در این میان، ایران بهدلیل موقعیت استراتژیک خود در جنوبغرب آسیا، از ویژگیهای ممتاز و بیبدیلی برخوردار است. پس از انقلاب اسلامی، ایران فقط هارتلند موعودگرا نیست؛ هارتلند تئوپلیتیک موعودگراست. از اینرو ایران نقش کلیدی در نظم نوین جهانی و بهویژه جهان اسلام ایفا میکند.
از نظر تحلیلگران آمریکایی، ایران در قلب تقاطع خاورمیانه، آسیای مرکزی و اقیانوس هند قرار دارد و میتواند مسیرهای انرژی و تحولات ژئوپلیتیکی را تحت تأثیر قرار دهد. در سیاستهای رسمی ایالات متحده، ایران بهعنوان کشوری یاغی و بزرگترین حامی تروریسم جهانی معرفی شده است؛ عبارتی که درواقع نشاندهنده مخالفت ایران با نظم تکقطبی آمریکاست.
دکتر جیمزام. داورتی، استاد برجسته ژئوپلیتیک آمریکا، پس از فروپاشی شوروی در کتاب خود تحت عنوان «ظهور هارتلند جدید» به بازآرایی ژئوپلیتیکی اوراسیا اشاره میکند. او بر این باور است که هارتلند کلاسیک از بین رفته و هارتلند جدیدی با ظهور قدرتهایی همچون روسیه، چین، هند و ایران شکل گرفته است. ایران در این ساختار نوین، جایگاه کلیدی و استراتژیک در تقاطع سه منطقه حساس دارد.
انتقال هارتلند از اوراسیا به جنوبغرب آسیا
نظریهپردازان کلاسیک ژئوپلیتیک، بهویژه مکیندر، هارتلند یا «قلب زمین» را منطقهای استراتژیک و غیرقابل تصرف در اوراسیا میدانستند که تحت کنترل اتحاد جماهیر شوروی بود. این منطقه از رشتهکوههای اورال در غرب تا قطب شمال در شمال، و استپهای یخزده سیبری در شرق امتداد داشت. بهدلیل شرایط جغرافیایی سخت و عدم قابلیت تحرک نظامی و اقتصادی، این منطقه برای دشمنان شوروی بسیار پرهزینه و غیرقابل تسخیر بود.
با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و تغییر ساختار قدرت جهانی، مفهوم هارتلند نیز دگرگون شد. منطقه کلاسیک هارتلند دیگر قلب زمین بهشمار نمیرفت و جای خود را به جنوبغرب آسیا داد. اکنون، آسیای جنوبغربی بهدلیل پیچیدگیهای ژئوپلیتیکی و منابع عظیم انرژی، به مرکز رقابتهای قدرتهای بزرگ تبدیل شده است.
موقعیت ایران در هارتلند جدید
ایران در تقاطع سه منطقه حساس قرار گرفته است: خلیجفارس با منابع عظیم انرژی، آسیای میانه بهعنوان میدان جدید رقابت قدرتها پس از فروپاشی شوروی، و قفقاز بهعنوان گذرگاهی استراتژیک برای رویارویی احتمالی نظامی با روسیه. این موقعیت کلیدی، ایران را به یک نقطه محوری در ساختار ژئوپلیتیک جدید تبدیل کرده است.
برخلاف هارتلند سنتی که منطقهای بسته و نسبتا ثابت بود، هارتلند جدید یک محیط پویا و متغیر است. در این منطقه، رقابتها و ائتلافها بهسرعت شکل میگیرند و تغییر میکنند و کنترل آن به معنای کنترل آینده نظم جهانی است.
برخلاف هارتلند قدیم که ریمولند (حاشیه) فاصله زیادی با قلب زمین داشت، در هارتلند جدید، ریمولند دقیقا منطبق بر خود هارتلند است. به عبارتی، تسلط بر هارتلند جدید به معنای کنترل ریمولند و به تبع آن، کنترل امنیت، اقتصاد، سیاست و فرهنگ جهان است.
قانون: کنترل ایران، کنترل جهان
براساس دیدگاه کارشناسان آمریکایی، کنترل هارتلند جدید و ریمولند آن یعنی کنترل اقتصاد جهانی، امنیت بینالمللی، سیاستهای کلان جهانی و حتی گفتمانهای فرهنگی و تمدنی. ایران با جایگاه استراتژیک خود، در مرکز این بازی جهانی قرار دارد.
