پس از چهار سال تلاش مستمر در تحقیق و نگارش این مجموعه، فیلمبرداری آن از سال ۱۳۸۳ آغاز شد. داستان سریال از شهر فدان در سرزمین بابل شروع میشود و تا میانسالی حضرت یوسف(ع) ادامه مییابد، آنگونه که او در دربار مصر عزیز میشود.برخلاف روایتهای معمول عاشقانه، این سریال بر عصمت و پاکی پیامبر تأکید میکند و از جذابیتهای مرسوم بیبنیاد پرهیز دارد. نگاه دقیق و مستند به منابع اصیل دینی، این اثر را به مکتبی بینظیر تبدیل کرده است که حتی رهبر معظم انقلاب آن را «نمایشی از نبوت واقعی و مدیریت جامعالاطراف» خواندند.بازتاب و تأثیرگذاری این سریال فراتر از مرزهای ایران رفت؛ به طوری که در بیش از ۵۰ کشور دنیا از جمله کشورهای عربی، آسیایی و اروپایی با استقبال گسترده مردم روبهرو شد و فرهنگ و باورهای عمومی مخاطبان را تحت تأثیر قرار داد. داستانی که فقط سرگرمی نبود و در بسیاری از خانوادهها و جوامع به بخشی از زندگی روزمره تبدیل شد و پیامهای انسانی و اخلاقی خود را عمیقا منتقل کرد.همزمان با پخش مجدد این اثر ماندگار، خبرهای هیجانانگیزی از تولید سریال جدید «موسی کلیمالله(ع)» به گوش میرسد؛ مجموعهای پنجفصلی به کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا که با آغاز رسمی تولید آن در حضور رئیس سازمان صداوسیما، امید به خلق اثری فاخر و پرمحتوا را بیش از پیش زنده کرده است.نسخه سینمایی این مجموعه که پیشتر در جشنواره فیلم فجر با موفقیتهای چشمگیری روبهرو شد حالا قرار است داستان زندگی حضرت موسی(ع) از تولد تا رحلت، با روشی بیوقفه و هر فصل بلافاصله پس از آمادهسازی پخش شود.حاتمیکیا با بیان اینکه دوست دارد واکنش مخاطبان را در هر فصل دریافت کند و بر اساس آن مسیر کار را ادامه دهد، تأکید کرده است که این سریال نه تنها روایتگر زندگی پیامبر بزرگ الهی بلکه اثری است که میتواند جریانی تاریخی در جهان ایجاد کند.در روزهایی که رسانههای مختلف با تولیدات گوناگون مواجهند، بازگشت به قصص قرآنی و روایت زندگی پیامبران بزرگ، علاوه برتأثیرات فرهنگی ومعنوی،نقشی مهم درشکلگیری هویت وفرهنگ جوامع اسلامی وحتی فراترازآن دارد. سریال یوسف پیامبر(ع) و موسی کلیمالله(ع) همچون دو چراغ روشن، درمسیرانتقال این ارزشهامیدرخشندو چشمانداز امیدوارکنندهای برای هنر دینی و تاریخی ایران رقم میزنند.یکی از استراتژیهای مهم و خاص مرحوم فرجالله سلحشور در سریال یوسف پیامبر(ع) بررسی ریشهها و تاریخچه شکلگیری تفکرات الحادی وصهیونیستی در زیر پوشش دین یهودیت و تصویرگر یهودیان متدین و واقعی همراه با حضرت موسی(ع) بود، اما در مقابل، گروهی از نمایندگان طغیانگر و دنیاطلب - که برخی از برادران یوسف پیامبر نیز در این گروه قرار داشتند - با ظاهری دینی و زیر پوشش دین، به دنبال قدرت و مقام بودند.این نگاه دقیق و تحلیلی در واقع زمینهساز شکلگیری و تکمیل تولید سریال جدید موسی کلیمالله(ع) شده است. برای پیشبرد این رویکرد و نگارش دقیق فیلمنامه،رضا مصطفوی،پژوهشگربرجسته علوم اسلامی،کارشناس زبان وادبیات فارسی و تاریخ تشیع وهمچنین متخصص تاریخ ادیان از جمله مسیحیت و یهود، بهعنوان مشاور مذهبی ومدیر گروه تحقیق و نگارش سریال موسی کلیمالله(ع) انتخاب شده است. البته میتوان از او به عنوان مشاور فرجالله سلحشور در پروژه یوسف پیامبر هم یاد کرد. به همین دلیل با وی گفتوگویی انجام دادیم که در آن به جزئیات این پروژه و چگونگی رویکرد به قصههای تاریخی و مذهبی اشاره شده است.
