دو بال حقیقت

جبران خلیل جبران می‌گوید: «روز و شب، دو بال یک پرنده‌اند؛پرواز زندگی بدون ‌هرکدام ناقص است.» جدل شب و روز، بیگانه‌ آشنای زندگی ا‌ست. آخرچگونه می‌توان عاشق و دلبسته‌ زندگی بود اما شب و روز را نخواست؟آخر چگونه می‌توان جادوی زندگی را ندید؟
کد خبر: ۱۵۲۰۸۹۷
نویسنده آروشا شیرزاد - اندیمشک
 
شب و روز، تنها گردش زمان نیستند؛ بلکه دو جلوه‌‌ای هستی‌اند که با دم و بازدم خویش، زندگی را می‌سازند. روز، زمان روشنایی و ظهور است؛ عرصه‌ای که در آن اشیا شکل می‌گیرند، مرزها مشخص شده و انسان با جهان روبه‌رو می‌شود. روز، صحنه کنش، کار، گفت‌وگو و حضور اجتماعی است. هر آنچه روز آشکار می‌کند، بستر تجربه و تعامل انسانی است.
​​​​​​​شب، برعکس، زمان سکوت و راز است؛ زمان بازگشت به درون، مواجهه با پرسش‌های بنیادین وجود و تأمل در راز زندگی. شب، آینه‌ هستی است؛ در تاریکی آن، مرزها فرو می‌ریزند و انسان با خویشتن و حقیقت مطلق روبه‌رو می‌شود. اگر روز نماد جمال و حرکت است، شب نماد جلال و عمق است. تنها با حضور هر دو، انسان می‌تواند کمال خویش را دریابد. روز، انسان را به کثرت و جهان بیرونی می‌برد؛ شب، او را به وحدت و ژرفای درون بازمی‌گرداند. هر یک بدون دیگری ناقص است و زندگی در کشاکش میان این دو جریان شکل می‌گیرد. روز و شب، دو بال پرنده‌ زندگی‌اند؛ یکی او را به افق‌های روشنایی می‌برد و دیگری او را به اصل خویش بازمی‌گرداند. در نهایت، جدال شب و روز خصمانه نیست، بلکه گفت‌وگوی عاشقانه‌ هستی با خویش است. انسان، رهرویی است که در رفت و برگشت میان نور و تاریکی، میان ظاهر و باطن، پروازی اصیل و تمام را تجربه می‌کند و معنای زندگی را در میان دو بال حقیقت می‌یابد.
newsQrCode
برچسب ها: حقیقت بال بیگانه
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