در نگاه دینی، آنچه سرنوشت انسان را تعیین میکند، کارساز واقعی و مؤثر راستین بر کارها همانا «ولایت» است؛ یعنی حاکمیت و سرپرستی بر امور. وقتی انسان باور داشته باشد که جهان زیر نظر قدرتی فراتر از محاسبات ظاهری اداره میشود ــ قدرت خداوند متعال ــ در آن صورت، حتی در دل تاریکترین بحرانها نیز نوری از امید و قدرت در دلش روشن میشود. در سوره آلعمران، آیه ۱۲۳، خداوند در ماجرای جنگ احد، مؤمنان را از دچار شدن به «فشل» ــ یعنی سستی و ترس فلجکننده ــ برحذر میدارد و میفرماید:
«وَلَقَدْ نَصَرَکمُ الله بِبَدْرٍ وَأَنْتُمْ أَذِلَّه»
یادآوری میکند که در گذشته (جنگ بدر) چگونه با وجود ضعف ظاهری، آنان را یاری کرد. این نوع تذکر تاریخی، یکی از ابزارهای روانی مهم قرآن در تقویت روحیه در برابر دشمن است.
ما نیز در تاریخ معاصر خود تجربه مشابهی داریم. در آغاز جنگ تحمیلی، ساختار سیاسی کشور هنوز تثبیت نشده بود، امکانات نظامی محدود بود و دشمن تصور میکرد میتواند در سه روز ایران را از پا درآورد اما هشت سال مقاومت، ورق را برگرداند. این ایستادگی، نه فقط حاصل اراده انسانی بلکه بازتاب همان ولایت الهی بود که مؤمنان به آن توکل کردند. در ادامه ماجرا، همان کشورهایی که از صدام حمایت کرده بودند، خدا با دست دشمن مجازاتشان کرد هرچند ما در آن برهه نمیتوانستیم آن رژیمهای حامی را تنبیه کنیم. بعد همان آمریکا ــ که پشتیبان پنهان صدام بود ــ در نهایت، همان رژیم را سرنگون کرد. بهعبارتی دشمن را خداوند با دست دشمن نابود کرد و خود دشمنان اذعان کردند که ما عراق را «دو دستی» به ایران واگذار کردیم. این نمونهای روشن از تحقق وعده الهی است که گاه با دست دشمن، دشمن مومنان را در هم میکوبد. امروز نیز، در برابر هر تهدید و بحرانی، اعم از جنگ روانی، تحریم یا تهدیدات امنیتی، جامعه ایمانی باید بداند که محور قدرت، تجهیزات نظامی یا ائتلافهای سیاسی نیست؛ محور قدرت، خداوند متعال بوده که ولی مؤمنان است. وقتی این باور، در جان جامعه بنشیند، دیگر ترس جایی برای عرضاندام نخواهد داشت.
از وهن تا اقتدار؛ وقتی مؤمنان باورشان را بازیابند
در یکی از صحنههای مهم تاریخ صدر اسلام، خداوند در دل آیهای از سوره نساء، آیه ۱۰۴ به مؤمنانی که درگیر ترس و تزلزل شدهاند، میفرماید:«وَلَا تَهِنُوا فِی ابْتِغَاءِ الْقَوْمِ؛ در تعقیب دشمن، سستی نکنید.»این آیه، نهفقط یک دستور نظامی، بلکه یک آموزه روانی و اجتماعی عمیق است؛ چگونه میتوان در دل شکست، دوباره ایستاد؟ چگونه میتوان روحیه را احیا کرد، وقتی زخمی، خسته و ناامید از میدان بازگشتهای؟پاسخ در سه عامل روانشناختی است که قرآن کریم آنها را شناسایی کرده و برای درمانشان راهکارهایی ارائه داده است. این عوامل، سبب میشود که انسان در حال برخورداری از مؤلفههای واقعی قدرت ــ دچار وهن، یعنی احساس ضعف، شود:
۱. تمرکز افراطی بر آسیبدیدگی
جنگ و بحران همواره با زخم، رنج و خسارت همراه است اما اگر تمام تمرکز انسان بر رنجها باشد، اعتماد به نفس از بین میرود و احساس شکست بر روح حاکم میشود.