بگذارید گفتوگو را از اینجا آغاز کنیم که یکی از استراتژیهای خوبی که مرحوم سلحشور در سریال یوسف پیامبر(ع) نشان داد، بررسی نقش و تاریخچه شکلگیری تفکر صهیونیست بود که زیر پوشش دین یهودیت صورت میگرفت. این موضوع چطور در روایت سریال به تصویر کشیده شده بود؟
بله، یکی از نکات کلیدی در کار مرحوم سلحشور این بود که به شکلی هنرمندانه ونمایشی این موضوع رامطرح کرد. نه مستقیم و بیپرده که برای مخاطب آزاردهنده باشد، بلکه با ظرافت و در قالب داستانپردازی، این تاریخچه را نشان داد.مرحوم سلحشور از ابتدا نشان داد یهودیان متدین و واقعی با حضرت موسی(ع) همراه بودند، اما در مقابل گروهی که نماینده طغیانگری و دنیاطلبی بودند، از همان ابتدا زیر پوشش دین یهودیت در حال شکل دادن تفکرات الحادی بودند. این استراتژی سبب شد سریال ماندگار شود و بعد از سالها همچنان جذابیت خود را حفظ کند.
با توجه به این استراتژی، آیا میتوان گفت سریال موسی کلیمالله زنجیره داستان یوسف پیامبر را کامل میکند؟
دقیقا. یوسف پیامبر مقدمهای بود برای درک بهترموسی کلیمالله. دریوسف ما شاهد بودیم بنیاسرائیل چگونه دچار انحرافاتی شدند که ریشه در حسادت و دنیاطلبی داشت. این حسادت، بهخصوص بین برادران یوسف باعث شد آنها به جای تلاش برای رسیدن به مقام با تقویت خود، دنبال حذف یوسف بروند. این حسادت و طغیانگری، درحقیقت اولین جرقههای تفکرات انحرافی است که بعدها به شکل تفکرات صهیونیستی نمود پیدا کرد.حالا درسریال موسی این زنجیره کامل میشود؛ یعنی ماادامه داستان را میبینیم و این جریان انحرافی در دین یهودیت که از زمان حضرت موسی در بنیاسرائیل شکل گرفته بود، به تصویر کشیده میشود. موسی آمده تا این انحراف را اصلاح کند، اما همانطور که در قرآن وروایتهاهست،همیشه عدهای دربرابرانبیا مقاومت میکنند.
به نظر شما، این انحرافات فکری وطغیانگریها دربنیاسرائیل چگونه به شکلگیری تفکرصهیونیستی امروزی مرتبط میشود؟
یکی از نکات کلیدی همین است. بنیاسرائیل در زمان موسی(ع) و حتی قبلتر از آن، احساس برتری ذاتی نسبت به دیگران داشتند. آنها باور داشتند که چون مخاطب وحی و پیغمبر بودهاند، نژاد و نسل برتر هستند.در قرآن هم داریم که یهودیان گفتند «یدالله مغلوله» یعنی دست خدا بسته است و نمیتواند آن برتری را از آنها بگیرد، چون این برتری در «ژن» آنهاست. این باور غلط و انحرافی، پایههای بسیاری از تفکرات نژادپرستانه و انحصارطلبانه را در تاریخ یهودیت گذاشت که امروز به شکل تفکر صهیونیستی ظاهر شده است.حضرت موسی(ع) آمد تا این تفکر را اصلاح کند، اما این گروه انحرافی حاضر به پذیرش نبود. حتی انبیای بعدی هم مثل حضرت عیسی(ع) با همین مقاومت روبرو شدند. آنها همچنان بر این باور غلط اصرار داشتند که این برتری ذاتی و ژنتیکی است و کسی نمیتواند آن را تغییر دهد.
در سریال یوسف پیامبر(ع)، چه نشانهها و جلوههایی از این انحرافات فکری-مذهبی دیده میشود که میتوان آنها را ریشههای تفکر صهیونیستی دانست؟
از همان ابتدا میبینیم که حسادت و رقابت میان برادران یوسف چگونه به وجود آمد. آنها جایگاه یوسف را که از طرف خدا داده شده بود، به جای اینکه به چشم تلاش و لیاقت ببینند، به عنوان یک حق ذاتی نژادی میپنداشتند و به همین دلیل سعی کردند او راحذف کنند.این حسادت ازدوران کودکی شروع وبه تدریج تبدیل به انحرافی عمیقتر شدودرنهایت به شکل تفکرات صهیونیستی امروزی ریشه دوانده است.این موضوع در سریال به صورت ظریف و در قالب درام خانوادگی نشان داده شده است؛ مثلا زمانی که برادران یوسف او را در چاه میاندازند یا زمانی که حسادت آنها به مقام او بروز میکند.
