بخش اجرای نهایی شرکتکنندگان نیز طی روزهای گذشته در تالار رودکی برگزار شد و شرکتکنندگان در شاخههای سازی و آوازی و در سه رده سنی الف، ب و ج در حضور هیات داوران رپرتوار خود را نواختند. بهبهانه برگزاری این رویداد با حمیدرضا نوربخش، مدیرعامل خانه موسیقی که از اعضای هیاتداوران این جشنواره نیز بوده است، به گفتوگو نشستهایم.
شما درسالهای اخیر، چندین دوره عضویت در هیات داوران جشنواره ملی موسیقی جوان را بهعهده داشتهاید؛ فکر میکنم باتوجه به این که هجدهمین دوره این جشنواره روز گذشته به پایان رسید، حالا دیگر میتوان یک ارزیابی کلی نسبت به این دوره انجام داد.
پیش از هرچیز باید به این نکته اشاره کنم که جشنواره موسیقی جوان جدیترین جشنواره در حوزه آزمون و رقابتی است که به این گستردگی از نظر انواع موسیقی برگزار میشود. چرا که دراین سالها بزرگترین استادهای موسیقی کشور در ردیف داوران این جشنواره بودهاند و مشابه آن را نمیتوان در جشنواره دیگری مشاهده کرد که اساتید موسیقی در یک رویداد، یکجا جمع شوند. ازاین منظر احساس میشود آینده موسیقی ما از حیث استعدادیابی و رصدکردن وضعیت موسیقی در حوزه جوانان و نوجوانان، در گرو چنین جشنوارههایی است، منتها طبعا این جشنواره هم مانند دیگر جشنوارهها، دارای چالشها و فرازونشیبهایی هست.
یکی از موضوعاتی که دراین سالها بیش از سایر مباحث در حوزه جشنوارهها مورد توجه اهالی رسانه و کارشناسان قرارگرفته، این است که سرنوشت برگزیدگان پس از پایانیافتن جشنوارهها چه خواهد شد و اصولا این رویدادها چقدر میتوانند تضمینکننده چشمانداز شغلی جوانانونوجوانان باشند؛ نظر شما دراینباره چیست؟
در بعضی دورهها، استعدادهای درخشانی در جشنواره موسیقی جوان شرکت کردند که به آن شکلی که باید برای آینده آنها هیچ فکر و برنامهای در کار نبوده است. یا همینطور، دلسوزانی بودهاند و پیشنهاداتی هم دراین زمینه ارائه کردهاند، ولی در نهایت یا امکانات اجازه نداده یا به هر دلیل دیگری، چندان که باید و شاید به این استعدادها توجه نشده است. ولی من هم براین باورم که میبایست به این موضوع فکر کنیم که تکلیف این استعدادها چه میشود؟ بهعنوان مثال، زمانی اگر آزمون «باربد» در کشور برگزار میشد با جایی مثل رادیو و تلویزیون در ارتباط بود و برگزیدگان از این طریق به جامعه معرفی میشدند. همانطور که تعدادی از شخصیتهای برجسته موسیقی کشور ما ازجمله پرویز مشکاتیان، شهرام ناظری و... در آزمون باربد دیده و شناخته شدند. آنچه مسلم است این که جشنواره ملی موسیقی جوان نیاز به سرمایهگذاری و توجه به برگزیدگان دارد. اگر این روند ادامه پیدا کند و بتواند بروندادی داشته باشد و منجربه نتایج خوبی شود، بهنظرم رغبت بیشتری در جوانان و نوجوانان برای شرکت در جشنواره ملی موسیقی جوان شکل میگیرد.
شما از دوره هفتم جشنواره تاامروز جزو اعضای هیات داوری دربخش آواز بودهاید؛ امسال کیفیت آثار شرکتکنندگان دراین بخش را چطور دیدید؟
من حوزههای دیگر را نمیدانم اما دربخش آواز، امسال کیفیت شرکتکنندگان و آثار نسبت به سال گذشته کمی افت کرده است. بهطورکلی از شروع کرونا، در جشنواره موسیقی جوان افت محسوسی ایجاد شده است.
بااینحال بهترین راهکار برای بهبود و ارتقا دراین زمینه از دید شما چیست؟
تصورم براین است که اگر ارتباطی با کلاسهای آواز و معلمان برقرار شود و استادان، شاگردان خود را به شرکت در جشنواره ملی موسیقی جوان ترغیب کنند، شاهد اتفاقات بهتری خواهیم بود. گاهی اساتید نهتنها شاگردان خود را به حضور در جشنواره ترغیب نمیکنند بلکه ممکن است به دلایلی آنها را از حضور دراین رویدادها منع هم بکنند! درحالی که اگر شاگردان کلاسهای آواز، دراین جشنواره شرکت کنند، متوجه نقایص کار خود میشوند و بهطورقطع در جهت مرتفعکردن مشکلات خود تلاش بیشتری میکنند.