۲. غفلت از مؤلفههای قدرت موجود
گاهی انسان، منابع قدرتش را فراموش میکند. ایمان، تجربه، همراهی جمعی، انگیزه الهی و سابقه پیروزی همه و همه میتوانند منبع نیرو باشند اما اگر دیده نشوند، به کار نمیآیند.
۳. تردید در فرمان فرماندهی الهی
برخی تصور میکنند که تصمیم یا دستور رهبری نادرست است. همین تردید، مانع استفاده کامل از توانمندیها میشود و مسیر پیروزی را سد میکند. قرآن در برابر این سه عامل بازدارنده، سه راهکار کلیدی ارائه میدهد؛ راهکارهایی که حتی امروز نیز میتوان آنها را در ادبیات روانشناسی مقاومت و تابآوری بهکار بست:
۱. توازن در آسیبدیدگی
خداوند میفرماید: «إِن تَکونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ یأْلَمُونَ کمَا تَأْلَمُونَ/ نساء۱۰۴»
اگر شما زخم برداشتهاید، دشمن نیز همانقدر آسیب دیده است. این درک متوازن، به بازسازی روحیه کمک میکند. باور اینکه شما تنها قربانی نیستید، بلکه طرف مقابل نیز رنج برده، تعادل روانی را بازمیگرداند.
۲. امید الهی، تفاوت بنیادین مؤمن و دشمن
«وَتَرْجُونَ مِنَ الله مَا لَا یرْجُونَ/ نساء۱۰۴»
شما امیدی دارید که آنان ندارند. حتی در دل سختی، مؤمنان منتظر نصرت و پاداش الهیاند، در حالی که دشمن تنها به محاسبات مادی دل بسته است. این امید، نقطه تمایز روحی مؤمنان است.
۳. اعتماد به فرمان حکیمانه الهی
«وَکانَ الله عَلِیمًا حَکیمًا/ نساء۱۰۴»
یعنی خداوند دانا و حکیم است؛ پس دستور او برای بازگشت به میدان جنگ، برخاسته از آگاهی مطلق و حکمت بیپایان است. این باور، اعتماد به رهبری الهی را تقویت میکند و تردیدها را میزداید. در ماجرای جنگ احد، پیامبر اسلام(ص) روز بعد از شکست، فرمان بازگشت به میدان داد اما فقط با همان نیروهای مجروح و خسته دیروز، نه حتی با نیروهای تازهنفس. چرا؟ چون پیامبر(ص) میخواست پیام روشنی بدهد: شکست، پایان کار نیست؛ بلکه آغاز مرحلهای تازه از ایمان و اراده است.
در نتیجه، مسلمانان بار دیگر به میدان بازگشتند، دشمن را تعقیب کردند و روحیه از دسترفتهشان را بازیافتند. این برگ، نقطه درخشانی در تاریخ مقاومت اسلامی است و نشان میدهد که بازیابی اقتدار، بیش از آنکه وابسته به تجهیزات باشد، نیازمند بازیابی ایمان و بازخوانی تجربه تاریخی است.
