این شخصیت انگلیسیتبار از دههها قبل با شیرینکاریهای جذاب و چشمنواز خود، جایگاه مخصوصی در ژانر کارآگاهی کسب کرده و بهنوعی سرآمد تمام شخصیتهایی است که با روشهای زیرکانه و خاص کارآگاهانه خود، به کشف جرائم سخت و پیچیدهای میپردازد که برای عموم تماشاگران جذاب و تماشایی است. با این همه، شرلوک هلمز شخصیتی نیست که ساخته و پرداخته ذهن خلاق هنرمندان دو صنعت سینما و تلویزیون باشد. او هویت خود را وامدار دنیای ادبیات است. در حقیقت شرلوک هلمز سفری توأم با موفقیت از برگهای داستانهای ادبی بهسمت پرده سینما و صفحه تلویزیون داشته است.
فضایی معمایی و پر رمز و راز
سر آرتور کانندویل، نویسنده کلاسیک انگلیسی خالق اصلی شخصیت محبوب شرلوک هلمز است. او با نگارش داستانهایی کارآگاهانه با محوریت کاراکتر شرلوک و خلق فضایی معمایی، پررمز و راز و جنایتکارانه در این داستانها، درامهایی سنگین و خواندنی آفرید که در دل یک مجموعه داستان قرار گرفتند و جماعت کتابخوان را در سراسر دنیا با موجودی آشنا کردند که تلاشهای کارآگاهانهاش، بهشدت مورد پسند قرار گرفت و میلیونها خواننده در سراسر جهان پیدا کرد. دویل، شخصیت شرلوک را درسال۱۸۸۷ خلق کردوبیش از۶۰جلد کتاب با محوریت ماجراجوییهای اونوشت ومنتشرکرد.این کتابهابه بیش از ۵۰زبان زنده دنیا ترجمه شده و تاکنون میلیونها نسخه آنها در سطح جهانی به فروش رسیده است. شخصیت شرلوک هلمز تفاوتهایی با همکاران سرشناس خود از قبیل کارآگاه پوآرو و خانم مارپل دارد و طی دههها، الهامبخش بسیاری از شخصیتهای داستانهای کارآگاهی بوده است.
وسوسه برنامهسازان تلویزیونی
موفقیت عظیم شخصیت شرلوک هلمز در بین مردم عادی نکته مهمی بود که میتوانست توجه هنرمندان سینما و تلویزیون را بهسمت او جلب کند. برای بسیاری جای تردید نبود که هنرمندان این دو رسانه، خیلی زود سراغ این کاراکتر و ماجراجوییهای شیرین و مهیج کارآگاهیاش خواهند رفت. برنامهسازان تلویزیون در طول دهههای گذشته سریالهایی با محوریت کاراکتر این کارآگاه زبر و زرنگ تهیه و تولید کردهاند که حداقل دوتای آنها شهرت بیشتری دارند و شدیدا از سوی تماشاگران و منتقدان با استقبال روبهرو شدهاند. اولین قسمت سریال که اکنون لقب یکی از آثار کلاسیک دنیای تلویزیون را بهخود اختصاص داده، سال ۱۹۸۴وبابازی جرمی برنت روی آنتن رفت.این سریال توانست طرفداران زیادی پیدا کند وپخش آن تا سال۱۹۹۴ ادامه پیدا کرد. در حقیقت، شرلوک هلمز برنت از معدود سریالهای تاریخ تلویزیون است که توانست عمری تا این حد طولانی داشته باشد.
حضور در هر دو نقش!
در حالی که برنت در قالب کاراکتر هلمز ظاهر شد،نقش دستیار اودکتر واتسون را دیوید بروک بهعهده گرفت. نکته جالب اینکه برنت قبل از حضور در نقش هلمز، نقش دکتر واتسون رادر یک نمایش تئاتری در لسآنجلس بهعهده گرفته بود و این مسأله را در مصاحبههای مختلف خود با افتخار بیان کرده بود. عمده منتقدان با ستایش بازی برنت در نقش شرلوک هلمز عقیده دارند او بهترین شرلوک هلمز دو دنیای سینما و تلویزیون را تاکنون ارائه کرده است.طبق نوشته رسانههای انگلیسی،این نسخه تلویزیونی از بین ۶۰داستان نوشته شده توسط دویل، ۴۳تای آن رامورد استفاده قرارداد که بیشترین تعداد داستان استفاده شده در سریالهایی است که با محوریت شخصیت هلمز ساخته شدهاند. تماشاگران از ۳۶اپیزود سریال که هر یک با طول زمانی یکساعته ساخته شدند، استقبالی خارج از حد انتظار کردند.
