به گزارش خبرنگار جامجم، رسیدگی به این پرونده از آخرین روزهای اردیبهشت سال ۱۴۰۲ و با کشف راز جنایتی در خیابان فرشته تهران آغاز شد. در این جنایت مرد پزشکی به نام حمید به دلیل اختلافاتی که با برادر دندانپزشکش سعید داشت، او را به ساختمانی در خیابان فرشته کشاند و با کمک دستیارش کشت.شهرام، دستیار دکترحمید پس از دستگیری گفت: دکتر حمید با برادرش سعید، اختلاف مالی داشت و از من خواست دربرابر لطفهایی که به من کرده، سعید را به این واحد بکشانم. نمیدانستم قصدش چیست؛ من هم با راهنمایی دکتر حمید به برادرش زنگ زدم و گفتم املاکی هستم و یک واحد برای مطبش گیر آوردهام. صبح بود که سعید سر قرار آمد و من او را به داخل واحد راهنمایی کردم.دکتر حمید از اتاق بیرون آمد و به چشم برادرش اسپری اشکآور به چشم برادرش پاشید. سعید روی زمین نشست و دستش را روی چشمهایش گذاشت. دکتر او را روی زمین خواباند و روی سینهاش نشست. سپس با نقشهای که از قبل داشتیم با اشاره حمید، به سعید آمپول بیهوشی زدم. بعد سعید را روی ویلچر نشاندیم و دست و پا و دهانش را با چسب پهن بستیم. دکتر حمید مقداری کاغذ و سفته و قرارداد آورد و پای همه آنها امضا و اثر انگشت برادرش سعید را زد. روز آخر دکتر حمید گفت: کارم با او انجام شده و وقتش است که کارش را تمام کنم و دستهای او را به صندلی بست و رگ دستش را برید.پس از این اعترافات رد دکتر حمید در جزیره کیش به دست آمد و دستگیر شد. او پس از انتقال به تهران در تحقیقات منکر اعترافات شهرام، دستیارش شد و گفت: مدتی قبل تصمیم داشتم در انتخابات مجلس کاندیدا شوم. برادرم بهعنوان اسپانسر مبلغی به من قرض داد اما چون ردصلاحیت شدم در بازپرداخت بدهیام با برادرم اختلاف پیدا کردم. من قاتل نیستم. شهرام بود که برادرم را بهروش سریال خونسرد به قتل رساند.با تکمیل تحقیقات، پرونده به دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد و اولیای دم برای متهمان اشد مجازات را خواستند. در این جلسه دو متهم قتل را گردن یکدیگر انداختند تا این که قضات پس از رسیدگی به آن، حمید را به اتهام مباشرت در قتل به قصاص و شهرام را به اتهام معاونت در این قتل به زندان محکوم کردند.با اعتراض دکتر حمید به حکم مجازاتش، پرونده به دیوان عالی کشور رفت که قضات دیوان عالی کشور حکم را نقض و برای بررسی بیشتر به دادگاه بازگرداندند. به این ترتیب دو متهم دوباره پای میز محاکمه ایستادند. این بار هم دو متهم قتل را گردن یکدیگر انداختند.پس از آخرین دفاعیات متهمان و وکلای آنها، قضات برای تصمیمگیری وارد شور شدند و دوباره دکتر حمید را به جرم قتل به قصاص و دستیارش را به زندان محکوم کردند.