ایران بهواسطه موقعیت جغرافیایی ویژه خود، پلی ارتباطی بیبدیل بین شرق و غرب، شمال و جنوب آسیاست. این موقعیت استراتژیک باعث شده تا تمامی مسیرهای حیاتی ازجمله ارتباطات ماهوارهای، خطوط فیبر نوری، راهآهنها، خطوط هوایی، کشتیرانی و خطوط لوله نفت و گاز، بهناچار از فضای ایران عبور کنند. به همین دلیل ایران به مرکز ثقل پروژههای بزرگ آسیایی تبدیل شده است.
پروژههای عظیمی همچون «کمربند و جاده» چین، کریدور شمال ــ جنوب که توسط روسیه و هند دنبال میشود، و کریدور شرق ــ غرب که اروپا را از طریق ترکیه به آسیای میانه وصل میکند، همگی بر مبنای موقعیت جغرافیایی ایران بنا شدهاند. این کریدورها نشاندهنده اهمیت ایران در ایجاد پلهای ترانزیتی و تجاری است که آسیای نوین را شکل میدهد.
کشورهای آسیای میانه، عمدتا ترکزبان و شامل جمهوریهای مسلماننشین فدراسیون روسیه مانند باشقیرستان و ترکستان هستند. ایدههای پانترکیسم یا پانتورانیسم تلاش میکنند وحدت سرزمینی بین این کشورها و ترکیه را ایجاد کنند، اما مسیرهای ارتباطی شرق ــ غرب از طریق ایران نیز بخش جداییناپذیر منافع این منطقه است.
*ایران؛ خاستگاه کهن تمدنهای بزرگ
با سابقه تمدنی بیش از ۱۱هزار سال، ایران یکی از کهنترین زیستگاههای بشری است. کاوشهای باستانشناسی در شهر سوخته، قم، دره خرمآباد و مناطق مازندران گواهی بر این تاریخ کهن است. ایران محل تولد تمدنهای عظیمی، چون پیشدادیان، مادها، هخامنشیان و ساسانیان بوده و در دوره اسلامی نیز یکی از مراکز اصلی فرهنگ و دانش بهشمار میرفته است.
در دوران خلافت اموی و عباسی، ایرانیان نقش محوری در مدیریت سیاسی و فرهنگی داشتند و دانشمندان ایرانی در رشتههای مختلف علمی سرآمد جهان اسلام بودند. حذف نام این دانشمندان از تاریخ اسلام، بخش عظیمی از میراث علمی این تمدن را از بین میبرد.
فرهنگ ایران از شبهقاره هند تا آسیای میانه، شمال چین، قفقاز، شمال خلیجفارس و حتی مناطق وسیعی از روسیه و آسیای صغیر گسترش یافته است. نفوذ فرهنگی ایران تا سواحل مدیترانه، دریای سرخ، شمال آفریقا و خلیج عدن نیز ادامه داشته و منطقه وسیعی را بهعنوان «ایران فرهنگی» شکل داده است.
یکی از خصلتهای مهم راهبردی ما این است که در طول سالها، عمده تمرکز و توجه سیاستگذاران و مدیران ارشد نظام به منطقه جنوبغرب آسیا بوده است، درحالیکه گستره ایران بزرگ فرهنگی در مناطق شرقی خود کمتر مورد توجه قرار گرفته است. با وجود ظرفیتهای ژئوپلیتیکی و تمدنی وسیع این منطقه، نیاز است تجدیدنظر جدی در نگاه استراتژیک کشور صورت گیرد تا از این عقبه تاریخی و تمدنی بهرهبرداری بهینه شود.
انقلاب اسلامی؛ گسترش فرهنگ استکبارستیزی و مقاومت
انقلاب اسلامی با شعار «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» توانست فرهنگ استکبارستیزی و عدالتخواهی را در سطح گستردهای در جهان نشر دهد. این گفتمان مقاومت طی پنج دهه گذشته، با شجاعت و حماسهآفرینی در برابر تهدیدهای سخت، نیمهسخت و نرم، الهامبخش جنبشهای مقاومت جهانی شده است.
نمونههای بارز این جریان مقاومت را میتوان در کاروان بیش از ۴۰ کشور در دریای مدیترانه برای شکستن محاصره غزه دید. این جریان نشاندهنده انرژی پرقدرت فرهنگ آزادگی، ایستادگی در برابر زور و مقاومت در برابر استکبار جهانی است که ایران بهعنوان منبع و موتور محرک آن شناخته میشود.
با پیروزی انقلاب اسلامی، ایران محور ژئوشیعه و بهعنوان مرکزیت سیاسی، علمی، فرهنگی و امنیتی جهان شیعه تبدیل شده است. حضور گسترده دانشجویان علوم اسلامی از بیش از یکصد کشور جهان در دانشگاهها و مدارس دینی ایران، شاهد روشنی بر انتقال آموزههای ناب اسلامی و قرائت اهلبیت (ع) از انقلاب اسلامی است.