برخی براینباورند آموزش موسیقی درسالهای اخیر رونق بیشتری یافته و بعضی هم به این مساله اشاره دارند که این حیطه تاحدودی کمرنگ شده است؛ نظر شما چیست؟
بهگواه سازندگان ساز که هیچکدامشان وقت سر خاراندن ندارند، معتقدم که امروز در زمینه آموزش موسیقی و تمایل به فراگیری سازهای مختلف، شاهد رونق و تکاپوی بیشتری به نسبت گذشته هستیم. به دلیل علاقه و حساسیت شخصی، به هر شهری که میروم، وضعیت آموزشگاههای موسیقی آن شهر را بررسی میکنم. بهطوری که ظرفیت اغلب این کلاسها را تکمیل دیدهام و استادان در تمام ساعات روز، مشغول تدریس برای هنرجویان هستند. بنابراین، از نظر تعداد شاگردان موسیقی وضعیت خوبی در کشور حاکم است و همه آموزشگاهها و اساتید مشغول فعالیت هستند. از سوی دیگر، کسانی هم که وارد این حوزه میشوند با علاقه شخصی این مسیر را دنبال میکنند، چون همه میدانند این حوزه، تجاری نیست و انتظار ندارند که ازاین طریق به نان و نوایی برسند. ضمن این که ما در برخی از سازها نسبت به یک دهه، وضعیت مطلوبتری داریم، بهعنوان مثال، درسالهای اخیر برتعداد کمانچهنوازان و اصولا هنرجویان این ساز افزوده شده است اما درعینحال نباید فراموش کرد که گاه با افت کیفی آموزش هم مواجه شدهایم. طبعا امروز دیگر صبر و حوصله قدیم وجود ندارد و برخی از هنرجویان که وارد این حیطه میشوند بعداز گذراندن چند مرحله، فراگیری موسیقی را نیمهکاره رها میکنند.
شاید بهاینخاطر که برخی از جوانان به اشتباه تصور میکنند فراگیری یکساز در بازه زمانی کوتاه میسر است.
دقیقا، درواقع این گروه از هنرجویان میخواهند زود به مرحلهای برسند که اثر ارائه بدهند و آهنگ بسازند، در حالیکه در دو نسل پیش از ما این شتابزدگی وجود نداشت. یعنی کسی که سولیست بود، همان سولیست میماند و آهنگسازی نمیکرد اما امروز همه نوازندگان دوست دارند قطعه و تصنیف بسازند. درست است که این مساله نشان از علاقهمندی به موسیقی ایرانی دارد ولی از منظرهایی که اشاره کردم، حوزه آموزش ما دچار مشکلاتی هم هست.
پیش از گفتوگو به این مساله اشاره کردید که در طول سالهای برگزاری جشنواره موسیقی جوان، با ایدههای مهمی در راستای ارتقای جایگاه این رویداد مواجه شدهاید؛ ممکن است دراین زمینه صحبت کنید.
جذابترین و بهترین ایدهای که دراین سالها درباره شرکتکنندگان جشنواره موسیقی جوان شنیدهام، وصلشدن به رسانه است. ما در جشنواره موسیقی جوان پارسا خائف را داشتیم که در گروه سنی «الف» نفر برتر شد. دقیقا سال بعد از آن دوره در برنامه «عصر جدید» احسان علیخانی شرکت کرد و در آن برنامه او را شناختند. پس از آن به این هنرمند توجه شد و او توانست آثاری را هم منتشر کند. همین موضوع نشان میدهد حضور برگزیدگان در رادیو و تلویزیون، میتواند آنها را با مخاطب میلیونی مواجه و توجه سرمایهگذاران را جلب کند. در سالهای قبل از انقلاب، «مرکز حفظ و اشاعه موسیقی» یک مرکز آموزشی بود که به شناسایی استعدادها میپرداخت وحتی به هنرمندان حقوق هم تعلق میگرفت ودربرخی از برنامههای تلویزیونی هم از آنها دعوت میشد که بهنظرم این مساله میتوانست تاثیر زیادی در برجستهشدن هنرمندان آن دوران داشته باشد. طبیعی است اگر یک هنرمند که استعداد نوازندگی و خوانندگی هم دارد مورد حمایت و توجه واقع شود، میتواند آثار درخشانی ارائه دهد. البته معتقدم نباید از دولت توقع حمایت داشته باشیم؛ دولت نه میتواند حمایت کند و نه میخواهد این کار را انجام بدهد. بنابراین لازم است در این مسیر برنامهریزی دقیق و مداومتری صورت بگیرد.