در سومین محاکمه چه گذشت؟
این بار هم متهمان به رای اعتراض کردند. وکیل یکی از آنها خواستار شاهدی شد که با دکتر حمید در بازداشتگاه پلیس آگاهی تهران بودند. همچنین با مرگ پدر مقتول، این احتمال مطرح شد که دو برادر ناتنی بودهاند. قضات دیوان عالی کشور دوباره حکم را نقض کردند و خواستار آزمایش دیانای مقتول و مادرش و تحقیق از شاهد شدند. با انجام آزمایش دیانای مشخص شد مقتول و مادرش رابطه مادر و پسری دارند و اولیای دم محسوب میشود.به این ترتیب متهمان برای سومین بار پای میز محاکمه قرار گرفتند. در ابتدای جلسه شاهد پرونده در جایگاه ایستاد و گفت: من به خاطر اتهام مالی در بازداشتگاه پلیس آگاهی تهران بودم که دکتر حمید را هم به آنجا آوردند. خیلی پریشان بود. حال خوبی نداشت و سعی کردم به او کمک کنم. بعد از مدتی سراغ مردی به نام شهرام را گرفت که به او گفتم شهرام در بازداشتگاه دیگری است. وقتی به من اعتماد کرد خواست سراغ شهرام بروم و از او بخواهم قتل را گردن بگیرد تا دکتر بیرون برود و از اولیای دم رضایت بگیرد. حتی در آنجا برای من اعتراف کرد که قتل را خودش انجام داده است. من پیام را بردم و چند روز بعد هم تبرئه و آزاد شدم. حتی وکیلم را به دکتر حمید معرفی کردم و آنها برای پیگیری پرونده توافق کردند. دکتر حمید خودش به قتل اعتراف کرد و این خواستهها را از من داشت.سپس اولیای دم مقتول در جایگاه ایستادند و برای هر دو متهم درخواست قصاص کردند و گفتند حاضر به بخشش نیستند. وکیل مادر مقتول هم گفت: ما اظهارات شاهد را قبول نداریم. او میخواهد قتل را گردن یک نفر بیندازد، در حالی که شهرام در اعترافاتش گفته رفتیم بالا و رگ را زدیم .رئیس دادگاه سپس با تفهیم اتهام مباشرت در قتل و معاونت در سرقت به دکتر حمید، از او خواست از خود دفاع کند که متهم با رد اتهاماتش گفت: صحبتهای شاهد را قبول ندارم. چهرهاش برایم آشناست. در بازداشتگاه طور دیگری بود. به من وکیلی معرفی کرد که با دستمزد ۳۰۰ میلیون تومان توافق کردیم اما بعد ۱.۵میلیارد درخواست کرد که من عزلش کرد. فردای آن روز زنگ زد و با اعتراض خواست ۳۰ میلیون تومان در برابر کارهایی که کرده بدهم که قبول نکردم و همین باعث اختلاف من و شاهد شد و به همین دلیل این حرفها را علیه من زده است .متهم سپس به اخبار منتشر شده درباره پرونده اعتراض کرد و گفت: برخی گفتهاند جسد برادرم را با چرخ گوشت بزرگی چرخ کردیم که این صحت ندارد. ما در آن ساختمان کلاسهایی برگزار میکردیم و غذا از بیرون میگرفتیم. برای صرفهجویی در هزینهها تصمیم گرفتیم خودمان غذا درست کنیم و چرخ گوشت کوچکی برای این کار خریده بودیم. دکتر حمید در پایان به قرارش اعتراض کرد و ادامه داد: برای من قرار وثیقه ۲۰۰ میلیاردی صادر شده که دهها برابر دیه است. قرار باید طوری باشد که بیرون بروم و رضایت اولیای دم را کسب کنم. رئیس دادگاه با تفهیم اتهام به شهرام از او خواست در برابر اتهام معاونت در قتل و مشارکت در سرقت از خود دفاع کند که او هم با رد اتهامش گفت: شاهدی که در دادگاه حضور دارد، اولین نفری نبود که از طرف دکتر برایم پیام میآورد. آدمهای زیادی آمدند و خواستند، قتل را گردن بگیرم تا دکتر بیرون برود و پیگیر رضایت شود. من به خاطر قطع شدن داروهایم دچار تشنج شدم و به همین دلیل اعتراف کردم. میگویند ما به سبک سریال خونسرد مرتکب قتل شدیم که هیچ ارتباطی با پرونده ما ندارد. در آن سریال قاتل از قربانیان خود بیزار بود. من دکتر سعید-مقتول- را نمیشناختم که بخواهم از او بیزار باشم. وکیل شهرام هم در دفاعیاتش گفت: دست موکلم با شلیک متهم دیگر پرونده مصدوم شده و نمیتوانسته دخالتی در این کار داشته باشد.
پس از آخرین دفاعیات متهمان و وکلای آنها، قضات برای تصمیمگیری وارد شور شدند.