کیش و مات ۲۳۰دزد
جزئیات طرح پلیس آگاهی تهران برای دستگیری سارقان و مالخران

کیش و مات ۲۳۰دزد

تکِ پلیس به ۲۷۰ سارق و مالخر

تکِ پلیس به ۲۷۰ سارق و مالخر

فرمانده انتظامی تهران بزرگ از دستگیری بیش از ۲۷۰ سارق و مالخر طی ۴۸ ساعت گذشته در پایتخت خبر داد .به‌گزارش «جام‌جم» سردار عباسعلی محمدیان در طرح دستگیری سارقان و مالخران که صبح دیروز در پلیس آگاهی پایتخت برگزار شد، گفت: بیش از ۴۰۰ دستگاه تلفن همراه مسروقه کشف شد. در این عملیات بیش از ۵۵ دستگاه خودروی سرقتی که اصالت آنها تغییر داده شده بود، کشف و مقادیر قابل توجهی سلاح سرد و گرم شامل بیش از ۱۵ قبضه سلاح نیز از سارقان به‌دست آمد.
کد خبر: ۱۵۲۰۳۶۷
نویسنده سیما فراهانی - گروه حوادث
 
وی در ادامه به روند کاهشی وقوع سرقت در پایتخت اشاره کرد و گفت: از ابتدای سال ۱۴۰۲ تاکنون، آمار سرقت در تهران بزرگ ۵۳ درصد کاهش یافته است‌؛ با این حال این رقم باید کمتر شود تا ‌شان و امنیت شهروندان بیش از گذشته حفظ شود. 

ارثیه عجیب دزد ۱۷ ساله
سرقت ارث پدرش است.خانوادگی همگی ازدزدان معروف وحرفه‌ای هستند. پدر وپدربزرگش را ازدست داده وحالا خودش وارد این حرفه شده است. ۱۷سال بیشتر ندارد اما ادعا می‌کند که ازسه سالگی وارد دنیای خلافکاران شده است و با پدرش به سرقت می‌رفته. به‌خاطر فرز‌بودنش به شهروز قرقی معروف است. او به خبرنگار ما می‌گوید: «درواقع سرقت ارثیه خانوادگی ماست. پدرم، پدربزرگم و عمویم همگی سارق بودند. پدرم را یک سال پیش به‌خاطر تصادف در ۶۵ سالگی از دست دادم. پدربزرگم هم چند سال قبل، در تعقیب و گریز ماموران پلیس کشته شد. چون ازکودکی بااین جرائم بزرگ شدم، من هم ناخودآگاه وارد دنیای سرقت شدم.» او درباره شگردهای دزدی‌های‌شان می‌گوید: «پدر و پدربزرگم انواع سرقت‌ها را تجربه کرده بودند. سرقت خودرو، کیف قاپی، زورگیری، سرقت مسلحانه از طلافروشی و دزدی از اماکن اما من به‌همراه دوستم با موتور، موبایل‌قاپی می‌کردیم. من خیلی ‌تر و فرزم و ترک موتور همدستم، در یک چشم برهم زدن، موبایل‌ها می‌دزدیدیم. برای همین هم به من می‌گویند شهروز قرقی. البته این لقب پدرم هم بود. از او به من رسید.» ۱۲سالگی و ۱۶سالگی به کانون اصلاح و تربیت رفتم. این بار سوم است که باید به کانون بروم.

توهم دانشمندی
او را در محافل پلیسی با نام «میلاد» می‌شناسند اما او خودش را شایسته لقبی بالاتر می‌داند: «آقای دانشمند». میلاد، که حالا به‌جرم کلاهبرداری در بازداشت به سر می‌برد، سقوط خود را نتیجه نبوغی می‌داند که قربانی حسادت شده است: «کلاهبرداری، کار هر کسی نیست. هوش و زیرکی خاصی می‌خواهد. درواقع باید دانشمند باشی تا بتوانی از عهده آن برآیی.»روش کار میلاد، فریب و مهندسی اعتماد بود و دسته‌چک‌های بلامحل. او مسیرهای رایج خرید چک در فضای مجازی را نادیده می‌گرفت و روش حساب‌شده‌تری داشت. سراغ کارتن‌خواب‌ها می‌رفت. با جلب رضایت آنها و در اختیار گرفتن مدارک هویتی‌شان، حساب‌های بانکی جدید باز می‌کرد و با استفاده از هویت‌های پوششی، دفترچه‌های چک را به‌دست می‌آورد: «هدف بعدی، بنکداران و عمده‌فروشان بازار بودند. من با دقت به شکار می‌رفتم. در ابتدا، با خرید‌های جزئی و پرداخت به‌موقع چک‌ها، اعتماد فروشندگان را جلب می‌کرد. بعد یک خرید بزرگ و کلان می‌کردم و در ازای آن، چک‌های بلامحلی که از حساب کارتن‌خواب‌ها صادر شده بود، به آنها می‌دادم. با همین شگرد، بالای ۱۰ میلیارد تومان کلاهبرداری کردم که دستگیر شدم.