مقاومت ایران؛ موتور پیشران نظم چندقطبی جهانی
ایران نه تنها در منطقه، بلکه فراتر از آن در آمریکای لاتین، آفریقا و سایر نقاط جهان، الهامبخش جنبشهای مقاومت و استقلالطلبانه است. این محوریت، نقش مهمی در شکلگیری نظم نوین چندجانبه و مقابله با هژمونی یکجانبه آمریکا و غرب ایفا میکند.
در دوران ریاستجمهوری مدودف روسیه، طرح «خاورمیانه بزرگتر» در جزیره سیاهیلند آمریکا مطرح شد و روسیه به عنوان عضو گروه هشت، به صورت ظاهری همراهی کرد. اشغال افغانستان و حضور ناتو در مناطق شرقی ایران نیز بخشی از برنامههای غرب برای طراحی هندسه سیاسی جدید منطقه بود که هدف آن تجزیه و تضعیف کشورهای مستقل منطقه از جمله ایران و عراق بود.
ایران اسلامی، به واسطه مقاومت تاریخی و مستمر خود، توانسته است نفوذ و کنترل راهبردی بر ژئوپلیتیک جهان اسلام را حفظ کند و به یک نیروی مرکزی در این حوزه تبدیل شود. این مقاومت ماندگار، به تدریج سبب پیوستن قدرتهای بزرگ منطقهای و جهانی، چون روسیه، چین و اخیراً هند به ائتلافهایی شده است که در برابر نظم تکقطبی و جهانیسازی با ارزشهای غربی آمریکایی ایستادهاند.
با وجود تهدیدات و تحریمهای ظالمانه، روابط ایران با قدرتهای بزرگ نظیر چین، روسیه و هند در حال توسعه و تعمیق است. عضویت ایران در سازمانهای مهمی مانند شانگهای، بریکس و اتحادیه کشورهای مشترکالمنافع اوراسیا گواهی بر این همکاریهای راهبردی و استقبال جهان از نقش ایران در نظم نوین جهانی است.
ایران؛ مظهر اسلام ناب و مرکز معنویت جهانی
قرائت ایران از اسلام ناب محمدی (ص) و تکیه بر معنویت، اخلاق و عدالتخواهی، این کشور را به محور معنویتگرایی و خداخواهی در جهان تبدیل کرده است. انقلاب اسلامی زمینه بازگشت بشریت به ارزشهای دینی و اخلاقی را فراهم کرد، در حالی که قدرتهای بزرگ پیشین ادعای «تبعید خدا از زمین» را داشتند. پیام تاریخی حضرت امام خمینی (ره) پس از رفراندوم ۱۲ فروردین ۱۳۵۸ که اعلام آغاز حاکمیت خدا بر زمین بود، نمادی از این تحول عظیم است.
ایران امروز نه تنها محور مقاومت بلکه موتور محرک گفتمان عدالتخواهی مهدوی در جهان است. فیلسوفان سیاسی بزرگی همچون الکساندر دوگین، مشاور پوتین، انقلاب اسلامی را طلیعه ظهور منجی آخرالزمان میدانند و تأکید میکنند که ائتلاف جهانی علیه آمریکا میتواند زمینهساز تسریع فروپاشی هژمونی مادی آمریکا و تحقق عدالت جهانی باشد.
ایران؛ آزمایشگاه همگرایی ملل و تمدنها
تاریخ و اسناد باستانی نشان میدهد ایران همواره منادی وحدت و همزیستی ملل و فرهنگهای مختلف بوده است. امپراتوری هخامنشی نمونه بارز این همگرایی بود، جایی که ملل مختلف با فرهنگ، پوشش و آداب خود به دربار شاهنشاهی میآمدند و در عین احترام به تفاوتها، در قالب یک امپراتوری بزرگ زندگی میکردند. امروز نیز ایران با سیاستهای داخلی و خارجی مبتنی بر همگرایی اقوام، مذاهب و ادیان، منادی وحدت و صلح در منطقه و جهان است.
تلفیق مردمسالاری دینی؛ دستاورد انقلاب اسلامی
نظام سیاسی ایران تلفیقی پستمدرن از مردمسالاری و سیاستورزی مومنانه است که بر پایه نظریه ولایت مطلقه فقیه شکل گرفته است. این نظام، نمونه بینظیری از کارآمدی دینداری و سیاست در جهان معاصر است که با اتکای به حضور آگاهانه مردم و ارزشهای انقلاب، در برابر تهدیدات سخت، نیمهسخت و نرم جهانی مقاومت میکند.