به نظرشما،چرامرحوم فرجالله سلحشورابتدا یوسف پیامبر(ع)راساخت وبعد سراغ موسی رفت؟آیا دلایلی فنی یامحتوایی داشت؟
رضا مصطفوی: واقعیت این که یوسف پیامبر(ع) به لحاظ تکنولوژیکی و ساختاری سادهتر و قصهاش برای مخاطب جذابتر و قابل فهمتر بود. بنابراین برای شروع پروژه، این گزینه بهتر بود. اما از ابتدا هم مرحوم سلحشور میدانست که «موسی» ادامه طبیعی «یوسف» است و در واقع باید بعد از «یوسف» ساخته شود.همچنین از نظر محتوا، داستان «یوسف» به گونهای بود که مقدمهای برای انتظار ظهور موسی(ع) به عنوان موعود بنیاسرائیل است. یوسف آخرین وصیت خود را کرد که وقتی گرفتاریها پیش آمد، مردم به موسی پناه ببرند. این انتظار و وعده در «یوسف» شکل گرفت و «موسی» ادامه آن داستان است.
چقدر میتوان گفت این دو سریال، تلاشی هدفمند برای بازشناسی چهره واقعی تحریفشده یهودیت در دوران معاصر است؟
بسیار مهم است که انبیاء را به عنوان انسانهایی مهربان، متواضع و پاک معرفی کنیم. قرآن و روایات همیشه بر این نکته تاکید دارند که انبیاء از هر گونه ظلم و خشونت به دور بودهاند و حتی به مراقبت از درخت و حیوان توصیه کردهاند.وقتی سریالها این ویژگیها را به تصویر میکشند، تفاوت میان انبیای واقعی و تحریفشدگان که امروز با نام صهیونیستها شناخته میشوند، برای مخاطب روشن میشود. این تمایز بسیار مهم است تا مردم متوجه شوند تحریفات بیرونی چه تفاوتهایی با اصل دین دارد.
آیا میتوان میان تصویر رهبران قوم یهود در زمان موسی و ایدئولوژی امروز صهیونیستها شباهتهایی یافت؟ مثلا در سریال یوسف پیامبر(ع) یا موسی این شباهتها چگونه پررنگ شدهاند؟
قطعا. تفاوت برداشتها و تفسیرهای سیاسی امروز صهیونیستها از تورات،انعکاسی از همان انحرافات قدیمی است. در این دو سریال میتوان این اختلافها را مشاهده کرد. مثلا دنبالکنندگان انحصار قدرت و نژادپرستی، امروز در ایدئولوژی صهیونیستی به شکل دیگری بروز پیدا کردهاند. این شباهتها و اختلافها به روشنی در فیلمنامه و تصاویر سریال قابل مشاهده است.
آیا این تولیدات میتوانند در برابر روایت صهیونیستها و هالیوود روایتی جایگزین باشند؟ چه پیشنیازهایی دارد؟
قطعا میتوانند اما برای این منظور باید مجموعههای گستردهتری از آدم تا خاتم ساخته شود؛ یعنی کل داستان پیامبران الهی با نگرش اسلامی روایت شود. این خلأ در سینمای ایران و جهان اسلام به شدت احساس میشود و این مجموعهها باید تولید شود تا روایتهای تحریفشده را کنار بزند.
در هر دوسریال، شخصیتهای منفی مانندکاهنان یهودی،اشراف مصر وسردمداران بنیاسرائیل چه اشتراکاتی دارند که میتوان آنها را به ذهنیت صهیونیستی امروز مرتبط دانست؟
نکته مهم درهردوسریال،سوءاستفاده ازدین وایجادترس درمردم برای حفظ قدرت است که به روشنی نشان داده شد. شخصیتهای منفی با استفاده از دین، مردم را تحت فشار میگذاشتند و با ترساندن آنها، اطاعت را اجبار میکردند. این ویژگیها دقیقا همان ذهنیتی است که امروز در برخی جریانهای صهیونیستی هم مشاهده میشود. این شباهتها قابل تامل است.
به عنوان پژوهشگر سریالهای یوسف پیامبر(ع) و موسی کلیمالله(ع) درباره اهمیت این آثار برای نسل امروز چه دارید؟
این سریالها کمک میکنند تا مردم تاریخ واقعی و تفکر حقیقی انبیاء را بهتر بشناسند. در دنیایی که روایتهای زیادی وجود دارد و بسیاری تحریف شدهاند، این نوع آثار یک فرصت طلایی است که باعث شناخت دقیقتر و درک بهتر میشود. امیدوارم این مسیر ادامه پیدا کند و روزی مجموعهای جامع از زندگی پیامبران ساخته شود تا بتواند همه زوایای دین را به صورت روشن و جذاب برای نسلهای آینده بیان کند.