بررسی پروندههای مشکوک
داستان سریال در دوران ملکه ویکتوریا اتفاق میافتاد و شرلوک هلمز بهنوعی تنها کارآگاه فعال در آن زمان بود که به بررسی پروندههای مشکوک و مبهم جرم و جنایت میپرداخت. عمده موکلان او مردمی عادی بودند که برای رمزگشایی از اتفاقاتی که برایشان رخ داده بود، بهصورت خصوصی به او مراجعه میکردند. بهاین ترتیب هلمز با پروندههایی سروکار داشت که از سوی بخش خصوصی به او ارجاع داده میشد و باید بدون کمک نهادهای دولتی، آنها را به سرانجام میرساند. این در حالی بود که هلمز همواره همکاری نزدیکی با اداره پلیس داشت و اکثر مواقع حتی بهعنوان نیروی کمکی و دستیار مأموران پلیس فعالیت میکرد. بهصورت عمده، زمانی که اداره پلیس از حل پروندهای عاجز میماند، شرلوک هلمز بود که با تیزبینی و ذکاوت خاص خود موفق به کشف مسأله و حل مشکل پیچیده و مجهول آن میشد. مجموعهای از افراد عادی گرفته تا صاحب منصبان و چهرههای برجسته جامعه، جزو مراجعان هلمز بودند و توانایی ویژه او در حل پروندهها چنان شهرتی برایش به ارمغان آورده بود که آدمهایی از تمام قشرها و طبقات جامعه مشتری او بودند. نکتهسنجی، مردمداری، هوش بالا، تیزبینی و توانایی عجیب برای برقراری ارتباط با آدمهای مختلف، ازجمله ویژگیهای شخصیت هلمز بود که به او کمک میکرد بتواند پیچیدهترین و مبهمترین جرائم را شناسایی و حل کند. البته دراین راه،صمیمیترین دوست اودکتر واتسون_ که اوهم عشق زیادی به فعالیتهای کارآگاهی داشت- هم عاملی بود که بهعنوان نیروی کمکی، کمک زیادی به هلمز در حل این پروندههای پیچیده میکرد.
ارائه تصویر درست
جرمی برت با بیان این نکته که بازی در نقش شرلوک هلمز یکی از بهترین تجربیات هنریاش بوده است، در مصاحبهای چنین میگوید: «شرلوک هلمز را مثل بسیاری دیگر از اهالی جامعه میشناختم و از شهرت و محبوبیت او بین مردم عادی اطلاع داشتم. برای بسیاری از مردم، شرلوک هلمز بهعنوان یک شخصیت مهم و قابل احترام شناخته شده بود و جزو آن دسته از افرادی قرار میگیرد که علاقهمندان بسیار زیادی دارد. رمانهای سر آرتور کانندویل را خوانده بودم و با دنیای هلمز آشنایی داشتم. زمانی که برای بازی در نقش شرلوک در سریالی تلویزیونی دعوت شدم، شوکه شده بودم. میدیدم باید نقش کسی را بازی کنم که سالها داستانهایش را مطالعه کرده بودم و در ذهنم، شخصیت و چهره خاصی را تصور میکردم. از خودم میپرسیدم میتوانم این نقش را بازی کنم و تصویری واقعی و درست از آن چهره معروف ارائه بدهم یا نه. بههر حال واقعیت این است که شرلوک را خیلیها میشناختند و مسلما بازی من در نقش او را مورد قضاوت و داوری قرار میدادند. این مسأله کمی مرا نگران میکرد اما بهدلیل علاقه خاصی که به این شخصیت داشتم، بازی در سریال را قبول کردم و به خودم گفتم نباید بگذارم کس دیگری او را مقابل دوربین تلویزیون به تصویر بکشد. استقبال عمومی تماشاگران از سریال و بازی من، حکایت از آن میکند که در کارم موفق بوده و توانستهام چهره و رفتار و حالات او را بهدرستی به تصویر بکشم.»