با وجود تمام دستاوردها، ایران همچنان تحت فشارهای شدید تحریمی و سیاسی قرار دارد. فعالسازی مجدد مکانیسم ماشه و فشارهای بیسابقه بر ایران، نشان از کینه و دشمنی عمیق نظام سلطه جهانی دارد. این رفتارها حتی از حق نقد و بیان مخالف در داخل ایران نیز ممانعت میکنند، امری که نشانگر استکبار و تبختر بیسابقه قدرتهای غربی است.
ایران؛ نظام حکمرانی پایدار و بانی تمدن نوین اسلامی
ایران اسلامی، پس از انقلاب، نشان داده که نظام حکمرانیاش توان ایستادگی و پیشرفت را حتی در سختترین تحریمها و پیچیدهترین تهدیدات سخت، نرم و نیمهسخت دارد. این کشور با تکیه بر قدرت و اراده ملی، بدون اتکا به همپیمانان استراتژیک خود مانند روسیه و چین، در برابر چهار قدرت اتمی و تمدن غربی که بهصورت نامردانه علیهاش قیام کردند، ققنوسوار از خاکستر بحرانها برخاسته و پاسخهای کوبنده و پشیمانکنندهای ارائه داده است.
این نظام توانسته است نهتنها موجودیت و هویت خود را حفظ کند، بلکه آرمانها و ارزشهایش را زنده نگه داشته و همچنان مورد علاقه مردم ایران و سایر ملتهای آزادیخواه جهان باشد. شعارهایی که ایران مطرح میکند، الهامبخش و موتور محرک بسیاری از کشورهای مستقل و آزادیطلب جهان شده است.
دهمین دلیل برجسته ما این است که ایران داعیهدار و بنیانگذار تمدن نوین اسلامی است. در برابر تمدن غربی مستقر، تنها رقیب واقعی تمدنی، تمدن اسلامی است.
چین، روسیه، هند و دیگر قدرتهای بزرگ، هرچند رقابتهای سیاسی، علمی و اقتصادی با غرب دارند، اما رقیب فرهنگی و تمدنی غرب به شمار نمیروند.
هیچ کشور اسلامی به شکل ایران، اهداف و آرمانهای برپایی تمدن نوین اسلامی را به صراحت اعلام نکرده است؛ مالزی و اندونزی به دنبال تقلید از الگوهای غیر بومیاند، ترکیه با فشارهای گسترده برای تغییر سبک زندگی در تلاش است تا به اتحادیه اروپا بپیوندد، اما تنها ایران است که تمدنی نوین را در امتداد قرآن کریم و اسلام ناب محمدی با تأکید بر آموزههای اهل بیت دنبال میکند.
پنج مرحله تکامل انقلاب اسلامی
مقام معظم رهبری مراحل تکامل انقلاب اسلامی را در پنج مرحله معرفی کردهاند:
۱. انقلاب اسلامی
۲. نظام اسلامی
۳. دولت اسلامی (مرحله کنونی)
۴. جامعه اسلامی
۵. تمدن اسلامی
ایران در این مسیر، قصد دارد از بعثت پیامبر تا ظهور منجی، یک پیوستار عینی، ملموس و کارآمد برقرار کند. این رویکرد تلفیقی از فرهنگ عاشورایی، سیاست حسینی و انتظار موعودانه است که در شرایط بحرانی سالهای گذشته، توسط رهبر معظم انقلاب به عنوان «سیاست حسینی» تعریف و تاکید شده است.
ایران توانسته فضایی ایجاد کند که معنویت ناب شیعی، فضایل اخلاقی و مدیریت حکومتی در هم تنیده شود. این معنویت نه در کنج کلیساها یا خانقاهها بلکه در صحنه جهاد و تلاش مومنانه و تمرین سبک زندگی ایمانی معنا پیدا میکند. نمونه بارز آن، افزایش چشمگیر حضور مردم در مراسم اعتکاف است؛ تنها در سال گذشته بیش از یک میلیون و دویست هزار نفر در این آیین معنوی شرکت کردند که حدود ۴۰ درصد آنان زیر ۴۰ سال و بسیاری از آنها نوجوانان هستند.
سند چشمانداز ایران؛ الگوی بومی ایرانی اسلامی
سند چشمانداز ایران، با انتخاب کدهای ژئوپولیتیکی هوشمندانه، هدفگذاری کرده است که ایران در منطقه رتبه نخست و در جهان اسلام الهامبخش باشد و در نهادهای بینالمللی حضوری فعال و تأثیرگذار داشته باشد. این سند بر اساس دکترین «عزت، حکمت و مصلحت» تدوین شده و مبنای سیاستهای داخلی و خارجی کشور قرار گرفته است.
