شوقی در این گفتوگو تأکید میکند رادیو خانه اوست و اگر بارهاوبارها به گذشته برگردد، باز همین مسیر هنری و شغلی را انتخاب خواهد کرد. او همچنین حضور جوانان علاقهمند، تحصیلکرده و دارای صدای خوب و اثرگذار را برای ماندگاری و تداوم حیات رادیو لازم و ضروری میداند.
شما با شبکههای مختلف از جمله رادیوهای ورزش، فرهنگ، تجارت، تهران، پیام و...همکاری داشتهاید. کدام حوزه بیشتر مورد علاقهتان است؟
به عقیده من، هنر این است که یک گوینده بتواند در تمام حوزهها کار خود را به نحو احسن انجام دهد اما هر انسانی در کنار ابعاد مختلف تواناییاش، به یک یا چند حوزه گرایش ذهنی و حسی بیشتری دارد. این موضوع برای من هم همیشه صادق بوده و اگر بخواهم دقیق به آن اشاره کنم، حوزههای اجتماعی، فرهنگی، ادبی و روانشناسی همیشه انتخابم در طول این ۲۸سال کار بوده است. البته در این حوزهها همیشه بهطور همزمان فعال نبودهام اما گاهی اوقات یک برنامهام در چند بخش به موضوعات اجتماعی، فرهنگی، ادبی و...پرداخته است و با انگیزه بیشتری در آن برنامه اجرا کردهام و لذتش را هم بردهام. نمونهاش همین برنامه عصر تهران رادیو تهران است.
آیا هر برنامه رادیویی با توجه به موضوع و شنوندگانش، لحن و صدای خاصی را برای گویندگی میطلبد؟
بدون شک همینطور است. هر برنامه در دل محتوایی که ارائه میدهد، کدهای شناسایی برای گوینده دارد. یعنی اینکه مثل یک نقشه راهنما به گوینده خواهد گفت براساس این محتوا و متن موظف هستی لحنت را اینگونه انتخاب کنی. این گوینده است که براساس تجربیات و دانش اجرا و احاطهاش به متن و موضوع، بهترین لحن را برای خوانش و اجرای بداهه انتخاب میکند. قطعا لحن اجرای یک برنامه پزشکی با لحن اجرای یک میزگرد سیاسی یا جُنگ عصرگاهی متفاوت است. اینجا گوینده میماند و تواناییهایش برای زیباتر کردن برنامه با کلماتی که درست ادا میشود و با لحنی که خاص اجرای همان برنامه است. این یعنی برنامهای شستهرفته با هنر گویندهای توانمند.
در تمام سالهای فعالیتتان در رادیو، از اجرای کدام برنامهها بیشترین لذت را بردهاید و همچنان در خاطرتان مانده است؟
بسیار طبیعی است که گویندهای با سابقه کاری من، برنامههای زیادی را در طول این سالها اجرا کرده باشد. از آنجا که برای همه برنامههایم ارزش قائلم و هر کدام درس جدیدی در اجرا و زندگی به من دادهاند، اجازه دهید به چند نمونه نامآشنا که هم در جشنوارههای مختلف بابتشان کاندیدای دریافت جایزه بهترین گوینده زن شدهام یا جایزهای برای اجرایشان دریافت کردهام یاد کنم. برای مثال برنامههای «دعوت»، «به همین راحتی»، «سعادتآباد»، «شهر زیبا» یا برخی از نوبتهای اجرایم در رادیو پیام و تعدادی دیگر که شاید مربوط به سالهای دور است و نامشان در خاطرم نیست.
آیا فقط داشتن صدای خوب برای فعالیت و گویندگی رادیو کافی است؟
شاید بیست و چند سال پیش میشد این سوال را با کمی اغماض و گفتن پاسخ «بله» جواب داد اما سالهاست هنر گویندگی فقط به داشتن یک صدای خوب خلاصه نمیشود. صدای خوب، شفاف، رسا و شناخت مخرج درست ادای کلمات در سخن گفتن،شرط لازم برای گویندگی است اماشرطی کافی نیست.یک گوینده اگر صدای خوب وخاصی داشته باشد اما توان اجرایش ضعیف باشد، در حوزه اجرا به چه کار میآید. توان اجرا یعنی گوینده بداند هر متن لحن خوانش خودش را دارد. باید مکثها را بشناسد، فراز و فرودها را نادیده نگیرد، به طنینبخشی در برخی متنها اهمیت دهد و حد صدایش را بشناسد. یعنی بهترین جایی که صدایش بعد از خروج از حنجره میتواند روی مخاطب اثرگذار باشد.نه بیدلیل فریاد بکشد و نه بیجهت زمزمهوار سخن بگوید. پس صدای خوب در کنار رعایت نکات بسیاری که فقط چند موردش را به اختصار عرض کردم، میتواند از یک گوینده، خاطرهای مانا در ذهن شنونده بسازد. گویندهای که علاوه بر داشتن صدایی که سرمایه اوست به هنر و دانش «چطور و چگونه» گفتن هم آراسته باشد، ارزش بودن در این حرفه را دارد و این میسر نمیشود مگر با آموزشدیدن نزد کسانی که به کارشان آگاهند.
شما سالهاست فن بیان تدریس میکنید. حضور جوانان در این حوزه را چگونه میبینید؟
درمقایسه با سالهای گذشته؛ علاقهمندی بیشتری درجوانان میبینم. البته نگوییم فقط جوانان.همه کسانی که به هنر خوب سخن گفتن در زمانه حاضر بهعنوان یک ضرورت فکرمیکنند هم دراین طیف قرارمیگیرند.جذابیت هنرگویندگی و فراگیری علم صدا، شناخت جایگاه صداوتسلط در انتخاب لحن درست اجرا،جوانان تشنه یادگیری رابه کلاسهای فن بیان میکشاند. تماشای این گروه برای من همیشه لذتبخش بوده، چون من را به روزهای اول حضورم در رادیو پیوند میزند که همه گوش بودم برای آموختن، همه چشم بودم برای یادگیری و دائم درحال اصلاح لحن وبازسازی آن در کارهایم. پس اگربخواهم پاسخ دقیقی به این پرسش بدهم، خواهم گفت دنیای صداوگویندگی به حضورجوانان علاقهمند باپشتکار فراوان،تحصیلکرده ودارای صدای خوب واثرگذار بسیارنیازمند است.چون تازگی صدامخاطبجذبکن است وما بدون مخاطب فراموش میشویم.ما یعنی رادیو.
اگر به گذشته برگردید باز هم کار در رادیو را انتخاب میکنید و از مسیری که آمدهاید پشیمان نیستید؟
اگر بارها به گذشته برگردم همین مسیر، همین هنر وهمین شغل راانتخاب خواهم کرد. حتی لحظهای شک نخواهم کرد. رادیو خانه من است؛ خانهای که از ۲۰سالگی در آن روی من باز شد. من در این خانه پنجرهای داشتم رو به دنیای آرزوها؛ آرزوی گویندهای که در یادها بماند و امیدوارم که بماند.
چه آیندهای را برای رادیو پیشبینی میکنید؟
آنچه از گذشته تا به حال بوده، از حال تا آینده هم خواهد بود. به عشق صداهای خوب و خاطرهانگیز در رادیو، به برکت حضور پیشکسوتان رادیو و با ورود نسل جدیدی از گویندگان خوشالحان که بازوی توانای ما در کار خواهند شد.