از خشیت تا بصیرت؛ غلبه بر جنگ روانی با معیارهای الهی
در بسیاری از برهههای تاریخی، جامعه ایمانی در برابر دشمنانی قرار گرفته که نه از ایمان بهرهای دارند و نه از انسانیت نشانی. در چنین شرایطی، یکی از واکنشهای طبیعی بشر، احساس ترس ناشی از عظمت دشمن است؛ ترسی که در ادبیات قرآنی از آن با واژه «خشیت» یادشده است؛ هراسی که ریشه در ادراک بزرگی و هیبت طرف مقابل دارد اما این خشیت چگونه شکل میگیرد و چطور میتوان بر آن غلبه کرد؟
عظمت، از کدام منظر؟
خشیت، برخاسته از یک ادراک است اما این ادراک همیشه بر واقعیت منطبق نیست بلکه براساس معیاری شکل میگیرد که افراد برای سنجش عظمت بهکار میبرند. قرآن کریم در مواجهه با این مسأله، نوع نگاه را تغییر میدهد.گروهی عظمت را در عدد و ابزار میبینند: تعداد زیاد نیرو، تجهیزات پیشرفته، اتحاد کشورهای متخاصم. اینهاست که بهظاهر دشمن را عظیم جلوه میدهد و باعث خشیت در دلها میشود. اما مؤمن واقعی، عظمت را در ماهیت میبیند: آیا در برابر ما انسان ایستاده است یا خدای قادر متعال؟ آیا عدد و عُدّه معیار سنجش است یا ایمان و اتکا به خدا؟ اگر دید انسان، الهی باشد، دیگر دشمن ــ اگر به ظاهر قوی باشد ــ سبب هراس نخواهد شد بلکه زمینهای برای تقویت ایمان میشود.
در جنگ احد، وقتی مسلمانان خبر اتحاد دشمنان را شنیدند، منافقان گفتند:«إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکمْ فَاخْشَوْهُمْ»
اما قرآن در ادامه میفرماید:«فَزَادَهُمْ إِیمَانًا وَقَالُوا حَسْبُنَا الله وَنِعْمَ الْوَکیلُ/ آلعمران، ۱۷۳»
ایمان مؤمنان نهتنها سست نشد بلکه افزوده شد؛ چرا که معیارشان، قدرت خدا بود، نه جمعیت دشمن. آنها گفتند: خدا ما را بس است و او بهترین کارساز است. این، نقطه اوج اعتماد به خدا در برابر هیمنه ساختگی دشمن است.
مقابله با جنگ روانی؛ چگونه استوار بمانیم؟
جنگها فقط در میدان نبرد رقم نمیخورند؛ بخش عمدهای از آنها در میدان روان انسانها رخ میدهد. جنگ روانی دشمن، گاهی از حمله نظامی خطرناکتر است. دشمن موفقیتهای ما را کوچک میشمارد، شکستهای کوچک را بزرگنمایی میکند و با ابزار رسانه، روان مردم را هدف میگیرد. قرآن کریم در سوره آلعمران (آیه ۱۲۰) به این موضوع اشاره میکند:
«إِنْ تَمْسَسْکمْ حَسَنَه تَسُؤْهُمْ وَإِنْ تُصِبْکمْ سَیئَه یفْرَحُوا بِهَا»
اگر به شما خیری برسد، آنها ناراحت میشوند و اگر آسیبی ببینید، شاد میگردند. در چنین شرایطی چه باید کرد؟
۲ سلاح قرآنی در برابر جنگ روانی: صبر و تقوا
خداوند میفرماید اگرصبر داشته باشید؛ یعنی پایداری و تحمل در برابر فشار روانی.
تقوا پیشه کنید؛ یعنی در عین مقاومت، حدود الهی را رعایت کنید.
آنگاه:«لَا یضُرُّکمْ کیدُهُمْ شَیئًا»
هیچ توطئهای از سوی دشمن به شما آسیبی نخواهد رساند.
و برای اطمینان خاطر بیشتر، در ادامه میفرماید:
«إِنَّ الله بِمَا یعْمَلُونَ مُحِیطٌ»
خداوند به همه دسیسههای دشمن آگاه است؛ او اشراف اطلاعاتی کامل دارد.
ایمان، معیار بازدارندگی روانی
خشیت از دشمن، وقتی مخرب است که برمعیارهای مادی استوارباشد اما اگر مؤمن، عظمت خدارامعیارخود قرار دهد، به جای ترس، ایمانش تقویت میشود. جنگ روانی نیز با صبروتقوا قابل مهار است، چرا که بزرگترین نقطه قوت انسان مؤمن، اتکای آگاهانه به خدای علیم وحکیم است. پس در برابر بحرانها، با چشمی باز و قلبی آرام بایستیم؛ چون خدا، همیشه در میدان است.