جمعبندی این نکات نشان میدهد که ایران در مرکز هارتلند نوظهور موعودگرا قرار گرفته و میتواند با درک راهبردی و تاریخی از موقعیت خود، ظرفیتهای بالقوه و بالفعل را بهکار گیرد تا در گذر موفق از این پیچ تاریخی، نقش برجستهای در طراحی هندسی قدرت جهانی و تحقق وعده الهی ایفا کند. وعدهای که متضمن خلافت مستضعفین، اقامه دین فطری و توسعه عدالت است.
موقعیت ممتاز ایران هم فرصتهای بینظیری خلق کرده و هم چالشهای بزرگی به همراه دارد. همین موضوع دلیل اصلی مخالفت و عدم تمایل غرب برای پذیرش ایران در نظم بینالملل است. فشارها و تهدیدهای متعدد برای تغییر موضع ایران، حذف توان موشکی و توقف توسعه علمی و فناوریاش بیانگر عمق کینه و خصومت نظام سلطه است. اما ایران با تکیه بر قدرت بومی و الهی خود، الگویی موفق از تحقق تمدن اسلامی را برای سایر ملتهای مسلمان ارائه کرده است.
افق روشن و امیدبخش
امروز ایران تبدیل به الهامبخش و محور همگرایی تمدنی اسلامی شده است و دشمنان نیز به جای مقابله، در حال فروپاشی و از همپاشیدگیاند. امیدواریم به زودی شاهد ازاله کامل آمریکا از منطقه و شکلگیری اتحاد تمدنی اسلامی باشیم؛ تحولی که با نور امید بر دلهای مستضعفان جهان تابیده است.
ایران پس از انقلاب اسلامی، نه تنها توانسته است در برابر شدیدترین تحریمها و پیچیدهترین تهدیدات سخت و نرم مقاومت کند، بلکه با اتکا به قدرت بومی و آرمانهای اسلامی خود، پیشرفتهای چشمگیری نیز به دست آورده است. این موفقیتها بدون تکیه بر کمکهای خارجی و با اعتماد به نفس ملی حاصل شده و نشاندهنده کارآمدی نظام حکمرانی ایران است.
حفظ هویت، اصالت و آرمانهای انقلاب اسلامی، همراه با جذابیت ماندگار شعارها، ایران را به الگویی الهامبخش برای ملتهای آزادیخواه و مستقل جهان تبدیل کرده است. در شرایطی که جهان امروز از فقدان رقیب فرهنگی و تمدنی جدی برای تمدن غرب رنج میبرد، ایران با برپایی تمدن نوین اسلامی، تنها رقیب واقعی و مشروع این تمدن را ارائه داده است.
مراحل پنجگانه تکامل انقلاب اسلامی، از انقلاب و نظام اسلامی تا دولت، جامعه و تمدن اسلامی، چارچوبی روشن برای حرکت ایران به سوی آیندهای مستدام و معنوی فراهم کرده است. این مسیر مبتنی بر تلفیق معنویت شیعی، سیاست حسینی و انتظار موعودانه، فرهنگی نوین و فعال در عرصه حکمرانی، اقتصاد و زندگی روزمره ایجاد کرده که با شور و اشتیاق نسل جوان و حضور فزاینده معتکفین (۴۰ درصد زیر ۴۰ سال) همراه است.
سند چشمانداز ایران، با انتخاب هوشمندانه کدهای ژئوپولیتیکی و دکترین «عزت، حکمت و مصلحت»، راه را برای ایران باز کرده تا در منطقه و جهان اسلام رتبهای ممتاز یافته و نقشی تاثیرگذار در نهادهای بینالمللی ایفا کند.
ایران امروز در کانون هارتلند نوظهور موعودگرا قرار دارد و میتواند با درک راهبردی موقعیت خود، به پیشروی موفق در عبور از پیچ تاریخی جاری ادامه دهد و نقش بزرگی در تحقق وعده الهی و گسترش عدالت و امامت راستین ایفا کند.
این مسیر، هرچند با چالشهای بزرگ و فشارهای نظام سلطه مواجه است، اما قدرت بومی و اراده ملت ایران، همچنان الگوی موفقی از تمدن اسلامی را برای جهان اسلام و مستضعفان جهان به ارمغان آورده است. ایران تبدیل به نمادی از امید، مقاومت و پیشرفت شده و آیندهای روشن و اتحاد تمدنی اسلامی را نوید میدهد.