دزدی با رکورد دستگیری
۴۲ بار سابقه دستگیری دارد. زندان برایش یک استراحتگاه محسوب می‌شود. کلکسیونی  از  جرایم دارد. اما این‌بار به‌جرم دزدی از دانشگاه علوم پزشکی، دامپزشکی و اماکن مختلف بازداشت شده. ابزار کارش ساده بود: یک سوهان، که با آن کلیدهای معمولی را به شاه‌کلیدهایی تبدیل می‌کرد که هر قفلی را تسلیم می‌کردند. سرقت دوربین‌های لنز چشمی، دستگاه‌های ام‌آرآی و لپ‌تاپ‌ها را انجام می داد. 
این سارق ۴۰ ساله در گفت‌وگو با خبرنگار جام‌جم می‌گوید: «به‌راحتی به‌عنوان دانشجو وارد دانشگاه می‌شدم. نگهبان‌های‌شان را تحت کنترل قرار می‌دادم. بعد وارد می‌شدم و با شاه‌کلیدی که خودم ساخته بودم، به اتاق مخصوص ابزار پزشکی می‌رفتم. وسایل را داخل کوله‌پشتی قرار می‌دادم و از دانشگاه خارج می‌شدم. البته گاهی اوقات پیش می‌آمد که به‌خاطر وسایل سنگین و بزرگ، به من مشکوک می‌شدند، در آن صورت با تهدید، فرار می‌کردم. اگر وسایلم زیاد و سنگین بود، وانت می‌دزدیدم، اگر سبک بود، موتور‌؛ بعد که از آنجا دور می‌شدم، وسیله نقلیه سرقتی را در خیابان رها می‌کردم و وسایل دزدی را هم در سایت دیوار به فروش می‌رساندم. گاهی هم از قبل مشتری‌‌اش را داشتم.» داستان سرقت‌هایش، از سنین بسیار پایین آغاز شده بود: «از بچگی سرقت می‌کنم. اولین‌بار در ۱۶ سالگی به زندان افتادم، آن هم به‌دلیل فرار با دختری که قصد ازدواج با او را داشتم. البته ما را پیدا کردند و سرنوشت تلخی در انتظار آن دختر بود‌؛ او توسط برادرانش در غرب کشور به قتل رسید. بعد از آن حالم بد شد و افتادم در کار خلاف.»
حالا در۴۰سالگی، با۴۲ سابقه کیفری، هنوز زخم آن شکست عشقی که به‌گفته خودش «داغونش کرد»، تازه مانده. همان شکست عشقی‌ای که او را به دنیای سرقت کشاند ودیگرهرگز ازآن رهایی نیافت:«دربیشترزندان‌های ایران بوده‌ام. اولین سرقتم، دزدیدن یک موتور در دزفول بود. موتور، ماشین، دوچرخه، آدم‌ربایی، سرقت از اماکن، مغازه‌هاوخانه‌ها، همه در کارنامه‌ام ثبت شده است.» مهرداد همیشه در سفر بود. دربیشترشهرهای کشور دزدی کرده است:«دو سال در یک شهر بمانی لو می‌روی. برای همین، از اهواز و کازرون و سپیدار و شهرهای دیگر سر درآوردم. حتی در نواب، از یک دامپزشکی سگ دزدیدم و در سایت دیوار فروختم. دانشگاه علم و صنعت نیز یکی دیگر از اهدافم بود. هر‌بار آزاد می‌شوم دوباره کارم را شروع می‌کنم. در زندان درس خواندم. دیپلم تخصصی برق صنعتی دارم، البته نه برای کار شرافتمندانه، بلکه برای سرقت کابل‌ها. ازاینجا بروم کار ندارم. برای همین مجبورم، دزدی کنم. روزی۲۰میلیون درآمد دارم.یک بار نیزدوربینی به ارزش هفت میلیاردتومان دزدیدم اما دختر مورد علاقه‌ام آن را ۷۰۰ میلیون فروخت و مرا هم لو داد.همیشه تنها بودم. اصلا دوست ندارم همدست داشته باشم.»
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