از فرآیند اندیشیده تولید است. پشت هریک از این انتخابها، جلسات مشورتی و گفتوگوهای جدی میان نویسنده، کارگردان و تهیهکننده قرار دارد. آنان بهخوبی میدانند که عنوان اثر نخستین «سفیر»آن درذهن مخاطب است. اگراین سفیر خوشچهره وخوشزبان باشد،راه را برای همراهی تماشاگر هموار میکند. نام درست، پلی میشود میان مخاطب و قصه؛ پلی که اعتمادمیآفریند و اثررا درحافظه جمعی ماندگار میکند. در مقابل، نامهای بیرمق یا کلیشهای نه فقط مخاطب را جذب نمیکند بلکه گاهی حتی مانع دیدهشدن اثر میشود. خوشبختانه امروز در بسیاری از تولیدات، این خطا کمتر رخ میدهد و ما شاهد دقت بیشتری در انتخاب نامها هستیم. از زاویهای دیگر، انتخاب عنوان درست میتواند بازاریابی اثر را هم تسهیل کند. نامی کوتاه، خوشآهنگ و پرمعنا، در تبلیغات شنیداری و دیداری بهتر مینشیند و زودتر در ذهنها حک میشود. همین ویژگی سبب میشود که مخاطب بهراحتی اثر را به یاد آورد و پیگیر ادامه داستان باشد. این نکته بهویژه در رقابت تنگاتنگ رسانهها اهمیت فراوانی دارد؛ چرا که در ازدحام پیامها و تصاویر، آنچه بیشتر در ذهن میماند، همان «نام» است. تلویزیون ملی ما بهخوبی دریافته که عنوان آثار باید هم با فرهنگ بومی و ریشههای اجتماعی هماهنگ بوده و هم قابلیت شنیدهشدن در سطح وسیعتر را داشته باشد. در سالهای اخیر، تلاش برای یافتن نامهایی با بار فرهنگی مثبت و در عینحال جذاب، به یکی از شاخصهای موفقیت آثار تبدیل شده است. این رویکرد، هم به غنای هویتی سریالها کمک میکند و هم سبب میشود که آثار ایرانی در صورت عرضه بینالمللی، با نامی قابلفهم و پذیرفتنی در جهان معرفی شود. نگاه مثبت به این روند آن است که امروز، عنوانگذاری آثار تلویزیونی از سطحینگری فاصله گرفته و به بخشی از راهبرد تولید تبدیل شده است. این تغییر نگرش را میتوان به فال نیک گرفت؛ چرا که هرچه نامها دقیقتر، پرمعناتر و زیباتر انتخاب شود، تجربه مخاطب از تماشای سریالها غنیتر و شیرینتر خواهد بود. تلویزیون با همین دقت در انتخاب نامها نشان میدهد که به سلیقه و ذهنیت مخاطبان خود احترام میگذارد. در نهایت آنچه برای بیننده باقی میماند، نهفقط قصه و تصویر، بلکه نامی است که در حافظه او حک میشود؛ نامی که اگر بامسما و جذاب باشد، به تنهایی میتواند حامل بخشی از پیام اثر و سرمایهای برای اعتماد مخاطب باشد.