فرشته نجات کودک از مرگ

فرشته نجات کودک از مرگ

کودک نوپا فقط یک دقیقه و ۱۸ ثانیه با مرگ فاصله داشت و هر لحظه ممکن بود در اثر ورود جسم خارجی به گلویش دچار خفگی شود. درحالی‌ که مادر وزنی دیگر با اضطراب شدید تلاش می‌کردند کودک را نجات دهند اما صاحب فروشگاه زنجیره‌ای افق کوروش در منطقه هشتگرد با حفظ خونسردی وارد عمل شد و ثانیه‌هایی بعد با خارج کردن جسم خارجی، شادی را به مادر کودک دوباره بازگرداند.
کد خبر: ۱۵۲۱۶۶۹
نویسنده لیلا حسین زاده - گروه حوادث
 
رفت و آمد مشتریان به فروشگاه به روال هر روز ادامه داشت اما انگار قرار بود آن روز متفاوت از روزهای دیگر باشد. سجاد شجاعی، صاحب فروشگاه در گفت‌وگو با جام‌جم از روز حادثه می‌گوید:«آن روز داشتم از فروشگاه می‌رفتم که برادرم گفت جایی برایم کاری پیش آمده و چند دقیقه در فروشگاه بمان تا برگردم. من هم ماندم تا به کارها برسم. مشتریان داخل فروشگاه مشغول خرید بودند که آن اتفاق افتاد.»مدتی بعد، مادر جوانی سبد خریدش را مقابل پیشخوان فروش قرار داد تا حسابش را پرداخت کند. کودک نوپایش هم روی سبد فلزی نشسته بود اما وقتی به سمت او برگشت متوجه غیرعادی بودن شرایط فرزندش شد. او را در آغوش گرفت و چندبار به پشت کتف‌های کودک محکم ضربه زد. زن دیگری که کنارش بود نیز با مشاهده شرایط اضطراری، کودک را به سرعت از مادر گرفت و به صورت پشت و رو، روی دست‌هایش گرفت و سعی کرد با ضربه زدن به میان کتف‌های کودک نفس‌های او را برگرداند. رنگ طبیعی چهره کودک برگشته بود. این یعنی اکسیژن به او نمی‌رسید و در حال خفگی بود.شجاعی ۲۹ ساله که شاهد این ماجرای پر استرس بود، با آرامش و خونسردی به سمت مادر جوان رفت و روی زمین نشست تا وضعیت کودک را ارزیابی کند:«از قرار معلوم این بچه پوشش پلاستیکی نی یک پاکت شیر را دهان قرار داده و تکه‌ای از پوشش پلاستیک وارد گلویش شده و راه نفسش را بسته بود. 
«وقتی جلو رفتم مدت بسیار کوتاهی شاهد تلاش‌های مادر برای نجات کودکش بودم، اما با مشاهده رنگ‌پریدگی شدید کودک سرانجام خودم وارد عمل شدم. کودک را در آغوش گرفتم و چندبار به پشت او ضربه زدم اما فایده‌ای نداشت. ثانیه‌ها اهمیت بسیار زیادی در عملیات نجات داشت. از سوی دیگر، اصلا زمان برای تماس با اورژانس نداشتیم و باید بین بد و بدتر یکی را انتخاب می‌کردم.کودک را در آغوش گرفتم و انگشتم را وارد حلق او کردم که پلاستیک به آن قسمت چسبیده بود و با یک حرکت خارج کردم. با خارج شدن پوشش پلاستیکی خوشبختانه نفس و رنگ چهره کودک به حالت طبیعی برگشت.» 
مرد جوان می‌گوید چون از کمک کردن به دیگران لذت می‌برد، چند سالی در یک مرکز اعصاب و روان از بیماران توانبخشی نگهداری می‌کرد و دوره‌های احیا و نجات را نیز آموزش دیده بود. برای همین آن روز هم با تکیه بر دانشی که کسب کرده بود، اقدام به احیاء کودک کرد:«روی بزرگسالان بارها عمل احیا را انجام داده بودم، اما این اولین باری بود که یک کودک خردسال را احیا می‌کردم: «پس از انتشار ویدئوی این حادثه، بسیاری از مردم برای تشکر به فروشگاه می‌آمدند. خدا را شکر که ختم به خیر شد. حکمت خدا این بود که آن روز با رفتن برادرم من در فروشگاه بمانم تا بانی یک کار خیر شوم.»
newsQrCode
برچسب ها: مرگ خفه گی نجات
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