استقبال از تفاوتها
با وجود تغییراتی که خالقان سریال در داستان و حالو هوای رمان ایجاد کردند تماشاگران استقبال بالایی از آن کردند و منتقدان هم آن را در رشتههایی چون فیلمنامه، کارگردانی، بازیگری و فضاسازی تحسین کردند. خود سریال هم نامزد دریافت جوایز متعددی از مراسمهایی چون امی (اسکار تلویزیونی)، گلدن گلوب/ کره طلایی و بفتا (اسکار انگلیسی) شد. سازندگان شرلوک هلمز از آن بهعنوان یک مینیسریال یاد کردند و گفتند اصرار دارند بگویند هدفشان تولید سریالی با تعداد زیادی اپیزود نبوده است. در داستان این مینی سریال هلمز (کامبربچ) یک کارآگاه مشاورهدهنده است که درلندن امروزی توانسته تعداد زیادی پرونده لاینحل را بهخوبی نکتهگشایی و حل کند. در اینجا هم او از مساعدت دوست صمیمیاش دکتر واتسون (فریمن) برخوردار است که تازه از جنگ افغانستان برگشته است. اگرچه گرگ لسترید (با بازی روپرت گراوس) بازپرس و کارآگاه اداره پلیس در ابتدای کار به هلمز و فعالیتهایش مشکوک است اما بهتدریج به درک درستی از تواناییها و هوش سرشار هلمز میرسد و آنها با کمک یکدیگر به حل پروندههای معماگونه و مجهول سطح شهر میپردازند.
نگرانی از تغییرات تاریخی
اهل فن نگران آن بودند که تغییر زمان رخدادهای سریال از دوران ملکه ویکتوریا به لندن معاصر، موضوعی باشد که تماشاگران قادر به هضم آن نبوده و آن را قبول نکنند اما این نوع اقتباس، با مخالفت تماشاگران روبهرو نشد. استیون موفات پیش از این و در سال ۲۰۰۷ اقتباسی متفاوت از داستان معروف «دکتر جکیل و مسترهاید» را هم ارائه داده بود که مورد پسند تماشاگران قرار گرفته بود. مارک گیتیس هم با نگاهی انتقادی سراغ داستان شرلوک هلمز رفته بود. او باور داشت که سازندگان این هلمز نسبت به اقتباسهای قبلی «بهشدت خستهکننده و حوصله سربر» بودهاند و وقایع را خیلی آهسته و آرام به جلو میبرند. به باور او، داستان شرلوک هلمز از آن دسته داستانهایی است که باید با ریتمی سریع تعریف شوند. او تولید سریالی همچون شرلوک هلمز را با حال و هوایی شبیه فیلمهای دو دهه ۳۰ و ۴۰ میلادی درست و منطقی نمیدانست.
ابزارها و شیوههای متفاوت
با این همه، گیتیس تأکید میکند که مینیسریال او کلیت داستان دویل و کاراکتر هلمز را حفظ کرده و از آن تخطی نکرده است. او میافزاید: «در داستان رمان، هلمز از شیوهها و امکاناتی بهره میبرد که در آن دوران وجود داشت. ما هم در سریال خود همین کار را کردهایم. تفاوت در این است که در دوران ویکتوریایی و معاصر، نوع استفاده از ابزارها و شیوهها متفاوت است. شرلوک هلمز ما در زمان معاصر زندگی و کار میکند، پس طبیعی است از ابزاری استفاده کند که مدرن هستند. ما تمام عناصری را که در داستان بودند حفظ کرده و از آنها به شیوهای امروزی بهره گرفتهایم.»
یک شرلوک هلمز امروزی
دومین سریال معروف از داستانهای شرلوک هلمز، اثری معاصر است که در فاصله سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۷ روی آنتن رفت و بندیکت کامبربچ درآن نقش هلمز را بازی کرد. مارتین فریمن هم دکتر واتسن سریال بود. این سریال تفاوتهایی عمده و آشکار با سریالهایی داشت که قبل از این با محوریت کاراکتر شرلوک هلمز تهیه و تولید شده بودند. خالقان سریال نهتنها فضای دوران ویکتوریایی داستان رمان را به فضایی امروزی و معاصر تبدیل کردند، بلکه جنبههای جنایتکارانه آن را نیز افزایش دادند. بهاین ترتیب و برخلاف سریالهای قبلی که عموم تماشاگران میتوانستند تماشاچی آنها باشند، این شرلوک هلمزحال وهوایی بزرگسالانه داشت که دنیایی آشوبزده و خشن و بیرحم را به تصویر میکشید. طی چهار فصل سریال، ۱۳اپیزود از آن روی آنتن رفت. استیون موفات و مارک گیتیس خالقان سریال باور داشتند که برای تماشاگران امروزی باید شرلوک هلمزی را به نمایش گذاشت که رفتاری امروزی و متناسب با حال و روز این روزهای مردم داشته باشد. بهاین ترتیب جنبه فانتزی داستان رمان دویل در این سریال تا حد زیادی کاهش یافت و واقعگرایی جای آن را گرفت.